روبرتا، پیتر و فیلیس مجبور هستند به همراه مادر خانه خود را ترک کنند و در یک خانه ی کوچک نزدیک راه آهن زندگی کنند، چون اتفاق ناخوشایندی برای پدر رخ داده است. مادر ترجیح می دهد که بچه ها چیزی از ماجرا ندانند اما بچه ها پس از ماجراهای مختلف از این راز با خبر می شوند و ...
بچه های راه آهن داستان کشمکش این بچه ها با مشکلاتی است که ناگهان زندگی آن ها را درگرگون کرده است. فقر، دوری پدر و ناراحتی مادر زندگی آن ها را سخت کرده است. اما زندگی در کنار راه آهن برای آن ها هیجان انگیز نیز است. تماشای قطارها و دست تکان دادن برای مسافران قطار از سرگرمی های لذت بخش آن هاست و اتفاق های جالبی را برای آن ها به وجود می آورد.
ادیت نسبیت "بچه های راه آهن" را در سال ۱۹۰۶ منتشر کرده است و از آن هنگام تاکنون همواره بازچاپ شده است. این داستان از آثار کلاسیک ادبیات کودکان است.