کتاب های کودک و نوجوان
نیوتن، پسر نوجوانی که تازه به شهر اینجل فالز آمده، در اولین روز گرم و آفتابی شاهد آمدن هزاران هزار پروانه رنگین کمان زمردی به این شهر است. او و همکلاسی اش ونسا پروانه ها را تعقیب می کنند تا بفهمند چرا پروانه ها هر سال به انجل فالز می آیند.
سه شنبه, ۳ بهمن
پسرک در اولین سالی که به مدرسه می رفت در راه مدرسه با آقای سومر آشنا شد. در آن زمان او می توانست از درخت بالا برود و حتی برای چند لحظه ی کوتاه پرواز کند. بعدها دوچرخه سواری یاد گرفت تا برای رفتن به خانه ی معلم پیانویش که دوشیزه ای بدخلق و ترسناک بود مجبور به پیاده رفتن نشود.
دوشنبه, ۲ بهمن
آقا خرسه از اینکه یک سال است که در باغ وحش کار می کند و سرپناهی برای خود ندارد و ناچار است در خانه دیگران به سر ببرد ناراحت است. او نزد رئیس باغ شکایت می کند او از این که مدت ها او درآنجا جان می کند وکسی قدر او را نمی داند دلخوراست.
دوشنبه, ۲ بهمن
اگر دو روز به پایان جهان باقی مانده باشد چه می کنید؟ چگونه زندگی را تجربه می کنید؟ "دو روز مانده به پایان جهان" تلاشی در چشیدن طعم "زندگی" است. طعمی که آن را در راه رفتن، دویدن، سفر کردن و پریدن می توان چشید.
دوشنبه, ۲ بهمن
آخرین روز تابستان است. پدربزرگ دست نوه اش را می گیرد و کناردیوار درازی که دوملت را از هم جدا کرده، می برد و داستان اختلاف قدیمی بین دو ملت یوک ها و زوک ها را برای او تعریف می کند.
دوشنبه, ۲ بهمن
آفتاب پرست به هر کجا می رود به همان رنگ در می آید. او دیگر از این وضع خسته شده، چون هیچ کس نمی تواند او را ببیند. امّا دیگر جانوران جنگل دوست دارند که مانند آفتاب پرست رنگارنگ باشند.
دوشنبه, ۲ بهمن
کتاب «١٠٠ دانشمند ایران و اسلام» یک مرجع زندگینامه است. در این کتاب دستاوردهای علمی ١٠٠ دانشمند بزرگ دورهی اسلامی معرفی شده است. دانشمندان معرفی شده در این کتابی یا ایرانی هستند یا در فرهنگ ایرانی پرورش یافتهاند.
دوشنبه, ۲ بهمن
موش و گربه ای در همسایگی هم زندگی می کنند. روزی هر دو اسیر می شوند؛ گربه در دام صیادی گرفتار می شود و موش هم در لانه اش. زیرا یک راسو و جغد به لانه اش نزدیک شده اند.
دوشنبه, ۲۵ دی
داستان این کتاب، ماجراهای جنگ بر سر یک درخت سیب است که نیمی از آن در کشور پادشاه سام ونیمی دیگر در سرزمین پادشاه اسکار قرار دارد. دو پادشاه بر سر مالکیت سیب های این درخت دعوا دارند.
شنبه, ۱۶ دی
این کتاب گردآوری صد مثل و حکایت لطیفه مانند است که هر یک نکته ای جالب یا تفکر برانگیز در بر دارد. به طور نمونه اولین آن چنین است:
یکی دمر افتاده بود آب می خورد دیگری رسید و گفت این طور آب نخور عقلت کم می شود
دوشنبه, ۴ دی
آیدابی دختری ١٠ ساله است عاشق طبیعت، درختان و زمین. او با پدر و مادرش در مزرعه ای بیرون شهر زندگی می کند.او به مدرسه نمی رود و با پدر و مادرش درس می خواند اما به علت بیماری سرطان مادر او به ناچار به مدرسه می رود.
شنبه, ۲ دی
"یکی از پاهای هزارپای بیچاره شکسته است. او را به سرعت به بخش اورژانس بیمارستان می برند. چه اتفاقی برای او خواهد افتاد؟... یک پرستار و پزشک، پای شکسته ی هزارپا را گچ می گیرند. او باید مدتی با عصا راه برود."
شنبه, ۲ دی
"ورت" ١١ ساله در خانواده ای به دنیا آمده که جادوگری از مادربزرگ به مادرش و او به ارث رسیده است. اما ورت دوست ندارد جادوگر شود. او از کودکی پدرش را ندیده و هر بار از مادر سراغ او را می گیرد مادر از پاسخ دادن خودداری می کند.
شنبه, ۲ دی
جید و ویکی دو دوست صمیمی و جدانشدنی هستند. یک روز که با هم بر سر اینکه در گروه دو باشند یا نمایش با هم بگو مگو می کنند و جید هم تصمیم می گیرد از شرکت در هر دو گروه انصراف دهد. ویکی با عصبانیت از جید جدا می شود و بلافاصله با ماشین تصادف می کند.
شنبه, ۲ دی
دخترک فقیر برای گذراندن روزگار خود ناچاراست نزد جادوگر پلیدی کارکند. او هر شب با کوزه ای آب که از چشمه می آورد و با صابون جادویی که از مادر به یادگار دارد و هیچوقت کوچک نمی شود خود را می شوید.
شنبه, ۲ دی
کودکان و نوجوانان پرسش های زیادی را، بارها و بارها از خود، خانواده، مربیان و کتابداران می کنند. پرسش هایی چون "آیا جهان دور و بر ما واقعاً وجود دارد؟"، "عدد چیست؟"، "شناخت یعنی چه و هیچ وقت کامل می شود؟" و اصلاً "چنین چیزی (کامل شدن) امکان پذیر است؟" و گاهی ما آن ها را برای آزمودن مورد پرسش قرارمی دهیم!
شنبه, ۲ دی
سوفی دختر کوچکی است که داستان ها و خاطره هایی از خانواده اش یعنی عمه نبات، سحر خواهرش، برادر کوچکش بنام سهراب، پدر و مادر و دوستانش را به همراه شیطنت ها و دسته گل هایی که خود به آب می دهد، نقل می کند.
شنبه, ۲ دی
پیتر هاچر کلاس پنجم است. پدر و مادر به او خبر می دهند که به زودی صاحب فرزند خواهند شد. او غافلگیر می شود و ماتم می گیرد، چون به اندازه کافی فاج برادر چهارساله اش مایه دردسر و گرفتاری اوست.
شنبه, ۲ دی
کتاب "سه ثانیه" درباره ی گرسنگی است، بلایی که در هر سه ثانیه در افریقا، آسیا و امریکای جنوبی جان کودکی را می گیرد. در همه ی این سه ثانیه ها، شاید کودکانی در دیگر نقاط دنیا دارند بادکنک هوا می کنند، از تماشای تغییر رنگ های هر فصل شگفت زده می شوند، از دیدن رنگین کمان لذت می برند، زیر باران سرگرم جست و خیز و بازی هستند و با آمدن ستاره ها به آسمان، به جست و جوی ستاره ی بخت خود می پردازند، و تمام این ها یعنی این که "کودکی" می کنند. اما در تمام این سه ثانیه ها کودکی از گرسنگی می میرد. یعنی فرصت "کودکی کردن" را از دست می دهد، یعنی گرسنگی، کودکی او را نیز افزون بر جانش قربانی می کند.
سه شنبه, ۳۰ آبان
"هر روز صبح می رفتم تا درخت کوچک دوست داشتنی ام را ببینم.... بالاخره یک روز جوانه ای از زیر خاک سر درآورد..."
سه شنبه, ۳۰ آبان