شهلا انتظاریان

در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با شهلا انتظاریان را مشاهده کنید.

مجموعه بازی با علم شامل چهار جلد است با موضوع آب، باد، نیروی جاذبه و آینه که انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نخستین بار در سال ۱۳۸۹ منتشر کرده است. این مجموعه چند جایزه ی بین المللی دریافت کرده و در ایران نیز برگزیده کانون پرورش فکری و کتاب سال ( قم) شده است. کتاب « به زمین می خورم » به یکی دیگر از موضوع‌های علمی یعنی نیروی جاذبه می‌پردازد. به منظور درک مخاطب از این موضوع علمی، آزمایش‌های ساده‌ای در کتاب ارائه شده است تا ضمن بازی و سرگرمی کودک با چیزهایی ساده و قابل دسترس، مفهومی علمی و جالب و پرکاربرد را درک کند.
شنبه, ۲ مرداد
پنی دختری یازده ساله است که سراسر زندگی اش با چیزهایی غافلگیرکننده و گاهی معماگونه و پر رمز و راز گذشته است. او دختری ایتالیایی- امریکایی و ساکن امریکاست. خانواده ی پدری اش از مهاجران ایتالیایی هستند. پدر پنی مرده و او با مادرش زندگی می کند اما با خانواده ی پدری نیز ارتباط دارد.
چهارشنبه, ۲۶ خرداد
«این آب رودخانه که به آن دست زدی، مثل پایان لحظه ای است که اکنون سپری شده، و در عین حال آغاز لحظه ای هم هست که شروع شده است. زمان چنین چیزی است.» این جمله ها تعریفی از زمان است که از «لئوناردو داوینچی» نقاش و مخترع بزرگ ایتالیایی قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی، به جای مانده است.  تابلوهای «مونالیزا» و «شام آخر» شاید از شناخته شده ترین آثار «داوینچی» باشد. کمتر کسی است که نام آن ها را نشنیده باشد. او در طول زندگی اش افزون بر نقاشی، پژوهش ها و مطالعات زیادی انجام داد.  کتاب «نبوغ لئوناردو» برشی از زندگی داوینچی است که از زبان «جاکومو»، دستیار جوانش، روایت می شود. 
دوشنبه, ۱۰ خرداد
می گفتند شب ها و هنگام تاریکی جن ها بیرون می آیند و به رقص و پایکوبی و ساز و آواز می پردازند، می گفتند جماعتی بی خیال و بی کاره اند که فقط هنگام تاریکی دیده می شوند و ... . موسیقی در خانواده جی جی، پسر نوجوان ایرلندی، موروثی است. هر هفته، در خانه ی آن ها بنا به سنت دیرینه در خانواده ی هلن، مادر جی جی، موسیقی اجرا می شود و مردم از دور و نزدیک در آن شرکت می کنند.
چهارشنبه, ۱۸ فروردین
همواره این تفکر وجود داشته است که ترجمه‌ی کتاب کودک به ویژه کتاب‌های تصویری کار ساده و آسانی است اما ریتا اویتینن، پژوهشگر فنلاندی خوانش دیگری از این فرضیه دارد و ترجمه برای کودکان را امری دشوار در عین حال همراه با حساسیت ویژه می‌خواند و معتقد است در ترجمه‌ی کتاب‌های کودکان به ویژه کتاب‌های تصویری عوامل درون متنی و برون متنی بسیاری دخیل‌اند و ترجمه برای کودکان را باید از جنبه‌های بیشماری نگاه کرد.  او کتابش را در شش فصل طراحی کرده است که هر فصل خود گویای موضوعی جدا و تفکیک شده‌ای است.
شنبه, ۸ اسفند
معلولیت جسمی، بی سرپرست شدن، آوارگی، ازدواج اجباری، اعتیاد و جنگ. شاید به نظر برسد هر کدام از این‌ها به تنهایی بتواند زندگی یک کودک یا نوجوان را تباه کند، چه رسد به این‌که همه‌ آن ها با هم از راه برسند. اما، امیدواری به فردای بهتر، قدرتی به انسان می دهد که .... جامعه افغانستان، سال هاست با این دشواری ها و آسیب‌هایی مانند سوء تغذیه، نبود آموزش، بزه‌کاری، تبعیض جنسیتی و ضربه‌های روحی ناشی از جنگ در زمان حکومت طالبان روبه روست. «دبورا الیس» نویسنده‌ کانادایی، در سال ۲۰۱۱ میلادی، گفت‌گوهایی با شماری ازکودکان و نوجوانان دختر و پسر افغانستان، در شهر کابل انجام داده و آن‌ها را در کتاب «کودکان کابل» به چاپ رسانده ‌است.
چهارشنبه, ۱۸ آذر
پدربزرگ من داستانی تصویری است برای خردسالان که رابطه نوه و پدربزرگ و نیازشان را به هم بیان می کند. نوه تنهایی پدربزرگ را پر می کند و سبب خوشحالی او می شود و پدربزرگ با نوه بازی می کند و او را سرگرم می کند. «پدربزرگ من» اثری است که هم از پیری و ویژگی های دوران پیری و هم از عشق بی پایان پدربزرگ به نوه و برعکس حکایت می کند.      همین‌طور که هست دوستش دارم
سه شنبه, ۱۰ آذر
کتاب «یک سال بدون او» را لیز کسلر در سال ۲۰۱۱ نوشته و فاصله‌ی انتشار تا ترجمه‌ آن بسیار کم است. کتاب حکایتی است درباره‌ی روزگار خودمان؛ روزگاری که تکنولوژی بر روابط انسانی بین افراد تاثیر گذاشته است. نویسنده تلاش کرده است، در داستان خود، هم گوشه چشمی به تکنولوژی داشته باشد وهم از منظری انسانی به ماجراهایش بنگرد.
سه شنبه, ۱۹ آبان
دیوید پسری سیزده ساله همراه دوستش گئوردی در دسته پسران محراب در کلیسای کاتولیک هستند. گاهی رفتارهای ناشایستی هم از آنان سر  می زند و همین سبب می شود که دیوید با خود در کشمکش باشد. از طرفی آن دو از دست آزار و اذیت موگدی همکلاسی قلدر و شرور خود در امان نیستند. با آمدن استفان رز پسری که پدرش را به سبب سکته مغزی از دست داده و مادرش هم در آسایشگاه روانی بسر می برد نزد عمه مری دیوانه ماجراهای جدیدی در شهر پیش می آید. او پسرعجیبی است و در ساختن مجسمه های گلی بسیار استعداد دارد. او ادعا می کند می تواند در آنان جان بدمد.
سه شنبه, ۲ تیر
هارشا پسر شانزده ساله و پسر کوچک شاه تانسر با برادربزرگش بنام راجا و خواهر کوچکشان، راجاسری در قصر زندگی می کنند. هارشا جوانی خوددار، زیرک و باهوش است . او کوچکتر از خواهر و برادرش است ولی پیشگویان پیش بینی کرده اند که هارشا به تاج و تخت خواهد رسید. راجا برادر او پسری ساکت و بی تکلف است که با دیگران بسیار فرق دارد. پس از مدتی پادشاه کاناج از راجاسری خواستگاری می کند. پدر و مادر با وجود هشدارهای پیشگوی دیوانه بر شوم بودن این ازدواج به سبب ملاحظات سیاسی ازدواج آن دو سرمی گیرد.
دوشنبه, ۲۸ اسفند
دخترک فقیر برای گذراندن روزگار خود ناچاراست نزد جادوگر پلیدی کارکند. او هر شب با کوزه ای آب که از چشمه می آورد و با صابون جادویی که از مادر به یادگار دارد و هیچوقت کوچک نمی شود خود را می شوید.
شنبه, ۲ دی
کودکان و نوجوانان پرسش های زیادی را، بارها و بارها از خود، خانواده، مربیان و کتابداران می کنند. پرسش هایی چون "آیا جهان دور و بر ما واقعاً وجود دارد؟"، "عدد چیست؟"، "شناخت یعنی چه و هیچ وقت کامل می شود؟" و اصلاً "چنین چیزی (کامل شدن) امکان پذیر است؟" و گاهی ما آن ها را برای آزمودن مورد پرسش قرارمی دهیم!
شنبه, ۲ دی
نارمر، امیرزاده ای از حوالی نیل و در زمانی حدود پنج هزار سال پیش است. امیرزاده ای محبوب مردم که او را «مرد طلایی» می نامند. نارمر قرار است جانشین پدر شود. برادر بزرگتر او هانوگ، که به او حسادت می کند، تصمیم می گیرد او را از میان بردارد. هانوگ او را به بخش خطرناکی از رودخانه می برد.
سه شنبه, ۳ مرداد
لیام و مکس دو پسر نوجوان ساکن در یکی از روستاهای انگلستان در تعطیلات تابستان به سر می‌برند. خانواده مکس از روستائیان و پدر لیام نویسنده و مادرش هنرمند و عکاس هستند. آن‌ها هنگام بازی و کندن زمین به خیال پیدا کردن گنج، چاقویی کهنه پیدا می‌کنند که در سراسر تابستان لیام آن را با خود به همه‌جا می‌برد.
سه شنبه, ۱۸ بهمن
"پروانه " یازده سال دارد و در کابل در زمان سلطه ی طالبان بر افغانستان (سال ۱۹۹۷) زندگی می کند. مادرش نویسنده ای اخراجی است که با کمک دوست نزدیکش در سازمان اتحاد زنان افغان به فعالیت می پردازد. پدرش معلم تاریخ است که در اثر بمباران یک پایش را از دست داده و به جرم تحصیل در انگلستان و خواندن کتاب های انگلیسی، توسط طالبان به زندان افتاده است.
شنبه, ۱۰ دی
کتاب کلت داستان پسر نوجوانی است که به بیماری اسپینابیفیدا مبتلاست. این بیماری از بیماری‌های ستون فقرات است و موجب اختلال در راه رفتن می‌شود. کلت با مادرش ادری زندگی می‌کند. درمانگر او خانم بری برای تقویت عضلات او به او پیشنهاد می‌کند اسب‌سواری کند. او ابتدا نه با اسب تمرینی خود بنام لیورورست نه با خانم بری و نه با خانم ری نولدز مربی سوارکاری نمی‌تواند ارتباط برقرارکند.
شنبه, ۵ آذر
کتاب «چه خوب که هشت پا نیستی» درباره پسر کوچکی است که از انجام کارهای روزانه مانند لباس پوشیدن، مسواک زدن، خوابیدن، غذا خوردن و غیره خسته شده و وقتی شرایط بچه‌های حیوانات مختلف به شکلی فانتزی برایش در انجام هر کدام از این کارها تصور می‌شود، در آخر کتاب از این‌که خودش است حس خوب و رضایت‌بخشی پیدا می‌کند.
شنبه, ۴ دی
داستان کتاب «دستی که بوسه می‌زند» راز قدیمی مامان راکنی را بیان می‌کند که نسل اندر نسل به او منتقل شده، راز آرامش و جدایی، رازی که همه در سنی باید آن را بدانیم و بپذیریم تا بتوانیم جدایی را تاب بیاوریم.
سه شنبه, ۲۱ اردیبهشت
خانواده‌ی کولی، دخترک سیزده ساله، تصمیم می‌گیرند دختر خود را شوهر دهند و او مثل تمامی دختران هندی باید خانواده‌اش را ترک کند. فقر، شرایط اجتماعی و آیین و رسومات دست‌ و پا گیر آن سبب می‌شود این دختر همسر پسری شود که به سبب بیماری حتی از خودش نیز کوچک‌تر به نظر می‌رسد و مدت کوتاهی نیز پس از ازدواج بمیرد. اما کولی که غیر از مصاحبتی کوتاه با همسرش نبوده است، باید مانند تمام بیوه‌های هندی پس از مرگ شوهر با خانواده‌ی شوهرش زندگی کند.
سه شنبه, ۵ آبان
تا حالا شده که در دل خاک باغی بزرگ یا در یک جنگل چیزی پیدا کنی؟ مثلا "یک سنگ خوشگل یا سنگواره یا حتی چیزی که انتظار نداری آن را آنجا ببینی مثل ظرفی شکستی که سالم مانده است؟ از پرورش و نگهداری از گل و گیاه چیزی می‌دانی؟
پنجشنبه, ۱۲ شهریور