مجموعه نوشته های مناسب برای ۷ ۹ سال
<p>در این صفحه میتوانید مطالبی دربارهی کودکان ۷ - ۹ سال را جستجو کنید.</p>
روزی روزگاری پیرزن و پیرمردی در ده دورافتادهای زندگی میکردند و بچه نداشتند. آنها آرزو داشتند خدا به آنها بچهای بدهد. یک روز پیرزن داشت عدس میپخت که یکدفعه عدسی از توی دیگ پرید بیرون.
سه شنبه, ۱۰ دی
قصه ی گرگ آوازه خوان از قصه های عامیانه ترکمنی است که در مجموعه مرز پرگهر منتشر شده است.
دوشنبه, ۹ دی
دویدم و دویدم از قصه های عامیانه و متل های قدیمی ایران است که به دلیل تکرار کلمات مشابه و آهنگی که در جملات آن وجود دارد، برای کودکان بسیار شیرین و جذاب است و به راحتی به خاطر سپرده می شود.
دوشنبه, ۹ دی
برای کودکان بلندخوانی کنید تا همواره خواندن کتاب به آنها احساس خوب و لذت بخشی بدهد، با واژههای گوناگون آشنا شوند
چهارشنبه, ۲۷ آذر
برف باریده است. مادر هنگام خروج از خانه از سلی و برادرش میخواهد كه برفها را پارو كنند. آنها مشغول كارند كه گربه با كلاه از راه میرسد، وارد خانه میشود و همه چیز را به هم میریزد. سپس برای تمیز كردن خانه، گربههایی كوچك و كوچك تر را یكی پس از دیگری از كلاهش بیرون میآورد تا به او كمك كنند.
یکشنبه, ۱۷ آذر
ننه همرو اسباب بازیهای سفالی میسازد، آن ها را رنگ میکند و قصهی مجسمههای خود را برای بچهها میگوید. از جملهی این قصهها، قصهی شیری گرسنه است که میخواهد قوچی را بخورد. قوچ که زورش به شیر نمیرسد، به حیله متوسل میشود و به او میگوید که خوردن راه و رسمی دارد و شیر باید برای خوردن او سیخ، فلفل و ... مهیا کند.
یکشنبه, ۱۷ آذر
همراهی خانواده برای موفقیت كودكان در مطالعه ضروری است. پژوهشها نشان میدهد كه والدین با گفت و گو، آواز خواندن و كتاب خواندن برای كودكان، سلولهایی از مغز آنها را به فعالیت وا میدارند كه برای پرورش و سلامت روانشان ضروری است.
والدین میتوانند مهارت خواندن را از راه ارتباط با فرزندان خود ایجاد كنند. آنها با تشویق كودكان به برقراری ارتباط، شالودهی موفقیت آتی مطالعه را در آنها پی میریزند.
یکشنبه, ۱۷ آذر
گودون یک برادر کوچولو دارد به اسم گاستون که مثل همهی بچه کوچولوها همیشه جای بزرگی را در زندگی خانواده اشغال میکند. وقتی قرار است خانواده به مسافرت بروند، مادر به قدری برای گاستون کوچولو وسیله برمیدارد که توی ماشین هم جا برای نشستن نمیماند! وقتی بالاخره پدر موفق میشود تمام وسیلهها را طوری توی ماشین جا بدهد و راه میافتند، به ترافیک برمیخورند و مجبور میشوند بساط خود را وسط راه پهن کنند.
یکشنبه, ۱۷ آذر
نخستین تجربههای کتابخوانی کودک در خانه شکل می گیرند و ماندگارترین تأثیر را بر او به جای می گذارند.
یکشنبه, ۱۷ آذر
فرانکلین نمیتواند بدون چرخهای كمكی دوچرخه سواری كند، اما دوستانش میتوانند. او كه بر سر این موضوع اعتماد به نفس خود را از دست داده است، تصمیم میگیرد دیگر دوچرخهسواری نكند.
سه شنبه, ۱۲ آذر
کتاب با یک معمای چند جمله ای برگرفته از شعرهای هند کهن آغاز می شود و سپس معماهای تصویری می آیند. روند منطقی کتاب بر پایه ی انتزاع اعداد ۱ تا ۱۰ است. در پایان کتاب، پاسخ معماهای تصویری داده شده اند.
چهارشنبه, ۶ آذر
كتاب سه داستان دارد.
در داستان اول گربهای ادعا میكند كه میتواند ۳۰ ببر را از بین ببرد. اما به بهانههای مختلف، شمار ببرها را رفته رفته كمتر میكند تا سرانجام از جلوی آخرین ببر هم به بهانهای میگریزد.
سه شنبه, ۵ آذر
نشریه های كودكان و نوجوانان از مواد خواندنی جذاب و سودمند به شمار می روند، به ویژه برای آن هایی كه حوصله ی خواندن كتاب را ندارند.
یکشنبه, ۳ آذر
کتابی شامل پنج داستان کوتاه، مصور و فانتزی حیوانات است که به موضوع دوستی، گذشت و طبیعت می پردازد. شخصیت های داستانی قورباغه و وزغ، با یکدیگر تجربه های متفاوتی را از سر می گذرانند و پس از اندک زمانی ویژگی های شخصیتی هریک به طور غیرمستقیم و ظریف آشکار می شود.
جمعه, ۱ آذر
کتاب مجموعهای از ۱۸ شعر برای کودکان با تصویرهای رنگی و کودکانه است. شعر هفدهم این کتاب از دختری ۹ساله است.
پنجشنبه, ۳۰ آبان
سه دوست مهربان؛ لاک پشت، کلاغ و موش کنار چشمهای کوچک و زیبا زندگی آرامی دارند. روزی آهویی که از چنگ صیادی گریخته به آنها پناه میآورد. آنها آهو را پناه میدهند و به دوستی میپذیرند و آهو هم از آن پس در کنارشان زندگی میکند. اما حوادث زندگی همیشه در کمیناند.
چهارشنبه, ۲۹ آبان
دو کلاغ نر و ماده بر شاخه درختی بلند لانه ساختهاند و در انتظارند تا جوجه آنها از تخم بیرون بیاید که ماری حمله میکند و تخم را میخورد. آنها میفهمند مار راه لانهشان را پیدا کردهاست و از آن پس تمام تخمها و جوجههاشان در خطر دشمنی بیرحم و قوی خواهد بود.
چهارشنبه, ۲۹ آبان
زمانی که پسرک لباس گرگی خود را می پوشد، تا می تواند شیطنت می کند. به همین خاطر مادرش او را وحشی خطاب می کند و او را برای تنبیه بدون شام به اتاق خوابش می فرستد. اما خوشبختانه جنگلی شگفت انگیز در اتاق او شروع به رشد می کند و به او اجازه می دهد تا بدون هیج مانعی به عنوان رئیس وحشی ها شیطنت کند.
دوشنبه, ۲۰ آبان
لی لی یک کانگورو داشت که مال خود خود او بود. لی لی هر شب به او می گفت:" کانگوروی آبی عاشقتم". تا این که یک روز عمه لی لی به دیدنش آمد و هدیه ای بزرگ به او داد. ناگهان کانگوروی آبی دریافت که باید بجای خوابیدن کنار لی لی، کنار خرس قهوه ای وحشی بخوابد.
دوشنبه, ۲۰ آبان
دخترك به همراه مادر و پدرش برای تفریح و گردش به ساحل می روند. پدر و مادر تمام وقت در صندلی های ساحلی خود نشسته اند، یا خرخر می كنند و یا مدام از دخترك شكایت می كنند و به او غُر می زنند. و این در حالی است كه دخترك شانسی می یابد تا سفری ماجراجویانه بر دریای خروشان داشته باشد.
دوشنبه, ۲۰ آبان