اغلب ما فکر میکنیم که موسیقی تنها برای سرگرمی است در حالی که موسیقیهای مناسب و اصوات آهنگینی که در طبیعت وجود دارد موجب تکامل و افزایش تواناییهای یادگیری در انسان میشود.
کودکان امروزه در کشورهای پیشرفته، در بخشهای نوزادان و NICU از یک موسیقی ملایم استفاده میکنند و نشان داده شده که موسیقی میتواند واکنشهای آرامشزا را در نوزادان افزایش دهد و مدت زمان گریهکردن و اضطراب را در آنها بکاهد.
گوشکردن و شنیدن دو عملکرد کاملا متفاوت هستند. شنیدن، توانایی دریافت اطلاعات شنیداری از طریق اجزای گوش و گوشکردن، توانایی تجزیهوتحلیل و واکنش در برابر اصوات است. از مقایسه این دو خصیصه با یکدیگر درمییابیم که گوشکردن یک کار ارادی و شنیدن یک کار غیرارادی است و متاسفانه دنیای آشفته امروز پر از افرادی است که بهرغم کارکرد درست بخش شنوایی، دچار ضعف مهارت گوشدادن هستند.
به طور متوسط در هر ثانیه حدود ۳۰ هزاربایت اطلاعات از طریق گوش به مغز وارد میشود که اگر در امر ورود این اطلاعات اختلالی ایجاد شود، توانایی تجزیه و تحلیل پایین آمده و فرد متهم به کمهوشی، حواس پرتی، بیدقتی و… میشود. بسیاری از کودکان ما که بزرگسالان پرمشکلِ آینده هستند، دارای اختلالاتی در امر یادگیری میباشند که در بیشتر موارد این اختلالات به درستگوشنکردن برمیگردد و قابل ترمیم و اصلاح است. یکی از بزرگترین معضلات و گلایههای خانوادهها عدمدقت و تمرکز فرزندانشان در انجام کارهاست که این مشکل، اغلب اوقات به عدم آموزش صحیح برای شنیدن در جامعه برمیگردد.
با استفاده از روشهای صحیح و کاربردی میتوان فرهنگ و درک موسیقی را به کودک آموزش داد. در اولین گام باید موسیقی مخصوص کودک را به او ارایه دهیم. کودکی که موسیقی را میشناسد، با کودکی که هیچ درکی از موسیقی ندارد، متفاوت است. نوجوانی که در کودکی، به هر موسیقیای گوش میدهد، در سالهای بعدی هیچ درک صحیحی از موسیقی نخواهد داشت ولی کودکی که با موسیقی درست و تاثیرگذار آشنا باشد، از همان ابتدا درکی اصولی از موسیقی دارد و بهراحتی موسیقی اصیل و کاذب را از یکدیگر تشخیص میدهد.
در همین زمینه لازم است به نکاتی اشاره کنم که در پی میآید:
- علاوه بر افزایش خلاقیت کودک، باعث افزایش مهارتهای کلامی، مهارت خواندن کتب، تسهیل در تلفظ کلمات در سنین خردسالی، افزایش مهارت در حل مسایل ریاضی، مهارتهای شنیداری، افزایش توانایی ذهنی (بعد فضایی ذهن، محاسباتی (عددی)، ادراکی، عملکردی ذهن و…) میشود.
- یادگیری واختن یک آلت موسیقی، به کودک در افزایش تمرکز او کمک چشمگیری میکند. در دنیای امروز که تمرکز در یک محدوده زمانی روی فعالیتی خاص، یک مهارت و کار شگفتانگیز به شمار میرود، میتواند بسیار پراهمیت و باارزش باشد. بهخصوص در سنین مدرسه، تمرکز روی فعالیتهای درسی و تمرکز در کلاس درس یک نعمت بزرگ است که اغلب والدینی که فرزند مدرسهای دارند، به آن واقف هستند!
- تقویت حس همکاری و مشارکت گروهی: بسیاری از ما صحنههایی از دعوای دو کودک بر سر اسباببازی را مشاهده کردهایم که در بسیاری از مواقع به یک معضل جدی خانواده تبدیل میشود زیرا این پیام را میرساند که کودک از لحاظ مشارکت گروهی دچار مشکل است. یادگیری یک ساز، در رفع این مشکل بسیار چارهساز است بهخصوص زمانی که کودک در یک گروه موسیقی فعالیت یا کنسرت گروهی برگزار میکند با عملکرد کار گروهی بیشتر آشنا میشود.
- یادگیری نواختن یک آلت موسیقی در زمینه هماهنگی چشم و دست بسیار تاثیرگذار است و به تمرکز ذهنی کودک کمک فراوانی میکند.
- یاد گرفتن موسیقی، سبب افزایش صبر و محافظهکاری کودک میشود و او میآموزد که به راحتی کنترل اعصاب خود را از دست ندهد و با صبر و استقامت، حفظ و درک شرایط به مقصود خود برسد و در زندگی آینده با چالشهای زندگی بهتر مبارزه میکند و تصمیم های بهتر، عاقلانهتر و جدیتری بگیرد. همچنین این دسته از کودکان نسبت به گروه همسال خود از آرامش بیشتر و اضطراب کمتری برخوردار هستند.
- موسیقی موجب تقویت بعد احساسی و هوشی کودک میشود.
- یادگیری و نواختن یک ساز باعث تقویت حس عزتنفس و اعتمادبهنفس در کودک میشود. او میآموزد که چگونه با دیگران ارتباط اجتماعی بهتری برقرار کند و همچنین چگونه از پس نیازهای خود برآید و ابتکار عمل خود را در فضای عمومی و اجتماع به نمایش بگذارد.