ما در ارتباط با جهان و در تعامل با دیگران قرار داریم. این «دیگری»، نقش مهمی در روابط ما دارد. نقش «دیگری» در شناخت کودک از «خود» بسیار مهم است. کودک اگر بخواهد بهشناختی از خود و دیگران برسد، باید تفکیککردن خود از دیگران را بیاموزد.
یکی از بهترین راههایی که در کتابهای کودکان بهکار میرود، سفر است. سفر لزوماً بهمعنای رفتن از شهری به شهر دیگر نیست. سفر میتواند یک گردش در خیابان باشد؛ گشتن در خانه و یا حتی سفر کودک با نقاشیهایش که لذت کشف و دیدن چیزهای تازه را برای او بههمراه بیاورد. سفر همراه با تجربهاش، کودک را بهشناخت از خود و دیگران و محیط و جامعه اطرافش میرساند.
اگر در این سفر کسی در کنار کودک باشد، همراهی و حضور این «دیگری» هم میتواند لذت سفر را برای او بیشتر کند. حتی اگر این همراهی در ظاهر، نقش محافظتی داشته باشد و در عمل، کاری هم نکند؛ همچنین، حضور یک همراه، میتواند زاویه دید چندگانهای را در کتاب بهوجود آورد. نگاه هرکدام از این مسافران به اتفاقات، میتواند متفاوت باشد. از سویی دیگر، کتابهای تصویری بهخاطر کارکرد دوگانه واژه و تصاویر، این توانایی را دارند از زوایای متعددی به داستان نگاه کنند.
- کیتامورا، ساتوشی. (۱۳۹۴). گشت و گذار لیلی.
- تصویرگر: ساتوشی کیتامورا
- مترجم: طاهره آدینهپور
- تهران: چکه
در کتاب گشت و گذار لیلی، لیلی دختری است که هرروز با سگش به گردش میرود. کتاب، روایت یک روز از زندگی لیلی است که مادرش او را برای خرید به بیرون از خانه فرستاده است. داستان با تکگویی درونی غیرمستقیم از زاویه دید سومشخص روایت میشود اما این زاویه دید و فاصله بین صدای راوی و صدای شخصیت، باعث شده هم به مخاطب کودک توجه شود و هم به مخاطب بزرگسال.
در خیابان، اتفاقات ترسناکی میافتد اما در متن، چیزی از آنها گفته نمیشود و تنها شاهدان این ترسهای بامزه، سگ همراه لیلی و مخاطبان هستند.
لیلی، هرروز بهسلامت به خانه برمیگردد و عادت دارد که اتفاقات آن روزش را برای پدر و مادرش تعریف کند. سگِ لیلی تلاش میکند از ترسها بگوید اما کسی به او گوش نمیدهد. کتاب هم به خواننده کودک و هم بزرگسال، نشان میدهد که خیابان میتواند جای ترسناکی باشد اما این ترس را قهرمان داستان نمیبیند. بین آنچه قهرمان میبیند و آنچه ما میبینیم، تفاوت وجود دارد.
تصویر ۱. گشت و گذار لیلی: ۲۱-۲۰