پرتقال
کتاب «خود دوست داشتنی من» داستانی است ساده و روان و خواننده با خواندن آن درمییابد که امید به زندگی با ایجاد ارتباط با دیگران به دست میآید. ارتباط با یک دوست، قهرمان یک داستان و یا حتی یک روباه.
در پشت جلد کتاب میخوانیم: «هیچکس دوستم ندارد.» هلن هر لحظه این را به خودش میگوید. تا اینکه «جین ایر» قدم به تنهاییاش میگذارد؛ دختری مثل خودش تنها، که خیال میکند زیبا نیست. با این حال جین که توی کتاب است، همیشه نمیتواند کمک کند. از طرفی هلن زیاد به پایان خوش داستان او امیدوار نیست. اما چیزهای غیرمنتظره در راهاند...
سه شنبه, ۱۲ دی
« من شگفتانگیزترین جانور دریا هستم » کتابی دربارهی جانوران جالب و عجیب اقیانوسها و دریاهاست. هر جانور در کنار تصویر گیرا و زیبایش خود را در پاراگرافی کوتاه معرفی میکند و خود را شگفتانگیزترین موجود دریا مینامد. در انتها انتخاب با مخاطب است که کدام موجود را شگفتانگیزترین جانور دریا بداند.
چهارشنبه, ۶ دی
دیر یا زود کودکان این را خواهند پرسید که: « بچهها از کجا می آیند؟ ». پاسخ به این پرسش آسان نیست و خانوادهها همیشه از قرار گرفتن در چنین شرایطی هراس دارند و از پاسخ دادن به اینگونه پرسشها طفره میروند. سوفی بلکال نویسندهی کتاب « بچهها از کجا می آیند؟ » توانسته است به زبانی ساده و با بیانی متناسب با سن کودکان، به کنجکاوی آنان در این باره پاسخ دهد و راه چنین گفتوگوهایی را برای پدر و مادرها هموار سازد.
یکشنبه, ۲۶ آذر
کتاب « پشت و رو » شما را جایی میبرد که همه آن را میشناسیم ولی تا به حال به آن توجه نکردهایم؛ به جهانی که درون مغز انسان است.
رایلی دوران کودکی بسیار شادی را پشت سر گذاشته بود. او با پدر و مادرش در شهر کوچکی در ایالت مینهسوتا زندگی میکرد. عاشق بازی هاکی، وقت گذراندن با دوستانش و اسکیت روی یخ دریاچه بود. اما وقتی رایلی یازده ساله شد، پدر و مادرش تصمیم بزرگی گرفتند و همه چیز تغییر کرد. پدر رایلی کسب و کار جدیدی را شروع کرده بود. برای همین، پدر و مادر رایلی خانهشان در مینهسوتا را فروختند و همگی به سنفرنسیسکو نقل مکان کردند. به همین سادگی زندگی رایلی از اینرو به آنرو شد.
دوشنبه, ۲۷ شهریور
دری، دختر کوچولوی ۶ ساله دارد. دوست خیالی ای او هیولایی است به نام مری. البته دری معتقد است که هیولاهای زیادی در خانه آن ها زندگی می کنند مثل هیولای ماشین لباسشوی، هیولای جاروبرقی، هیولای توالت یا راه پله، یا هیولای سس گوجه که وقتی فشارش می دهی صدایش در می آید. خواهر و برادر بزرگترش، ویولت و لوک، دوست ندارند با او بازی کنند، از خیالبافی های او کلافه اند و معتقدند که رفتارش مثل نی نی کوچولوهاست. سرانجام روزی ویولت و لوک برای اینکه او از کارهای بچه گانه اش دست بردارد به او می گویند خانمی به نام گابل گراکر وجود دارد که نی نی کوچولوها را می دزدد.
شنبه, ۲ بهمن
کتاب «صدای رنگها»، در واقع داستان زندگی واسیلی کادینسکی، نقاش روس است. داستان ماجرا را از زمانی تعریف میکند که واسیلی یک پسربچه است و کسی در خانواده ذوق او در نقاشی و سبک نقاشی کردنش را درک نمیکند. اعضای خانواده او را به نوعی وادار میکنند تا در رشته حقوق تحصیل کند. واسیلی یک توانایی خاص دارد، او میتواند صدای رنگها را بشنود.
چهارشنبه, ۱ دی
کتاب «جنگی که نجاتم داد» داستان دختر نوجوانی است که به سبب نقص مادرزادی نمیتواند حرکت کند. داستان در سال ۱۹۳۹ سال آغاز جنگ جهانی دوم رخ میدهد، دورهای كه معلولیت جسمی معادل معلولیت ذهنی شمرده میشد.
دوشنبه, ۳ آبان
«نی آ» دختر نوجوانی است که در سال ۲۰۰۸ در جنوب سودان در شرایط سخت اردوگاه جنگی همراه با پدر و مادر و برادر و خواهرش زندگی می کند. خشکی زمین و بی آبی همه را آزار می دهد و او را وادار می کند، ساعت های طولانی در صحرا راه برود تا به آب برسد.
یکشنبه, ۲۵ مهر
پس از این که پدر جکسون به بیماری ام اس مبتلا میشود و کار خود را از دست میدهد، خانواده دوران سختی را پشت سر میگذارند. آنها بسیاری از روزها چیزی برای خوردن ندارند و جکسون و خواهر کوچکش با اختراع یک بازی سعی می کنند تا گرسنگی را کمتر احساس کنند؛ اما پس از مدتی اوضاع بدتر میشود. پدر و مادر قادر به پرداخت اجاره خانه نیستند و جکسون و خواهرش باید خود را برای زندگی در یک مینی ون آماده کنند.
چهارشنبه, ۱۴ مهر