پویا پاک نژاد
در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با پویا پاک نژاد را مشاهده کنید.
جرمی هر شب خواب کفش هایی را می بیند که دوست دارد. همه ی همکلاسی های از این کفش ها دارند به جز او و آنتونیو. مادربزرگ معتقد است باید چیزی را بخرد که نیاز دارد، نه چیزی را که دوست دارد. سرانجام پسرک کفش مورد علاقه اش را با قیمت پایین تر در یک فروشگاه خیریه پیدا می کند و با آن که کفش ها برای او کوچک هستند آن ها را می خرد.
یک روز پسرک متوجه می شود که کفش دوستش آنتونیو پاره است و آنتونیو آن را با چسب نواری چسبانده است. پسرک پس از کشمکش های بسیار، سرانجام کفش ها را پشت در خانه ی آنتونیو می گذارد، زنگ در را می زند و دوان دوان از آن جا دور می شود.
دوشنبه, ۲۳ اسفند