محمود پوروهاب
در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با محمود پوروهاب را مشاهده کنید.
پیرمرد یک طرف بار را که شل شده بود، بالا کشید و تَنگ زیر شکم الاغش را محکم کرد. هوا آفتابی و بسیار گرم بود. صدای ممتد جیرجیرکی در باد می رفت و گاه موج برمی داشت. پیرمرد گفت: «زود باش حیوان، بجُنب!» الاغ به زور پشت سرش کشیده می شد. انگار میل به رفتن نداشت. از کوچه ای دراز گذشت. ناگاه متوجه جمعیتی شد که از هر طرف به سوی مسجد شهر می رفتند. پیرمرد از تعجب ایستاد.
با گوشه ی دستار عرق از چهره اش پاک کرد و از خود پرسید: «الان که وقتِ نماز نیست! پس چرا...؟ حتماً اتفاقی افتاده.» از جوانی که از روبه رو می آمد پرسید: «آی مرد جوان بگو چه شده؟!»
سه شنبه, ۱ بهمن
آسان ترین راه حل ها وقتی که کسی می خواهد شما را به کاری ناخواسته مجبور کند چیست؟ یک راه حل تسلیم شدن است یعنی هر کاری که از شما خواسته شود، انجام دهید.
راه حلّ دیگر این است که وارد جنگ شوید تا اجازه ندهید که شما را به کاری مجبور کنند که نمی خواهید آن کار را انجام بدهید. تسلیم شدن، شما را تبدیل به یک برده می کند و جنگیدن، هم خسارت هایی دارد و هم ممکن است پایان آن پیروزی نباشد. در این صورت، آیا می توان راه حلّ دیگری پیدا کرد؟ آیا می توان راهی پیدا کرد که هم تسلیم نشوید و هم وارد جنگ نشوید؟ شاید بتوان چنین راه حلی پیدا کرد ولی پیدا کردن آن آسان نیست. باید خوب فکر کرد.
چهارشنبه, ۱ آبان