مجموعه نوشته های مناسب برای ۳ ۶ سال
<p>اگر به دنبال کتابهای مناسب یا مقالهها و نوشتههایی دربارهی کودکان ۳ - ۶ سال هستید، میتوانید مطالب این صفحه را مطالعه کنید.</p>
شنگال چیزی است بین قاشق و چنگال؛ نه قاشق است و نه چنگال. نه قاشق ها او را در جمع خود میپذیرند نه چنگالها. او روی میز غذا جایی ندارد و بسیار تنهاست.
دوشنبه, ۱۸ بهمن
شب بود و حوصله گلناز و خرس قطبی سر رفته بود. مادر پای کامپیوتر به کارهایش میرسید و پدر پای تلویزیون بود. پدر از پای تلویزیون بلند میشود بدون آنکه آن را خاموش کند. خرس قطبی سراغ تلویزیون میرود و خاموشش میکند. گلناز میپرسد چرا؟ خرس قطبی پاسخ میدهد: «بهخاطر خرسهای قطبی!».
چهارشنبه, ۱۳ بهمن
خانهات کجاست؟ در برکه؟ نه! آنجا قورباغه زندگی میکند. در سوراخ؟ نه! آنجا خرگوشها پنهان میشوند. در لانه؟ نه! آنجا خانهی پرندههاست...
کتاب «خانهات کجاست؟» یک کتاب تصویری تعاملی است. کودک در هر دو صفحه، در صفحهی اول با پرسشی جدید روبرو میشود و در صفحهی دوم پاسخ آن را زیر تای کتاب پیدا میکند.
دوشنبه, ۱۱ بهمن
«لونا برای تولدش میتوانست هر چیزی که دوست دارد از مادرش بخواهد؛ یک تاب بزرگ بالای قلهی کوه، بیست و یک همبازی که با آنها فوتبال بازی کند یا حتی یک داور که وقتی دارد با خودش شطرنج بازی میکند، جلوی تقلب کردنش را بگیرد. اما او آن سال چیزی دیده بود که با همهی اینها فرق داشت. لونا یک بچهی آدم دیده بود و دلش میخواست یکی از آنها داشته باشد.»
چهارشنبه, ۶ بهمن
دری، دختر کوچولوی ۶ ساله دارد. دوست خیالی ای او هیولایی است به نام مری. البته دری معتقد است که هیولاهای زیادی در خانه آن ها زندگی می کنند مثل هیولای ماشین لباسشوی، هیولای جاروبرقی، هیولای توالت یا راه پله، یا هیولای سس گوجه که وقتی فشارش می دهی صدایش در می آید. خواهر و برادر بزرگترش، ویولت و لوک، دوست ندارند با او بازی کنند، از خیالبافی های او کلافه اند و معتقدند که رفتارش مثل نی نی کوچولوهاست. سرانجام روزی ویولت و لوک برای اینکه او از کارهای بچه گانه اش دست بردارد به او می گویند خانمی به نام گابل گراکر وجود دارد که نی نی کوچولوها را می دزدد.
شنبه, ۲ بهمن
آفتابپرست میتواند دمش را مانند صدف حلزون پیچ دهد، مانند ملخ بجهد، خود را سر و ته از بند رخت آویزان کند و خود را به شکل و رنگ هر چیزی در بیاورد، اما به نظر میرسد هیچکس، نه حلزون پیچ در پیچ، نه ملخ سبز و نه جوراب راه راه دلشان نمیخواهد با او دوست شوند.
دوشنبه, ۲۷ دی
با دستهایمان به جای زدن چه کارهایی میتوانیم بکنیم؟ با دستها میشود نمایش عروسکی بازی کرد، در لباس پوشیدن به برادر کوچکتر کمک کرد، به جانوران غذا داد، مسواک زد، در آغوش گرفت و دهها کار دیگر.
کتاب «دست برای زدن نیست» تلاش میکند کودکان را از اعمال خشونت با زدن دیگران دور کند و به آنها روشهایی برای کنترل خشمشان پیشنهاد دهد.
شنبه, ۱۸ دی
اثر بازنویسی خلاق از قصه های عامیانه ایرانی است.
گنجشکی برای ساختن لانه بوته خاری پیدا می کند. پیرزنی بوته خار را از او می خواهد تا تنور آتش کند و قول می دهد که به عوض آن کمی نان به او بدهد. اما پیرزن بدقولی می کند. گنجشک نان های پیرزن را برمی دارد و به چوپانی می دهد تا به عوض آن کمی شیر بگیرد. چوپان هم سهم شیر او را نمی دهد.
گنجشک میشی از گله او برمی دارد، و در دهکده به بابا درویشی که عروسی پسرش است می دهد. او هم سهم گنجشک را نمی دهد. گنجشک عروس را برمی دارد و به تار زن می دهد و تار او را می گیرد.
دوشنبه, ۱۳ دی
المر با دیگر فیل ها فرق دارد. همه فیلها خاکستری هستند، اما او چهارخانه و رنگارنگ است و به هر کجا میرود، همه او را میشناسند. المر از این که با دیگران تفاوت دارد، چندان راضی نیست. برای همین خود را به رنگ خاکستری در میآورد تا شبیه دیگران شود. ولی حالا هیچ کس او را نمیشناسد.
دوشنبه, ۱۳ دی
برخی کلمات مهربانانهاند و برخی نیستند. کلمات برای اذیت کردن کردن نیستند. کلمههای آزار دهنده چه میکنند؟
در کتاب «کلمهها برای اذیت کردن نیستند!» نویسنده پیش از آنکه به موضوع آزار رساندن به دیگران با کلمات بپردازد، دنیای جالب و سرگرمکننده کلمات را به کودکان نشان میدهد. کلماتی که کوتاه یا بلند هستند یا خندهدار هستند و میتوانند آرام یا بلند گفته شوند. در بخشی دیگر کتاب به احساسات مختلفی میپردازد که کودکان ممکن است پس از شنیدن کلمات ناراحتکننده تجربه کنند.
شنبه, ۱۱ دی
پنگوئنها یک دلیلی دارد که بال دارند، نه؟ داشتن دوستی که برای خودش یک هواپیمای شخصی داشته باشد و پیشنهاد بدهد تو را هم سوار کند خوب است، اما تجربه کردن پرواز با بال های خودت چیز دیگری است. در واقع بالهای پنگوئن برای پرواز ساخته نشدهاند اما پنگوئن از آرزوی پرواز دست نمیکشد.
دوشنبه, ۶ دی
پیت می خواهد چیزی بپوشد که معرکه شود. او از همه، از مادر تا راننده ی اتوبوس مدرسه و قورباغه بدعنق راهنمایی می خواهد. هر کسی پیشنهادی می دهد.
یکشنبه, ۵ دی
کتاب «کمی گم شده ام» داستان جغد کوچولوی خوابآلویی است که از لانهشان بالای یک درخت بلند بیرون میافتد و گم میشود. سنجابی او را میبیند و از او میخواهد که مادرش را توصیف کند تا در یافتن او به جغد کوچولو کمک کند.
شنبه, ۴ دی
خانم و آقای هیولا منتظر شکستن تخمها و تولد بچههایشان هستند. از تخم اول یک پسر سبز رنگ بیرون میآید که نامش را وحشتناک میگذارند و از تخم دوم دختری بنفش که نامش ترسناک میشود. خانوادهی هیولاها بیصبرانه منتظر بیرون آمدن بچه هیولای سوم هستند. اما وقتی هیولای سوم با آن بدن کرکی و نرم صورتی و بامزه از تخم بیرون آمد همگی تعجب میکنند. از تخم سوم یک پسر بامزهی پشمالوی صورتی با چشمان آبی بیرون میآید که اصلا شبیه هیولاها نیست. پدر و مادر هیولای صورتی و بامزه نام او را عجیبک میگذارند.
یکشنبه, ۲۸ آذر
کتاب «باستر خرگوشک عاشق کتاب خواندنه» داستان خرگوشکی است که عاشق کتاب خواندن است اما دوستانش علاقهای به خواندن ندارند و فکر میکنند کتاب خواندن کسلکننده است. در یک روز بارانی که خرگوشک و دوستانش نمیتوانند از خانه بیرون بروند، خرگوشک کتابهایش را به آنها امانت میدهد تا بخوانند و سرگرم شوند.
چهارشنبه, ۲۴ آذر
تمرینهای رنگآمیزی برای کودکان گروههای سنی پایین اغلب بیش از حد پیچیده است. کتاب «بیا رنگ کنیم!» با تمرین خط خطیهای ساده و تصادفی روی تصاویر آغاز میشود و همانطور که کودک با تمرینهای کتاب مرحله به مرحله پیش میرود، به تدریج رنگآمیزی در میان خطوط و مرزهای مشخص را میآموزد. کودکان با این کتاب، در کنار آموختن شیوهی رنگآمیزی، با انواع رنگها و نام برخی اشیا، موجودات زنده و پدیدههای اطراف نیز آشنا میشوند.
دوشنبه, ۲۲ آذر
کتاب «اوهوی گربه ها!» داستان یک گروه گربه شکمو و جسور است که به یک کشتی پر از ماهی دستبرد می زنند.
دوشنبه, ۲۲ آذر
شلی، یک گوسفند زیباست که پشمهای جذابش را دوست دارد. او دلش میخواهد پشمهایش مثل بقیهی گوسفندها چیده شود، اما مادرش به او میگوید هنوز برای این کار کوچک است. شلی هر روز بزرگتر میشود و مانند هر بچهی دیگری به تدریج درسهایی میآموزد. در ابتدا شلی تصمیم میگیرد پشمهای زیبایش را برای خودش نگه دارد و آنها را با دیگران به اشتراک نگذارد، اما در انتها با راهنمایی یک جغد دانا متوجه میشود زیبایی واقعی پشمهایش وقتی دیده میشود که آنها را به اشتراک بگذارد.
شنبه, ۲۰ آذر
وقتی سوسمار کوچولو سر از تخم در میآورد، مادرش کنارش نیست. او سراغ میمون، فیل، ببر و گورخر میرود تا بفهمد آنها مادرش هستند یا نه.
شنبه, ۲۰ آذر
معرفی کتاب بچه رام کننده اژدها
شترق، بوم، دنگ، یک اژدهای بزرگ رنگارنگ با دود نقرهای سر و کلهاش پیدا میشود. اژدها به دنبال گنج است، اما به نوزادی بر میخورد که پاسخ تهدیدهایش را با ا دَ دَ، غو غا غو، آروغ زدن و ترررررر، کثیف کردن پوشکش، میدهد.
تا جایی که اژدها هنگام عوض کردن پوشک نوزاد با دلخوری زیر لب غرغر میکند این که گنج نیست! اژدها برای ترساندن کودک او را به آسمان تاریک میبرد.
چهارشنبه, ۱۷ آذر