چهره سرمدی جهان قصه گویی
هانس کریستیان آندرسن (به زبان دانمارکی آنرسن)، نمایشنامه نویس، شاعر، رمان نویس، داستان پرداز و نویسنده محبوب دانمارکی، بزرگترین «داستان گوی کودکان»(۱) است. او در دوم آوریل سال ۱۸۰۵ میلادی، در کلبه محقری در «لودنسه»(۲)، واقع در جزیره «فین / فیونن»(۳) متولد شد. پدرش کفاشی تهیدست و علیل و رنجور، ولی زحمتکش، با فرهنگ و باسواد و مادرش، زن ساده، خشن و بی سواد رختشویی بود. همین مادر بی سواد و خرافاتی، اولین کسی بود که درهای جهان «ادبیات قومی و شفاهی و عامیانه»(۴) را به سوی او گشود.
پدر آندرسن در سال ۱۸۱۶، هنگامی که او یازده سال بیشتر نداشت، در جوانی درگذشت. «خواهر ناتنی»(۵) او مدتی به ولگردی پرداخت.
مرگ پدر و زندگی فلاکت بار خواهر، او را با فقر و رنج و تنهایی آشنا کرد. در کودکی، مدت کمی در مدرسه یتیمان و بینوایان به تحصیل مشغول شد ولی از مدرسه بیزار بود و از آن جایی که بسیار حساس و عاطفی بود و از تحقیر و توهین وحشت داشت، مدرسه را رها کرد. با وجود این، با همان اندک سوادی که داشت، مطالعه را هیچ وقت رها نکرد. او گاهی دچار حملههای عصبی و گرفتگی عضلات میشد که بسیاری به اشتباه، آن را حملههای صرعی و غش میپنداشتند. مدتی ناچار شد کار کند. شاگرد بافندگی و خیاطی شد و بعد هم در کارخانه توتون سازی مشغول گشت. در تمام این احوال، مادر او را تشویق میکرد تا «قصههای پریان»(۶) خود را تنظیم کند و نمایشهای تأتر عروسکی (خیمه شب بازی عروسکی)(۷) راه بیندازد.
از آنجا که تأتر او را وسوسه کرده بود، او نیز تلاش میکرد تا فعالیتهای تأتری انجام دهد. البته در این کار توفیقی نیافت و آن چنان دچار مصیبت و درماندگی و نداری شد که تا سر حد مرگ پیش رفت و نزدیک بود از گرسنگی بمیرد، اما ترحم و کمک دوستانش او را از این مهلکه حتمی نجات داد. به اتکای منابع و امکانات مالی، طرح یک تأتر عروسکی را ریخت؛ لباسهایی برای عروسکهای خیمه شب بازی میدوخت و نمایشنامههایی، به ویژه نمایش نامههای شکسپیر(۸) و هالبری(۹) را اقتباس میکرد و میخواند. بسیاری فکر میکردند که کسانی خیاطی را به او میآموزند، ولی در واقع خودش این کار را انجام میداد.
«قصه های هانس کریستین اندرسن» مجموعه کامل قصه های هانس کریستین اندرسن که در ۳ جلد منتشر شده است.
از طرفی، چون علاقه بسیاری داشت تا - خواننده اپرا شود، تصمیم گرفت در چهارده سالگی، در جست وجوی شهرت و سعادت، به - عنوان آوازخوان و هنرپیشه با رقصنده، عازم «کپنهاگ»(۱۰) شود. چون ولگرد و بی خانمان و آواره بود و در کوچهها به آواز خوانی میپرداخت، او را به خطا، احمق یا بیمار روانی تصور میکردند. - تأترها مرتب دست رد به سینه او میزدند. البته او صدای زیر دلنشینی داشت. مدتی سختی، دربه دری، بی پناهی و گرسنگی را به جان خرید. هر چند یارانی پیدا کرده بود که به او پول میدادند تا وارد تأتر شود، دوستی آندرسن با موسیقیدان وایز(۱۱) و کولبری(۱۲) شاعر، وسیله ای شد تا او در تأتر سلطنتی»(۱۳)، دستیار رقصنده شود. اما وقتی صدایش شروع به تغییر کرد، به ناچار آن جا را باید ترک میگفت. البته وقتی اتفاقاً به او به عنوان شاعر اشاره کردند، عقیدهاش را تغییر داد. او میگفت:«این عنوان - شاعری - به درونم، جانم و روحم نفوذ کرد و اشک، دیدگانم را پر کرد میدانستم که از همان لحظه، ذهنم بیدار شده تا بنویسم و شعر بگویم.»
بعد شروع به نوشتن نمایشنامههایی کرد که تمام آنها رد شد، ولی بالاخره در همان «تأتر سلطنتی» توانسته بود حمایت و پشتیبانی هنری و دوستی دراز مدت یوناس کولین(۱۴) یکی از مدیران تأتر را به دست آورد. سپس مشوقان و دوستان سخاوتمندی به یاری او شتافتند و با کمک آنها به مدت سه سال از «بورسیه»(۱۵) استفاده کرد. یوناس کولین که مدیر و یکی از مقامات مؤثر حکومت بود، این کمک هزینه تحصیلی را برای اندرسن فراهم کرد. البته خود پادشاه «فردریک ششم»(۱۶) هم به این پسر بچه ناشناس و عجیب علاقه مند شده بود. او در سال ۱۸۲۲ و در هفده سالگی، او را به عنوان «شخص دست پرورده دولت»(۱۷) با «هزینه دولتی»(۱۸)، چند سال به «دبیرستان دولتی»(۱۹) واقع در «اسلاگلسه»(۲۰) فرستادند تا آموزش ببیند.
وی در اتاقی در مدرسه زندگی میکرد. مدیر آن جا از دانش آموزانی که پیش از حد احساساتی بودند، چندان خوشش نمیآمد. بنابراین، کوشید تا شخصیت اندرسن را قوی کند. اکثر دانش آموزان دبیرستان بسیار جوان تر و کوچک تر از او بودند؛ آنها تقریباً بازده ساله بودند و اندرسن شش سال بزرگ تر بود. کولین برای او آموزش خصوصی ترتیب داد. بعد اجازه یافت تا به «دانشگاه کپنهاگ» برود؛ جایی که آموزش خود را کامل کرد و تحصیلات دانشگاهی را به پایان رساند. با وجود این که امتحاناتش را در سال ۱۸۲۸ با موفقیت گذرانده بود، این سالها برایش خوشایند نبود. در همین زمان بود که حرفه نوشتن را برگزید.
کتاب «سفر زندگی هانس کریستین اندرسن»، برای نخستین بار زندگی هانس کریستین اندرسن را در قالب یک داستان گرافیکی بازتاب داده است. داستان چالشها، رویاها و موفقیتهای او در زندگی که از زبان خودش و در گفتوگویی دلنشین با دخترک همسفرش، بیان میشود.
آندرسن در سال ۱۸۲۹، در ۲۵ سالگی گزارش کوتاه سفری را نوشت و منتشر کرد با عنوان سفری پیاده از کانال «هولمن» تا منطقة شرقی اماگر»(۲۱) که داستانی «تخیلی»(۲۲)، به سبک نویسنده رمانتیک آلمانی هوفمان (۲۳) و برخی از نویسندگان قصههای کودکان بود. البته نوشتههای آنها بیشتر براساس ادبیات عامیانه و قومی اصیل بود. به دنبال آن در سال ۱۸۳۰، نخستین جلد مجموعه اشعارش را منتشر کرد. بعد «بچه محتضر، در حال مرگ»(۲۴) را نشر داد و در پی آن «اثری طنزآمیز، هجونامه ای»(۲۵)، به نام «پیاده روی تا اماک»(۲۶) را به چاپ سپرد که نقدهای تند و ناخوشایند و گزنده ای را به همراه داشت. در این زمان، دلباخته «ریبورگ فوکت»(۲۷) شد که نامزد «ادوارد»(۲۸)، پسر یوناس کولین بود. این هم مورد دیگری بود از رویاهای تحقق نیافتنی و ناممکن اندرسن.
پادشاه فردریک ششم، یک مقرری مسافرتی به او اعطا کرد. از سال ۱۸۳۱ به بعد، پیوسته به خارج از کشور، به ویژه دیگر کشورهای اروپایی سفر کرد و به راستی در بقیه دوران زندگانیاش، ۔ یک مسافر پرشور و مشتاق باقی ماند. آندرسن از کشورهای ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، بریتانیا (۲ بار)، پرتغال، سوئیس و المان دیدن کرد. دیدار از آلمان در همان سال ۱۸۳۱، «طرحهای اولیه و خطوط کلی»(۲۹) سفرنامههایش را به او الهام بخشید و سرانجام، پس از دو سال که از سیاحتها و مسافرتهای بیشمار بازگشت، آن قدر ذوق زده بود که نوشت: «سفر کردن، به خاطر زنده ماندن است.»
او گزارشهای کوتاه و طرحها و انگارهها و «برداشتها و تأثیراتی»(۳۰) را که از کشورهای اروپایی گرفته بود، به صورت سفرنامههایی به رشته تحریر درآورد. «در اسپانیا، ۱۸۶۳» (۳۱) و «دیداری از پرتغال، ۱۸۶۶»(۳۲)، ره آورد این سفرها و دیدارهاست. البته گزارشهای مختصری هم درباره «سوئد»، «ایتالیا»، «خاور میانه»(۳۳) به نگارش درآورد. در حین این سفرها بود که در پایتخت فرانسه، پاریس، با ویکتور هوگو(۳۴) و نویسندگان دیگری چون هاینریش هاینه(۳۵) بالزاک (۳۶) و الکساندر دوما(۳۷) دیدار کرد و چارلز دیکنز(۳۸) را هم در سال ۱۸۴۷، در لندن دید و کتاب «رؤیاهای روزانه یک شاعر»(۳۹) خود را به او پیشکش کرد.
به عنوان داستان نویس، اولین «رمان» (۴۰) او با نام «بداهه گوا حاضرجواب»(۴۱). در سال ۳۶- ۱۸۳۵، نقطه چرخش وی را در حرفهاش نشان داد. این اثر که سرگذشت شخصی خود اندرسن بود، او را به شهرت رساند. وی در این کتاب، «کشور ایتالیا» را به عنوان «رویدادگاه»(۴۲) انتخاب کرده بود. «رمان» در اصل، «زندگی نامه خود نوشته» (۴۳) او بود که «سازگاری و هماهنگی» (۴۴) پسرک فقیری را در جامعه به تصویر میکشید. این اثر موفقیت جهانی کسب کرد و در تمام مدت زندگیاش، بین همه آثارش، بیشترین خواننده را داشت. همین زمان بود که براونینی (۴۵) را بر آن داشت تا با شور و شوق بیحد، به همسرش درباره این داستان بنویسد و آخرین شعرش را اندک زمانی قبل از مرگش در سال ۱۸۶۱، به اندرسن تقدیم کند. از همین زمان و به خاطر همین کتاب بود که از او به عنوان «رمان نویس»(۴۶) و حتی «سفرنامه نویس» (۴۷) نام میبردند. منتقدانی که او را با عناوین و صفاتی چون «دمدمی»(۴۸) «خودستا» (۴۹) و «نالایق» (۵۰) به ریشخند گرفته بودند، اکنون نظر مساعدی نسبت به او داشتند.
البته این نکته را باید در نظر داشت که شهرت آندرسن به خاطر «داستانها»(۵۱) و «قصههای پریان» اوست که آنها را بین سالهای ۱۸۳۵ و ۱۸۷۲ نوشته است. اولین دوره کتاب «قصههای پریان» او، در سال ۱۸۳۵ در دسترس همگان قرار گرفت. دومین دوره آن، در سالهای ۴۲-۱۸۳۸ انتشار یافت و سومین دوره آن، در سال ۱۸۴۵ به دست مشتاقان رسید. از آن جایی که این مجموعه مشتمل بر ۱۵۶ قصه بود، دیگر جلدهای آن به طور نامنظم منتشر شد تا اینکه بالاخره، آخرین دورههای «قصههای پریان»، در یک سال و به دنبال هم از سال ۱۸۷۱ تا ۱۸۷۲ چاپ و توزیع در مجموعه «قصههای پریان» اندرسن، زمینه جدیدی را هم در سبک و هم در متن عرضه داشت و اصطلاحات و نظم و ترتیب و آرایش وازدهای «زبان گفتاری» (۵۲) را به طریقی به کار گرفت که در ادبیات دانمارکی تازگی داشت.
شناخت و آگاهی او از بدبختی و بی خانمانی، فقر و تهی دستی، درد و شوربختی ادمی و انعکاس آنها - در قصههایش، مفهوم و مضمونشان را بسیار قانع کننده، گیرا و جذاب ساخته است. برخی از قصههای اندرسن، اعتقاد و باور خوشبینانه ای را در پیروزی خوبیها بر بدیها نشان میدهد: مانند «ملکه برفها» (۵۳) و «جوجه اردک زشت»(۵۴) و بعضی هم پایان غم انگیز و تلخی دارند؛ چون «دخترک کبریت فروش»(۵۵) و «پری دریایی کوچولو» (۵۶) که نویسنده در آنها، حسرت و آرزوی دستیابی به یک زندگی عادی و معمولی را بیان میکند که خودش هرگز تجربه نکرد.
به هر صورت، او سرانجام «وسیله» (۵۷) «بیان»(۵۸) خاصی را که میبایست «نبوغ» (۵۹) و ویژگی زبان او را جاودانه و ماندگار کند، کشف کرده بود. انتشار این مجموعه، بیگمان او را به عنوان مشهورترین (۶۰) نویسنده دانمارکی و قصه پردازی بی همتا و داستان سرایی یگانه تثبیت کرد. قصههای آندرسن در سراسر اروپا ترجمه شد و تنها در «بریتانیا»، در سال ۱۸۴۶ به چاپ چهارم رسید.
بعد از سختیها، ناملایمات، دربه دریهای بی خانمانیها، رنجهای طاقت سوز و توان فرسا و حقارتهای تحمل ناپذیر و طعنههای اهانتآمیز و زخم زبانهای گزنده و تمسخرهای خفت بار، سرشناسترین پسر دانمارک، در سراسر جهان مورد تحلیل قرار گرفت. مردم «اسکاندیناوی»(۶۱)، از او تمجید و ستایش شایستهای کردند و به مناسبت تولد «قصههای پریان»، جشنها گرفتند.
آندرسن بی تردید، شهرت و اعتبار خود را مدیون «قصههای پریان» بود که آنها را از سال ۱۸۳۵ تا سال ۱۸۷۲ نوشته و منتشر کرده بود. همین مجموعه و دیگر آثار او، بر نویسندگانی چون چارلز دیکنز، ویلیام تکری (۶۲)، اسکار وایلد (۶۳) سی. اس. لونیس (۶۴) و ایزاک دینس (۶۵) چنان اثر شگرفی گذاشت که به آسانی میتوان رد پای این تأثیر و نفوذ را در برخی از آثار آنها دید.
بین سالهای ۱۸۴۰ و ۱۸۵۷، آندرسن به سرتاسر دنیا سفر کرد؛ «آسیای صغیر»(۶۶) آفریقا از جمله آنها بود که تأثیرات و ماجراهایی را برای او در پی داشت که این واکنش و اثرگذاری را در «سفرنامه»(۶۷)هایش ثبت و ضبط کرده است. او در پیوندگاه دو دنیا - کهن و نو - زندگی کرد. آندرسن امور واقعی و خیالی را با استادی تمام در هم آمیخت. «قصههای پریان» او آمیزه ای است از طنز و امور خارق العاده. در اکثر آثار او، زندگی واقعی با تخیل چنان به هم گره خورده است که خواننده را به شگفتی وامیدارد؛ چرا که تفکیک این دو عنصر برای او بسیار دشوار است. تمام شخصیتهای داستانی و قهرمانان آثار او، اعم از حیوانات، پرندگان، گیاهان، حتی باد و دریا و اشیا و... سخن می گویند. به واقع این سخن آنها نیست که ما میخوانیم و میشنویم، بلکه در اصل خواستههای آمال، خصوصیات روحی و مسائل زندگی خود مردم است که با دقت و ظرافت خاصی، در گفتههایشان تجلی یافته است.
آندرسن در دفتر خاطراتش، چنین نوشته است:
من همانند آبم که همه چیز در آن انعکاس مییابد اغلب این کار به من مسرت و موهبت میبخشد، ولی وقانی هم شکنجه و عذابم میدهد. راستی من چه موجود عجیبی سفر با دلیجان، «جادو درمانی»(۶۸) و «اجرای نمایشهای عمومی» (۶۹)، بخشی از جوانیاش بود. او میبایست به راه آهن و دیگر شگفتیهای علمی، خوشامد بگوید. تمام اختراعات جدید، دنیای سحرآمیز او را وسعت بخشیدند. او توانست گذشته را با تأکیدی فراموش نشدنی به یاد آورد و زیبایی و جذابیت عوامل و شرایط دل پذیر کهن را که در عصر شتابان مدرن، همچنان باقی مانده بودند، زنده نگه دارد.
آندرسن آن قدر زندگی کرد تا «شهر زادگاهش» (۷۰) - اودنسه - را که به افتخار او چراغانی شده بود، به چشم خود ببیند. ولی آن چه میدانست، فقط این بود که چه قدر شایسته است آدمی احساس کند که هم فروتن و متواضع است و هم تهیدست و فقیر. او بسیار حساس و متفکر بود. شاید این دو خصیصه از کودکی، از همان زمانی که فقر و تنهایی به سراغ او آمده بود، در وجود او جوانه زد. بی گمان میتوان گفت، بسیاری از آثار او، سرگذشت خود آندرسن است.
برای او منبع الهام همه جا وجود داشت. برای شکوفایی اندیشههایش، دور را نمینگریست. زمانی نوشته:
«داستانها، چون بذرهای گیاهان هستند که همه جا پاشیده شدهاند. تمام چیزهایی که برای آنها لازم و ضروری است تا یکباره به گل نشینند، نفس نسیمی، پرتوی از خورشید، یا اندکی تجربه تلخ است.»
البته شادیها و اندوهها، بی درنگ و به قدر کافی بر سر یک موجود «بی ثباته» (۷۱) اوار میشوند، اما داستان سلاح جادویی او بود؛ پاسخ شخصی او به زندگی برخی از دوست داشتنیترین»(۷۲) داستانهایش، همانهایی هستند که از «وضع اسفناک»(۷۳) موجودات در مانده، تنها، سرگردان و بی یاور، ولی در عین حال پاکدامن و بیگناه و ساده لوح، در جهانی خطرناک و سخت ظالمانه سخن می گویند. بین «قصههای پریان» اوه پرطرفدارترین و محبوبترینشان عبارتاند از:
«درخت صنوبر» (۷۴)، «ملکه برفها»، «دخترک کبریت فروش»، «جوجه اردک زشت»، «سرباز قلبی شجاع»(۷۵)، «پری دریایی کوچولوه کفشهای قرمز» (۷۶)، «قوهای وحشی» (۷۷) اینها أثار کلاسیک مشهوری هستند که کودکان و نوجوانان سرتاسر دنیا بسیار دوستشان دارند و با اشتیاق فراوان آنها را میخوانند. اکثر قصههای آندرسن، به بیش از صد زبان ترجمه شدهاند.
او زندگی نامه خود را که «قصه پریوار زندگیام» (۷۸) نام داشت و نوشتن آن را از همان اوایل سال ۱۸۳۲ شروع کرده بود، به طور مرتب نوشت و بازنویسی کرد، ولی چاپ مطلوب و متعارف آن، همان است که در سال ۱۸۵۵ انتشار یافت. البته نویسنده ای چون سیگنه توکسویگ (۷۹) شرح حال او را با نام «زندگی هانس کریستیان آندرسن» (۸۰) به رشته تحریر درآورد و سی. بی. پرنیت، برئت (۸۱) نیز زندگی نامه او را با عنوان «پسر کفاش»(۸۲)، در سال (۴۳-۱۹۴۱) تألیف کرد. البته «زندگی نامه» خود نوشته او، با نام «سرگذشت زندگی من»(۸۳) که در سال ۱۸۵۵ منتشر شده بود، در سال ۱۸۷۱ به زبان انگلیسی ترجمه شده هانس کریستیان آندرسن، پس از بازگشت به وطن، بر اثر حادثه ای به شدت مجروح شد و سه سال بعد از این حادثه تلخ، در چهارم ماه اوت سال ۱۸۷۵، در هفتاد سالگی، در اوج افتخار و اشتهار، در منزل مسکونیاش در «کپنهاگ»، برای همیشه دیده از جهان فروبست. شخص پادشاه دانمارک و بسیاری از شخصیتهای شهیر ادبی و علمی و هنری، در مراسم تشییع جنازه او شرکت کردند.
ادوارد کولین و همسرش، بعداً در جوار آندرسن به خاک سپرده شدند؛ هر چند اعضای خانواده آنها اجساد «کولینها» را پس از چند سال، به گورستان دیگری و به قطعه زمین خانوادگی انتقال دادند.
منتقد، نویسنده، پژوهشگر و کارشناس آثار آندرسن، خانم نیومی لوئیس (۸۴) که چندین جلد از داستانهای کودکان، شامل مجموعه ای از «قصههای پریان» آندرسن و «برادران گریم»(۸۵) را ویرایش کرد و به چاپ رساند و گزیده ای از «ادبیات عروسکی»(۸۶) را هم انتشار داد، تعدادی از داستانهای آندرسن را نیز ترجمه کرده است. وی که در سال ۱۹۷۴، «داستانها و قصههای کامل پریان» (۸۷) را منتشر کرد، بر این باور است که «قصههای پریان» او را بزرگسالان هم مانند کودکان دوست دارند. او مینویسد:
زندگی خود اندرسنه بخشی از «قصه پریان» است. پسر کفاش فقیری که به دنبال شهرت و محبوبیت، خانه را ترک میکند و سرانجام، معروفترین پسر کشور دانمارک میشود. گرچه برخی از داستانهایش را از تاریخ، با قصههای شفاهی عوام و ادبیات عامیانه توده مردم دانمارک اقتباس کرده است؛ بیشتر قصدها از خلاقیت و استعداد و فریحه و ذوق خود او و نیز از تجربههای شخصی أندرسن دوستان و دشمنانش تأثیر پذیرفتهاند که به شکلهای گوناگون و صورتهای مختلف، حضور خود را نشان دادهاند
وقتی در آخرین سالهای پرافتخار زندگیاش، طرح مجسمه ای ملی را برای او میریختند که در آن، عدهای کودک حلقه زنان به دور او جمع شده بودند، او با خشم به این طرح اعتراض کرد و در دفتر خاطراتش، چنین متذکر شد:
قصههای پریان من، همان اندازه که متعلق به بچههاست، به بزرگترها هم تعلق دارد. من به همه نسلها وابستهام.»
آثاری نظیر «کتابهای مصور بی تصویر»(۸۸) «بازار یک شاعره»(۸۹)، «تنها یک نوازنده ویولن»(۹۰)، «لباس تازه امپراتور»(۹۱)، «قوطی آتشگیره»(۹۲)، «کلاوس کوچک و کلاوس بزرگ»(۹۳) و «خوکچران»(۹۴) او، مانند خود آندرسن، تا ابد زنده خواهند ماند.
منابع انگلیسی
1) The Columbia Encyclopedia Columbia university press (New york) 1950
2) Every man's Encyclopedia (Twelve Volumes) (Volume One) (J. M Dent & Sons LTD) 1950
3) The Oxford Reference Dictionary Edited By Joyce M. Hawkins 1989
4) The New Universal Family Encyclopedia Random House 1985
5) Hans Andersen's Fairy Tales (A selectin) Oxford University Press With An Introduction by Naomi Lewis 1984
6) English Literary Biographies (Vol.1) Hamid Dolatkhah 1381
7) Webster's Biographical Dictionary G & C. Merriam Company 1980
پی نوشت
1. Children's story-teller
2. Odense: شهری بندری در جنوب دانمارک، واقع در شمال جزیر فین
3. (Funen (fyn: دومین جزیره بزرگ دانمارک که از نظر ماهیگیری اهمیت فراوان دارد
4. folklore literature
5. half-sister
6. Fairy Tales
7. Puppet
8. (Shakespeare (William: ویلیام شکسپیر: شاعر و نمایشنامه نویس انگلیسی (۵۶۴-۱۶۱۵)
9. (Holberg (Ludwig/Ludvig: لودویگ / لودوی هالبرگ: ادیب و پدیدآورنده ادبیات مدرن دانمارک (۱۷۵۴-۱۶۴۸)
10. Copenhagen: کوپن ہیگن اکوپنهاگن: پایتخت کشور دانمارک
11. (Weyse (Christoph-Emsi: کریستف ارنست آهنگساز نمایشنامه، متولد سال ۱۷۷۴ در «آلتونا»، بخشی از شهر هامبورگ آلمان که در سال ۱۸۴۲ در «کپنهاگ» دانمارک درگذشت
12. (Guldberg (Ove Hoegh: آور هوگ گولبرگ: ادیب و سیاستمدار دانمارکی (۱۷۳۱-۱۸۰۸)
13. Royal Theater
14. Jonas Collin
15. Scholor
16. King Frederick VI
17. State Protege
18. Public expense
19. gramanlar school
20. Stagelse
21. A Journey On foot from the Holmen Canal to the Eastern point of Amager
22. Fantasy / Fantastic
23. (Hoffman (Emst Theodore "Amadeus" Wilhelm: ارنست تئودور آمادئوس ویلهلم هوفمان، آهنگسازه منتقد موسیقی، تصویرگر و نویسنده ادبیات تخیلی (۱۷۷۶-۱۸۲۲)
24. The Dying Child
25. Satire
26. A walk to A mak
27. Riborg Voight
28. Edvard
29. Sketches
30. impressions
31. In Spain
32. A visit to Portugal
33. the Middle East
34. Victar Hugo: داستان سرای فرانسوی (۱۸۵۵-۱۸۰۲) شاعر المائی (۱۸۵۶-۱۷۹۷)
Heinrich Heine .35
36. (Balzac (Honore de: اونوره دو بالزاک، زمان نویس فرانسوی (۱۸۵۰-۱۷۹۹) نویسنده فرانسوی (۱۸۷۰-۱۸۰۲)
37. Alexandre Dumas
38. charles Dickens: رمان نویس انگلیسی (۱۸۷۰-۱۸۱۲)
39. A Poet's Day Dreams
40. Novel
41. (The Improvisatore (Improvisatoren
42. Setting: زمینه، صحنه، امکان و زمان رویداد
43. autobiography
44. integration
45. (Browning (Elizabeth. Barrett: الیزابت. بارت. براونینگ: شاعره انگلیسی (۱۸۰۶-۱۸۶۱)
46. novelist
47. travel-writer
48, temperamental
49. egotistical
50, ineffectual
51. Stories
52. Spoken language
53. The Snow Queen
54. The Ugly Duckling
55. The Little Match Girl
56. The Little Mermaid
57. medium
58. expression
59. genius
60. best-known
61. Scandinavia
62. William Thackeray: شامل کشوهای نروژ، سوئد، دانمارک و فنلاند زمان نویس انگلیسی (۱۸۶۳-۱۸۱۱)
63. Oscar Wilde: نویسنده انگلیسی ایرلندی تبار (۱۹۰۰-۱۸۵۴)
64. ](C. S. [ewis c (live), s (taples: کلایو استیپلز. لوئیس: منتقد و محقق انگلیسی نویسنده ادبیات کودکان و داستانهای علمی - تخیلی
65. Isak Dinesen: خانم نویسنده متولد دانمارک که به انگلیسی مینوشت (۱۸۸۵-۱۹۶۲)
66. Asia Minor شبه آسیای صغیر که به آن «آناتولی» هم میگویند. شبه جزیره ای است در غرب آسیا که بین دریای سیاه (در شمال)، دریای مدیترانه (در جنوب) و دریای اژهای (در غرب) قرار دارد و قسمت اعظم ترکیه آسیا را شامل میشود.
67. traval book
68. Witch-doctoring
69. Public executions
70. native-town
71. mercurial
72. best loved
73. Plight
74. The Fir Tree
75. The Brave Tin-soldier
76. The Red Shoes
77. The Wild Swans
78. The Fairy Tale of My Life
79. Signe Toksvig
80. The Life of Hans Christian Andersen
81. C. B. Burnett
82. The Shoe maker's Son
83. The Story of My Life
84. Namoi Lewis
85. (the brothers Grimm: Jakob (Landwigkarl: یا کوپ لودویک کارل گریم (۱۸۶۳- ۱۷۸۵)
(Wilhelm (Karl: ویلهلم کارل گریم (۱۸۵۹-۱۷۸۶) دو برادر زبان شناس آلمانی که با هم قصههای شفاهی و قومی و مردم آلمان را گردآوری و تدوین کردند
86. doll literature
87. The Conplete Fairy Tales and Stories
88. Pictures books without Pictures
89. A Poet's Bazzar
90. Only a Fiddler
91. The Emperor's New Clothes
92. The Tindor-box
93. Little Claus and BigClaus
94. The Swine eherd