سخن از یکی از مشهورترین نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان ایران است که البته شهرتی جهانی هم دارد؛ هوشنگ مرادی کرمانی، نویسندهای که بخشی از نوستالژی ما، حاصل خلاقیتهای اوست.
هوشنگ مرادی کرمانی در شانزدهمین روز شهریورماه سال ۱۳۲۳ در روستایی از توابع شهداد کرمان و در کمال سختی، فقر و محرومیت متولد شد. خیلی زود پدر و مادر خود را از دست داد و از هشتسالگی مجبور شد تا برای گذران زندگی، به کارهای مختلف بپردازد.
خیلی زود فهمید که عاشق نوشتن است. او خود دراینباره میگوید: «برای من نوشتن، زیباترین رنجهاست. من به دنیا آمدهام که نویسنده شوم. بهترین دوست من قلم و کاغذ است. زمانی که مینوشتم هیچوقت فکر نمیکردم آنقدر بزرگ شوم که دیگران برای من دست بزنند یا برای گفتوگو به دانشگاه دعوت شوم. مهم آن بود که خود را با نوشتن خالی میکردم و لذت میبردم.»
شروع جدی نوشتن و فعالیت هنری برای او از ۱۶ سالگی و در رادیو کرمان آغاز شد. پس از آن بود که موفق شد در دانشکدهی هنرهای دراماتیک تهران به تحصیل ادامه دهد و البته همزمان، لیسانس مترجمی زبان انگلیسی بگیرد.
نخستین داستانش در سال ۱۳۴۷ با عنوان «کوچه ما خوشبختها» در مجله خوشه منتشر شد و این داستان منتشرشده، آغاز راهی طولانی و البته افتخارآفرین برای هوشنگ مرادی کرمانی بود.
نخستین کتابهای او هم در سال ۱۳۵۰ منتشر شد؛ کتابهایی با عنوانهای «معصومه» و «من غزال ترسیدهای هستم».
مرادی کرمانی در سال ۱۳۵۳، یکی از مشهورترین مجموعه داستانهای خود را با عنوان «قصههای مجید» نوشت. «قصههای مجید» در حقیقت انعکاس زندگی حقیقی خود اوست که با بیبی، آن پیرزن مهربان، زندگی میکند.
نویسنده «قصههای مجید» در جایی دربارهی داستانهایش گفته است: «این داستانها، حاصل چنگ زدن و تلاش من در زندگی است؛ یعنی من به زندگی خودم چنگ میزنم و آن را به تصویر میکشم؛ بنابراین داستانهایم همه ریشه در زندگی من دارد. همچنین به این دلیل به زبان طنز روی آوردم که دیدم مردم دردهای مرا گوش نمیدهند؛ این بود که سعی کردم آنها را به زبان طنز بگویم.»
«قصههای مجید» در سال ۱۳۶۴ کتاب برگزیدهی سال شد و این در حالی بود که مرادی کرمانی، پیش از آن هم جایزه گرفته بود. او نخستین جایزهاش را برای کتاب «بچههای قالیبافخانه» گرفت؛ داستانی که سرگذشت کودکان قالیباف کرمان را روایت میکرد؛ کودکانی که از سر ناچاری و تنگدستی خانواده، پشت دار قالی نشستهاند و نویسنده برای درک کامل احساس آنها، ماهها به کرمان میرفت و در کنار این کودکان کار مینشست تا این داستان را بیافریند.
او پس از آن هم جایزههای متعدد داخلی و خارجی را از آن خود کرد که یکی از آنها، جایزهی جهانی هانس کریستین اندرسن به دلیل تاثیر عمیق و گسترده در ادبیات کودکان جهان بود که باعث شد تا نام هوشنگ مرادی کرمانی به عنوان نویسنده برگزیده سال ۱۹۹۲ انتخاب شود.
و اما اگر بخواهیم نیمنگاهی هم به آثار دیگر مرادی کرمانی بیندازیم، میتوانیم از «شما که غریبه نیستید»، یادی کنیم که زندگینامه داستانی خود اوست و میتواند به عنوان نخستین کتاب برای مطالعهی مجموعه داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی مفید و جذاب باشد.
«مثل ماه شب چهارده»، «پلو خورش»، «نخل»، «مشت بر پوست»، «مربای شیرین»، «نه تر و نه خشک»، «نازبالش» و «ته خیار» از دیگر رمانها و مجموعه داستانهای این نویسندهی برجستهی ادبیات کودک و نوجوان است.
همچنین هوشنگ مرادی کرمانی کتابهایی مانند «داستان آن خمره»، «تنور»، «چکمه» و «مهمان مامان» دارد که هنرمندانی مانند محمدعلی طالبی، ابراهیم فروزش و داریوش مهرجویی، فیلمنامههایی اقتباسی از آنها نوشته و فیلمهایی با همین عناوین ساختهاند. دراینباره باید به سریال ماندگار «قصههای مجید» هم اشاره کرد که با تلاش هنرمندانه کیومرث پوراحمد، اثری فاخر را برای تلویزیون رقم زد تا یادآور خاطرات تلخ و شیرین دوران مدرسه برای کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان باشد.
همچنین در این زمینه میتوان به کتاب دیگر مرادی کرمانی با عنوان «لبخند انار» هم اشاره داشت که خاطرهی بازیهای دوران درس و مدرسه و بهویژه تنبیههای دوران مدرسه را با نثری شیرین و جذاب روایت میکند.
در کنار اینها، فیلمنامههایی هم از این نویسندهی ادبیات کودک و نوجوان مانند «تیک تاک» و «کیسه برنج» قلمی شده که به همت فیلمساز محبوب کودک و نوجوان، یعنی محمدعلی طالبی، به تصویر کشیده شده است.
مرادی کرمانی در همین حال، نمایشنامههایی هم نوشته است.
همچنین نباید از نظر دور داشت که تعداد نه چندان کمی از آثار هوشنگ مرادی کرمانی، به زبانهای خارجی ترجمه شده است که نشان میدهد کلیدواژههایی مانند «کویر»، «روستا» و «طبیعت»، اگر با قلمی شیوا و روان همراه شود، برای همهی علاقهمندان به داستان، رمان و ادبیات، جذاب خواهد بود.
دربارهی راز موفقیت هوشنگ مرادی کرمانی، سخنهای فراوانی میتوان گفت؛ اما بهتر این است که دراینباره به بیان خود او مراجعه کنیم؛ آنجا که گفته است: «در مورد راز موفقیتم در عرصهی نویسندگی تنها چیزی که میتوانم بگویم این است: تلاش، تلاش و تلاش.»