در تمامی روشهای آموزشی و تربیتی توصیه شده که در نبود مهارت خواندن، مهارت شنیداری عنصر اساسی آموزش محسوب میشود.
کودکان به طور طبیعی مهارت شنیداری را کسب میکنند، اما از آنجا که آنها از نوزادی هر روز با هجمهای از صداهای گوناگون بمباران میشوند، غالباً توانایی شنیداری ضعیفی دارند و بیشترشان عادت کردهاند که تنها به آنچه دوست دارند، توجه کنند. بنابراین ضروری است به فرزندمان آموزش دهیم که چگونه یک شنونده خوب باشد.
خواندن کتاب و تقویت مهارت شنیداری
تمرین اصلی برای بهبود مهارت شنیداری و شنیدن ، خواندن کتاب است. زمانیکه برای فرزندمان کتاب میخوانیم او باید شنونده خوبی باشد تا بتواند داستان را برای ما بازگو کند. بخش مهمی از تکالیف مدرسه کودک نیز در آینده بر اساس همین تمرینات بازگویی داستان یا متن خواهد بود. در واقع به کمک تمرینات بازگویی کتابهای داستان، او یاد میگیرد که چگونه یک متن را تحلیل کند، به خاطر بسپارد و برای روایت مجدد از آن استفاده کند.
اهمیت بازگویی داستان
بازگویی یک داستان در کنار توسعهی مهارت شنیداری ، زبانی، توانایی استدلال و حل مسأله فواید دیگری نیز دارد مانند:
- درک مطلب: اگر ما آنچه را که میخوانیم درک نکنیم، خواندن ما بیفایده است. بنابرین الزام است کودکان مهارت درک مطلب را از همان کودکی بیاموزند تا در آینده با مشکل روبرو نشوند. اگر میخواهیم بدانیم که آیا فرزندمان آنچه را شنیده یا خوانده، فهمیده است یا خیر، بازگویی داستان یک راه عالی برای پاسخگویی به این پرسش است.
- تصویرپردازی ذهنی: بازگویی یک داستان قوهی تخیل کودک را تحریک میکند. وقتی کودک ما یک داستان را بازگو میکند تصویری از شخصیتهای اصلی داستان و چیدمانهای مختلف محیط داستان در ذهنش ایجاد میشود. ما حتی میتوانیم با پرسیدن سواالتی نظیر: «به نظر تو شخصیت اصلی داستان چه شکلی است؟» و یا «فکر میکنی قلعه سحرآمیز چگونه است؟ و چه چیزهایی در اتاقهای قلعه هست؟» به توسعه و رشد تصویرپردازی ذهنی کودک کمک کنیم.
- یک راه ارتباطی: شاید خیلی علمی نباشد اما وقتی از کودکمان میخواهیم آنچه را که شنیده است بازگو کند و نسبت به صحبتهای او کنجکاو هستیم، او احساس میکند که حتی جزئیات حرفهایش هم برای ما اهمیت دارد. همین موضوع پیشزمینهای است برای برقراری ارتباط بین ما و کودک.
چگونه از او بخواهیم داستانی را بازگو کند؟
بازگویی داستان شامل ارائه چیدمان و پیشزمینه داستان، نام بردن شخصیتهای اصلی داستان و روایت اتفاقات داستان به ترتیبی که در داستان وجود دارد است. یک داستان با روند مشخص و شخصیتهای داستانی کم تعداد انتخاب میکنیم. این کتاب را چندباری با صدای رسا برای کودکمان میخوانیم و از او میخواهیم تصاویر را دنبال کند.
هر دفعه که کتاب را میخوانیم حتماً از او سوالاتی در مورد جزئیات داستان بپرسیم. «ابتدای داستان چه اتفاقی افتاد؟ بعد از آن چه شد؟ چرا شخصیت اصلی آن کار را انجام داد؟ نتیجه کار او چه شد؟». این سوالات به کودک کمک میکند جزئیات را بهتر به خاطر بسپارد. کودک ما به مرور در بازگویی بخشهایی از داستان با ما همراه میشود تا در نهایت بتواند به تنهایی و فقط از روی تصاویر کتاب، کل داستان را روایت کند.
تغییرات داستان را مییابد!
یک شنونده خوب نه تنها باید آنچه را که میشنود درک کند، بلکه باید به دقت به آنچه روایت میشود توجه کند تا مطمئن شود که راوی اطلاعات دقیق و صحیح را بیان میکند. این ویژگی اساس یک تمرین مفرح است. داستانی را که کودک چندین بار شنیده و آن را بازگو کرده مجدداً برای او روایت کنیم، با این تفاوت که این بار بخشی از داستان را حذف و یا به غلط بازگو کنیم. از کودک بخواهیم که این تغییرات را تشخیص بدهد و اصلاح کند.