هلن بئاتریکس پاتر
در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با هلن بئاتریکس پاتر را مشاهده کنید.
کتاب «داستان یک خرگوش بد زورگو» با تصویر دو خرگوش آغاز میشود، یکی با سبیلهای ترسناک و پنجههای تیز، و دیگری مهربان و با یک هویج. خرگوش زورگو، هویج خرگوش خوب را میگیرد و به او چنگ میزند. خرگوش خوب با دلخوری در سوراخی قايم میشود. خرگوش زورگو روی صندلی هویج ميخورد که سروکلّهی یک شکارچی پیدا میشود، و بنگ! او را با تیر میزند. خرگوش بد زورگو فرار میکند، اما دُمش روی صندلی جا میماند.
دوشنبه, ۸ مهر
یک روز صبح خانم خرگوش پیر به بچه هایش گفت: عزیزان من! شما فقط می توانید به مزرعه های اطراف بروید یا تا آخر این جاده بدوید. اما یادتان باشد که به باغ آقای مکگرگور نباید بروید. در آن جا برای پدرتان حادثه دردناکی اتفاق افتاد؛ خانم مکگرگور از او یک ساندویچ خرگوش ساخت.»
یکشنبه, ۱۹ آبان