«ملودی و جزیرهی موسیقی» داستانی است دربارهی موسیقی و آواز، شادی و دوستی و صلح در سفری شگفت با یک کشتی شناور که حتی موتورش از سازهای موسیقی ساخته شده است!
ملودی، دختری با موی مشکی و پوستی تیره، با کشتی شناور خود به جزیرهای میرسد. مردم جزیره از دیدن او شاد میشوند و برایش هورا میکشند. اما هنگامیکه ملودی از پل متحرک کشتی پایین میآید، ترومپتش بال میزند و از کشتی دور میشود! همان ترومپتی که راهِ سفر به جزیره را به او نشان داده بود!
دبورا زمکی در مجموعهی «داستانهای بی» قهرمان جدید و خلاقی را معرفی میکند که با نقاشیهای ماهرانهاش، وقایع اطراف را با تخیلاتش در هم میآمیزد و آنها را به شیرینترین شکل ممکن به تصویر میکشد. او در نقاشیهایش هر چیزی را که بخواهد میکشد، اما در دنیای واقعی او هم مثل تک تکِ ما قهرمان کاملی نیست! گاهی نمیتواند احساساتش را بهدرستی ابراز کند، و در بعضی موقعیتها احساس ناامنی میکند.
دنیای مومیترولها پر از خیالهای زیباست؛ دنیایی آرام و جادویی، پر از عشق و دوستی، ماجراجویی و البته فلسفه. مجموعه کتابهای «مومی ترول ها» مجموعهای بسیار مشهور است که در دستهی ادبیات کلاسیک کودکان قرار میگیرد. مومی ترولها (در ترجمههای دیگر مومینها) موجودات افسانهای گرد و سفید و شیرینی هستند شبیه به اسبآبی. اما هیچ ربطی به اسبهای آبی ندارند.
کتاب «لافکادیو، شیری که جواب گلوله را با گلوله داد» اولین داستان شل سیلور استاین برای کودکان بوده است. این داستان مثل دیگر داستانهای این نویسنده از مفاهیم عمیق و فلسفی برخوردار است. نمیتوان گفت داستان فقط مخصوص کودکان است؛ بلکه بزرگسالان هم میتوانند با بارها خواندن از آن لذت ببرند و به فکر فرو روند. «لافکادیو»، شیری بود که از شیر بودن خسته شده بود و مسیری جدید در پیش گرفت اما آن مسیر نیز نتوانست روح ناآرام او را آرامش بخشد.
کتاب «مادرجون! چرا اسمم یادت رفته؟!» مثل یک کتاب شعر است، شعرهایی بیقافیه. شعرهایی که «پرل» برای ما میگوید و ما را با اینکار شریک دردهای زندگیاش میکند. کتاب «مادرجون! چرا اسمم یادت رفته؟!» کتابی است درباره عشق، دوست داشتن و خانواده. کتابی است درباره «پرل»، دختری تنها.
«پسر ماجراجو» درباره خشونت، درگیری و اختلاف با دیگران است. گوستاو در مسیر داستان درباره دلایل خشمگین بودنش و مدیریت آنها صحبت میکند.
کتاب «وقتی هورتون صدای هو شنید» از مجموعه کتاب «قصههای یک جورکی» کتابی است فلسفی. فلسفهای برای زندگی. اینکه همه ما و همچنین هر آنچه که در جهان هستی وجود دارد به دلیل بودن حق حیات و زندگی دارد. در این کتاب هم «هوها» همانها که آنقدر کوچک هستند که به چشم نمیآیند و به گوش شنیده نمیشوند، در تلاش برای رساندن صدایشان به دیگرانِ بزرگ هستند. در این مسیر پر خطر اما تنها «هورتون»، فیل عظیمالجثه است که برای گرفتن حق زندگیِ آنها تلاش میکند.
کتاب «نامههای فلیکس: خرگوش کوچولو به سفر دور دنیا میرود» از مجموعه کتاب «فلیکس» در مرحله اول داستانی است درباره دوستی، دوستیهای عمیق کودکانه و بعد از آن کتابی است برای آشنایی کودکان با سفر، جهان و کشورهای مختلف.
«آقای روباه شگفتانگیز» در پِیِ یافتن غذا و رها شدن از دست مزرعهداران بدجنس است. او در این مسیر، رفتارهای شگفتی دارد و شاید کمی هم کارهای بد میکند. این داستان چالشی برای اخلاق مداری در تنگناهاست که با خلاقیت و همیاری همه شخصیتها پیش میرود.
کتاب «خودکار قرمزی کوچولو» داستانی است که براساس یکی از قصههای عامیانه نوشته شده است و داستانی است درباره همکاری و احساس مسئولیت.
«پدرِ اسلاگ» داستان ملاقات پسری به نام اسلاگ و پدرِ فوت شدهاش است. در یک روز بهاری، اسلاگ همراه دوستش دیوید تصمیم داشتند به مغازه قصابی بروند که اسلاگ پدرش را که مدتها پیش مرده بود روی نیمکت کنار پارک با کلاه و عصا میبیند. پدرش به قول خود عمل کرده و در بهار برگشته بود.
آنی ریچاردز در کتاب «چتر تابستان» عاشق این بود که با دوچرخه از بالای تپه سر بخورد و باد توی موهایش بپیچد، با دوستانش بازی کند و غذاهای مثل سوسیس بخورد. اما حالا هیچ کدام از این کارها را انجام نمیدهد. چرا؟ چون به نظرش خطرناک است. او به همین دلیل از بسیاری از چیزهایی که دوست دارد میگذرد تا در امان باشد. خیلیها سعی میکنند به او بگویند این همه مواظبت دلیلی ندارد، اما آنی نمیپذیرد. در مورد برادرش هم گفته بودند مشکلی وجود ندارد، اما از دنیا رفت.
کتاب «وسلیآباد» دربارهی وسلی، پسربچهای ۸-۷ ساله است که از نظر فکری با بچههای همسن و سال خود وجه اشترکی ندارد. او تابع مد نیست و سرش به کار خودش گرم است اما این موضوع نگرانی والدینش را برمیانگیزد. وسلی در تابستان در باغچهی خانه گلکاری و باغبانی میکند، اما نه گیاهانی معمول مثل گوجه فرنگی و کلم که سایر همسایهها میکارند.
تصویر مادربزرگ بافتنی به دست، تصویر ما بزرگسالان امروز از کودکیمان است. چیزی که این روزها به ندرت دیده میشود؛ مادربزرگی که شگفتی میآفریند و هر سال لباسی برای دخترک میدوزد! «لباس همیشگی من» داستانی درباره دوختن و بافتن و تهیه کردن لباسی است که هر سال میتواند تغییر کند و باز استفاده شود.
کتاب «دفتر خاطرات یک عنکبوت» مجموعهای از خاطرات روزانه، بازیها، ترسها و آرزوهای یک بچه عنکبوت است. مخاطب در لابهلای خاطرات بامزه و جالب این بچه عنکبوت، با ویژگیهای زیستی عنکبوتها نیز آشنا میشود.
کتاب «ماتیلدا» داستان دختری کنجکاو، باهوش و کتابخوان است. اما این ویژگیهای ماتیلدا مورد پسند پدر و مادرش نیست. آنها نه تنها به او نمیبالند، بلکه او را ابله هم میدانند. ماتیلدا با بالا رفتن سن و ورود به مدرسه، توانایی عجیبی در خودش کشف میکند؛ توانایی حرکت دادن اشیا از دور. او از این توانایی برای کمک به کسانی که دوستشان دارد استفاده میکند.
کتاب «موش مترو» داستان موشی است که به همراه صدها موش دیگر در مترو زندگی میکند، اما فرق بزرگی با موشهای دیگر دارد. او دلش میخواهد سرزمین پایان تونل را کشف کند، و همین آرزو ماجراهای هیجانانگیزی را برایش به ارمغان میآورد.
«ماهی بالای درخت» داستان الی است. اَلی یک راز دارد ... و آن این است که قادر به خواندن نیست. به نظر او حروف، شبیه سوسکهای سیاهی هستند که روی دیوار رژه میروند. او میگوید: اگر وقت داشتم، میتوانستم بعضی از کلمات را بخوانم، اما وقتی دستپاچه هستم، مغزم مثل یک عالمه خاک اره میشود که روی زمین پخش و پلا شده است!!
بیشتر خانوادهها، مهمانیها و شبنشینیهایشان را توی خانه برگزار میکنند. بعضیها هم به پارک یا طبیعت میروند و در فضای باز از زیباییهای آسمان شب لذت میبرند؛ اما از جلد کتاب «دردسرهای خانوادهی پپین» اینطور برمیآید که بعضیخانوادهها از مکانهای دیگری برای دور هم جمع شدن استفاده میکنند! پشتبام! بله، آقا و خانم پپین، دختر و پسرشان، پتونیا و ایروینگ و سگ و گربهشان رُوی و میراندا برای اینکه آسمان شب را ببینند تصمیم میگیرند بروند روی پشتبام. البته اگر منصفانه به ماجرا نگاه کنیم، میبینیم که دیدن غروبی باشکوه از قاب کوچک پنجره اصلاً دلچسب نیست.
کتاب «شاهدخت شریفه و والتر شجاع» شامل دو داستان بازنویسی شده از دو افسانه قدیمی است از کشورهای مصر و آلمان است با موضوعهای آزادی، زیرکی و ذکاوت یک زن و تردستی در تیراندازی.