مجموعه نوشته مناسب خانواده
جایزه «لاک پشت پرنده» حالا چند وقتی هست که به یکی از جایزههای مهم حوزه ادبیات کودک تبدیل شده است. جایزهای که به همت چندین و چند نفر از فعالان عرصه ادبیات کودک شکل گرفت تا شاید بتوانند در این وانفسای وضعیت کتاب و کتابخوانی، دریچه تازهای به روی والدینی باز کند که دغدغه کتابخوانی کودکانشان را دارند. خودشان میگویند ما مثل کشاورزانی هستیم که بذرهای اندیشه را میپراکنیم به امید این که باد بیاید و آن ها را به جای اصلی ببرد؛ ذهن کودکانی که قرار است نسل کتابخوان بعدی کشور ما باشند.
سه شنبه, ۲۹ اردیبهشت
هفدمین جشنوارهی بین المللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، میزبان میهمانانی از چند قارهی جهان بود؛ «کریستین پدمونتی» قصهگوی آمریکایی نیز یکی از میهمانان جشنواره بود که حضورش در ایران و آشنایی با فرهنگ و سنتهای مردم این دیار، برایش بسیار جذاب بود. در زیر گفت گوی او را با خبرنامه کانون می خوانید:
شنبه, ۱۹ اردیبهشت
کلیت کنونی نمایش در کانون از فرمهای روایی متنوعی در اجرا بهره میگیرد. تعزیه به شکل سنتی یا با تجربیات پراکنده بر نوآوری در شکل اجرایی و مضامین آن، بخشی از این کلیت است. همچنین نمایشهای عروسکی و مشخصا خیمهشببازی و دیگر عروسکهای محلی نیز سهمی – هر چند اندک – از این مجموعه را بر عهده دارد. همچنین نمایشهایی به اجرا درمیآید که یا با در نظر گرفتن درام به انجام رسیدهاند یا بر اساس اقتباس از داستان یا ساختار متون کهن فارسی. قصهگویی نیز بخشی دیگر از پیکرهی نمایش در کانون را تشکیل میدهد.
شنبه, ۱۹ اردیبهشت
قصه گویی یکی از قدیمی ترین روش های ارتباط است. با کمک قصه گویی کودک تان را به ستایش گذشته اش تشویق کنید و رویاها و هدف های آینده ی او را با روایت داستان به روش کلاژ، تحقق ببخشید.
شنبه, ۱۲ اردیبهشت
همهی دوستان آندره مادربزرگ دارند به جز او؛ گرهاد با مادربزرگش به شهر بازی میرود، مادربزرگ روبرت هم برای او از سفر سوغاتی میآورد. با دیدن عکس مادربزرگش خیالپردازیهای آندره آغاز میشود.
او مادربزرگی خیالی برای خود میسازد؛ مادربزرگی که با او به شهربازی میرود، به او اجازه میدهد هر چقدر که دوست دارد سوسیس بخورد، با ماشین عجیب و غریبش او را به صحرا میبرد تا اسبی وحشی بگیرند و کلی ماجراجوییهای دیگر. اما با آمدن پیرزنی مهربان به همسایگی آنها مادربزرگ خیالی ناچار میشود به تنهایی ماجراجویی کند.
سه شنبه, ۸ اردیبهشت
کتاب « کنسرت پنج موش بامزه » داستان دوستی است. نوایی خوش پنج موش بامزه را در شبی مهتابی به کنار برکه، محل برگزاری کنسرت قورباغهها میکشاند. اما این برنامه فقط برای قورباغهها اجرا میشود و قورباغهها موشها را بیرون میکنند. موشها که گرفتار افسون موسیقی شدهاند تصمیم میگیرند کنسرتی برگزار کنند اما چون صدای خوبی ندارند ساز میسازند و نواختن را تمرین میکنند.
سه شنبه, ۸ اردیبهشت
برکه کوچک است و خانم مرغه نمی تواند بال هایش را در آن ببیند. به سوی رودخانه راه میافتد غافل ازاین که تمساحی گرسنه در انتظار اوست. تمساح خانم مرغه را به دندان می گیرد و به لانه اش می برد. خانم مرغه زیرک به محض آن که تمساح دهانش را باز می کند می پرد و روی تیرک سقف می نشیند.
سه شنبه, ۸ اردیبهشت
در متن همهچیز هست، اما بدون حاشیه. او در همه وجوه، گزیدهکار است؛ از آثارش گرفته تا زمانی که تن به گفتوگو و حرفزدن میدهد؛ مردی بلندقامت و بهظاهر جدی که تصور ارتباط با کودکان را در وهله اول برای بیننده سخت میکند بااینحال، دنیایی رنگی، ساده و بدون اغراق را با تصویرسازی کتابهایی که ماندگار شدهاند، به کودکان ایرانی ارائه داده است. او همچنین مهربان است، مخصوصا وقتی که با تهلهجه شیرین اصفهانیاش شروع به صحبت میکند و با دقت و حوصله، سؤالها را پاسخ میدهد. صحبت در مورد فرشید مثقالی است، هنرمندی که میتوان گفت بیشتر شاخههای مختلف هنرهای تجسمی را تجربه کرده است؛ شهرت اصلی او اگرچه در تصویرسازی و گرافیک است، اما از مجسمهسازی و البته این روزها نقاشی نیز غافل نمانده.
سه شنبه, ۸ اردیبهشت
مجموعه ی ۵۷ قطعه شعر در قالب سپید (آزاد) است که در آن ها شاعر به توصیف صحنههایی از زندگی و حالات و احساساتش می پردازد.
عنصر خیال در اشعار حضور پررنگی دارند. شاعر از استعاره بسیار بهره برده و از عناصر پیرامونی نمادهایی برای بیان رویدادهای عاطفی و احساسی خلق کرده که در نتیجه شعر چند لایه و دارای ابهام هستند.
سه شنبه, ۱۸ فروردین
غاز کوچولو دوست دارد مانند خفاش از شاخهها سر و ته آویزان شود، مانند توکا با صدای بلند آواز بخواند، مانند پنگوئن روی برفها لیز بخورد و... مانند شیر غرش کند! او غازی است که دوست دارد توانایی جانوران دیگر را داشته باشد. او رفتار جانوران مختلفی را تقلید می كند.
سه شنبه, ۱۸ فروردین
کتاب «خواندن با نوزاد و نوپا، چگونه به نوزاد و نوپای خود کمک کنیم تا دنیای واژه ها را کشف کند؟» نوشته کارولین بلیک مور و باربارا وستون رامیرز راهنمایی است کاربردی که به زبان ساده به مادران و پدران جوان نشان می دهد که چگونه می توانند با داشتن برنامه بلندخوانی روزانه، از دوره نوزادی و نوپایی، رشد همه جانبه و موفقیت فرزندانشان را در زندگی پشتیبانی کنند.
یکشنبه, ۳ اسفند
رفتم کفتر بگیرم
آهو شد و صحرا رفت
رفتم آهو بگیرم
ماهی شد ودریا رفت
دریا پر از صدف بود
صدف پر از مرواری
آهو شد و صحرا رفت انتخاب و گردآوری از اشعار عامیانه، متل ها و لالایی هاست. تصاویر مینیاتوری گردآوری شده که همره متن آمده برگرفته از کتاب های قدیمی و مکتوب همچون شاهنامه، حافظ، هفت اورنگ، منطق الطیر، خمسه نظامی است که به صورت برشی از تصویر کامل آورده شده است.
این اثر شعرهای قدیمی را در ذهن و یاد کودکان که یادآور باغ های خیال انگیز، اسب های دوست داشتنی و سرزمین های رویایی است ماندگارتر می کند و ضمن سرگرم کردن، کودک را با ادبیات شفاهی ایران آشنا می کند. این اشعار در خانه و مهدکودک ها برای خواب کودکان، بلندخوانی و اجرای نمایش خلاق مناسب است.
یکشنبه, ۳ اسفند
کتاب «گوش درد» از مجموعه کتابهای «سلامت من» است که در باره گوش و ساختمان آن، گوش درد و انواع بیماریهای گوش به مخاطب اطلاعات میدهد. هم چنین در باره پیشگیری و درمان بیماریهای گوش به مخاطب توضیح داده میشود.
یکشنبه, ۳ اسفند
کتاب تناسب اندام از مجموعه کتاب های «سلامت من» است که اطلاعاتی در باره ی ورزش و تاثیر آن بر سلامتی انسان به مخاطب می دهد.
یکشنبه, ۳ اسفند
قطع شدن زنجیرهی غذایی کتابی است دربارهی اهمیت محیطزیست و در سرزنش آدم بزرگهایی که غیر از نفع و فایدهی فعلی خودشان به چیز دیگری اهمیت نمیدهند. خیال میکنند دنیا مایملک ایشان است و سهم کودکان و جانوران را برای زندگی فراموش کردهاند. کریس دولیسی تلاش کرده است این موضوع را در قالب داستان برای مخاطب طرح کند و شیوههایی برای جمعآوری اطلاعات دربارهی پدیدههای گوناگون و نیز چگونگی اعتراض به نادرستی رفتار و اشتباههای دیگران به بچهها آموزش دهد. ماجرای این قصه دربارهی خرسهای قطبی است که در اثر آلودگیهای نفتی در معرض خطرند.
دوشنبه, ۱۳ بهمن
ماجرا از زمانی آغاز شد که دانکن به سراغ جعبه مداد شمعی هایش رفت و نامه های اعتراض امیز آن ها را پیدا کرد. بعضی ها از اینکه زیاد مورد استفاده قرار می گرفتند، گله داشتند و بعضی دیگر از کم توجهی! یکی از اینکه دیگران فکر می کردند او رنگ دخترانه ای است شکایت می کرد و دیگری از اختلاف نظر بین دوستانش! دانکن پس از خواندن نامه ها تصمیم می گیرد کمی قراردادها را به هم بزند و از رنگ های نامتعارف استفاده کند در نتیجه نقاشی خلاقانه ای می کشد و ازسوی آموزگارش تشویق می شود.
چهارشنبه, ۸ بهمن
در کتاب «چتر نجات» توبی یک چتر نجات دارد که همیشه آن را میپوشد. بدون آن احساس امنیت نمیکند. اما روزی گربهاش هنری بالای درختی گیر میکند. توبی برای نجات او از درخت بالا میرود، به او میگوید که آرام باشد و نترسد و با چتر نجاتش او را به پایین میفرستد.
چهارشنبه, ۸ بهمن
دختر کوچولوی داستان از دست افراد خانواده اش عصبانی است مادر وقت ندارد با او بازی کند و پدر هم به جای کتاب خواندن برای او گاهی می خواهد به کارهای خودش برسد. خواهر و برادرش هم همین طور. او تصمیم می گیرد که خانواده ی جدیدی برای خود پیدا کند: مثلا خانم فروشنده و آقای کتابدار می توانند پدر و مادر خوبی برای او باشند.
چهارشنبه, ۸ بهمن
کتاب مقیاس های بی رحم از مجموعه کتاب های ریاضیات ترسناک هستند که اطلاعاتی درباره مباحث بنیانی ریاضیات با استفاده از داستان ها و ماجراهای طنز آمیز به مخاطب می دهد.
انتخاب موضوع و شیوه ارائه آن از امتیازات کتاب به شمار می آید.
سه شنبه, ۷ بهمن
مرگ غم انگیز است وخیلی دشوار می شود درباره ی آن با بچه ها حرف زد. شاید برای همین کتاب های کمی درباره ی مرگ برای بچه ها نوشته شده است. از آن جا که مرگ یک اتفاق طبیعی است و خواه ناخواه بچه ها روزی با مرگ پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها روبه رو می شوند، بعضی از نویسنده ها با رعایت روح لطیف کودکان به آن می پردازند. نویسنده ی کتاب قورباغه و پرنده تلاش کرده، با نشان دادن تلخی مرگ و زیبایی زندگی در کنار هم، کودکان را با مفهوم زندگی آشنا کند. وقتی قورباغه پرنده را بی حرکت می بیند آن را به بقیه ی حیوان ها نشان می دهد.
دوشنبه, ۶ بهمن
حوادث وحشتناک و دنیای وهم آلود تم اصلی بسیاری از قصه ها، از گذشته تا به حال، بوده اند. شاید به این دلیل که وجود معما به راحتی خواننده را به دنبال خود می کشاند تا به قصه ای تازه گوش دهد.
قصری، با ساکنینی مرموز، که در یک گوشه ی دور افتاده از شهر قرار گرفته و اتفاقانی عجیب در آن می افتند، یادآوری فضاهای رمان های کلاسیک است؛ به خصوص که با ورود یک غریبه همه چیز دستخوش تغییر شود.
اورزولا ایسبل، نویسنده ی قصری در مه نیز، با دانستن علاقه ی مخاطب به قصه های وهم آلود، قصه و شخصیت هایش را به قصری در اسکاتلند می برد و آن جا آن را روایت می کند. جنی دختر نوجوانی است که برای تدریس به کالین وارد قصر ران نوک، در کوهستان های اسکاتلند می شود. کالین در کودکی مادر خود را از دست داده است و اکنون با پدر، همسر پدر، و برادری کوچک در ران نوک زندگی می کند. ماجرا از ترس های شبانه ی کالین شروع می شود.
دوشنبه, ۶ بهمن
انتشارات همگام با کودکان و نوجوانان در اولین جشنواره ی آسیایی و جشنواره ی بین المللی تصویرگران کتاب کودک، با رتبه ی اول، ناشر برگزیده شد، هم چنین چهار دیپلم اتفتخار و جایزه از همین جشنواره دریافت کرد و نیز دارای چهار کتاب برگزیده ی سال از سوی شورای کتاب کودک است.
این کتاب، در آمریکا، در سال ۱۹۷۱، کتاب برگزیده ی سال برای کودکان شد. کتاب درباره ی جایی است که در آن حیوانات در کنار هم زندگی می کنند و قرار است کودک، به عنوان خواننده، با واقعیتی آشنا شود. خورشید راوی این داستان است و با این کلمات اندوهناک آن را آغاز کرده است: «جایی هست که من آن را خوب می شناسم و دام می سوزد.» حالا کودک، که می تواند هم خود خواننده این کتاب باشد و هم پدر و مادرش آن را برایش بخوانند، برای یک ماجرای متفاوت آماده می شود: داستانی که در آن اردک ها، ماهی های قزل آلا و لاک پشت ها و... در کنار هم زندگی می کنند.
دوشنبه, ۶ بهمن
فرض کنید یک سگ نگهبان، آن هم نه یک سگ نگهبان معمولی، بلکه یک سگ نگهبان سرحال، خوش خلق، اهل خودنمایی و قپی و بالاخره کمی تا قسمتی ترسو، در یک روستا بخواهد خاطراتش را برای شما تعریف کند. نتیجه ی این تعریف خاطرات می شود مجموعه ای به اسم هنگ، سگ گاوچران که دل بسیاری از نوجوانان و حتی بزرگسالان را در سراسر دنیا به دست آورده است.
پرونده ی گربه ی خون آشام، داستان رفاقت عجیب و ویژه ی هنگ با یک گربه ی انزوا طلب و خون آشام را تعریف می کند. طبق معمول این مجموعه، در نهایت، هنگ ناچار می شود با پذیرش شرایطی که در قدم اول نامطلوب و حتی وحشتاناک به نظر می رسد بحران های پیش آمده را به نحوی پشت سر بگذارد تا بتواند دوباره به وضعیت دوست داشتنی خود بازگردد.
دوشنبه, ۶ بهمن
حتی تصور این که کسی خواننده ی آخرین کتاب دنیا باشد به اندازه ی کافی جالب است. دوست دارید بدانید چه اتفاقی افتاده که تمام کتاب ها از بین رفته اند و طبق نظر نویسنده، حداقل هزار سال از وجود آخرین کتاب گذشته است؟
اگر کمی به داستان های علمی، تخیلی و سینما علاقه مند باشید، شاید یاد فیلم فارنهایت ۴۵۱ فرانسو تروفو بیفتید که تمام کتاب ها را در این دما می سوزاندند. اما این بار اتفاق دیگری افتاده است. دیگر زمانی رسیده که کتاب خواندن کار سطح پایینی است، تکنولوژی آن قدر پیشرفت کرده، آن قدر «ذهن نما» وجود دارد، آن قدر دیدن تصاویر سه بعدی جذاب تر است، که کسی وقتش را صرف خواندن کتاب نمی کند، مگر مانند راوی داستانی «غشی» باشد؛ کسی که اگر از این ذهن نماها نصب کند از حال می رود. این شروع کتابی است به نام آخرین کتاب دنیا، که ناخودآگاه مخاطب را در یک موقعیت متفاوت قرار می دهد: تصور آینده: آینده ای که چندان هم بی ایراد نیست و زیاد دوست داشتنی به نظر نمی رسد.
چهارشنبه, ۱۰ دی