معرفی کتاب های مناسب برای کودکان ۳ - ۶ سال
در بخش معرفی کتاب های مناسب برای کودکان ۳ - ۶ سال به معرفی کتابهای مناسب و باکیفیت برای این گروه سنی خواهیم پرداخت. بايد توجه داشت كه گزينش کتاب مناسب و خوب باتوجه به سن كودكان از اهميت ويژهای برخوردار است. انتخاب کردن کتاب مناسب در میان انبوه کتابهایی که اکنون در بازار موجود است مشکل اساسیست. سعی کنید کتابی را برای فرزند خود انتخاب کنید که حتما آن را خوانده و محتوای آن را پسندیده باشید و احتمال میدهید برای کودک جالب توجه است و از خواندن آن لذت میبرد.
کودکان و میکروبها جداناشدنی هستند! عطسه، سرفه، آبریزش بینی و کثیفی دستها واقعیتهایی در زندگی روزانه کودکان هستند. به همین خاطر برای آموزش کودکان دربارهی میکروبها و راههای تمیز و سلامت ماندن هیچوقت زود نیست. در مهدکودک، در مدرسه، در خانه، و هر کجای دیگر، کودکان لازم است بیاموزند میکروبها برای پخش کردن نیستند. کتاب «میکروبها برای پخش کردن نیستند!» به کودکان میآموزد میکروبها چه هستند، چه میکنند، چرا پخش نکردن آنها مهم است و چه راههایی برای کنترل و پخش نشدن آنها وجود دارد.
شنبه, ۲۷ شهریور
آقای «فوکفایر» پیرمرد تنهایی است که در یک کلبهی چوبی قدیمی در خارج از شهر و در کنار جنگل زندگی میکند. او غرغرو و بداخلاق است و از کیک میوهای و توله سگها بدش میآید. تنها چیزی که دوست دارد پرندگان هستند. او نقاشی کشیدن از پرندگان را هم دوست دارد.
با فرا رسیدن فصل سرما پرندگان به سمت جنوب مهاجرت خواهند کرد. آقای فوک فایر برای تشویق پرندگان به ماندن در حیاط خانهاش برای آنها غذا میگذارد. اما سنجابها غذای پرندگان را میخورند و آنقدر زبل و باهوش هستند که همه نقشههای آقای فوکفایر برای فراری دادنشان را خنثی کنند. در آخر با فرا رسیدن زمستان پرندگان میروند و آقای فوکفایر تنها و غمگین برجا میماند. سنجابها تصمیم میگیرند به جبران غذاهایی که خوردهاند آقای فوکفایر را خوشحال کنند.
شنبه, ۲۰ شهریور
هاپو دوست دارد در کارهای باغبانی به پدربزرگش کمک کند. او دوست دارد باغچهای برای خودش داشته باشد. پدربزرگ او را راهنمایی میکند که چه بذری بکارد و چهطور از باغچهاش مراقبت کند.
چهارشنبه, ۱۷ شهریور
«دابودیم» موجود تخیلی فیل مانندی است. اما دابودیم واقعاً چیست؟ در طول کتاب به دابودیم نقشهای مختلفی نسبت داده می شود. اما دابودیم بهتر است خودش باشد. در پایان دابودیم فقط دابودیم است!
با ورق زدن هر صفحهی کتاب، کودک سعی میکند حدس بزند دابودیم چیست و به همراه تصاویر کتاب دابودیم را در نقشهای مختلف تصویر میکند تا آخر که به نظر میرسد دابودیم فقط دابودیم است!
شنبه, ۱۳ شهریور
کتاب « میلیون ها گربه » داستان زوج پیری است که چون تنها هستند نمیتوانند خوشحال باشند. پیرزن آرزوی داشتن یک بچه گربه میکند و پیرمرد به سوی تپهای میرود که میلیونها و میلیاردها گربه روی آن زندگی میکنند. پیرمرد میخواهد زیباترین بچه گربه را انتخاب کند، اما نمیتواند. همه آنها زیبا هستند. پس به همراه میلیونها گربه به خانه بر میگردد. اما وقتی به خانه میرسند به این نتیجه میرسند این همه گربه را نمیتوانند سیر کنند.
پس از گربهها میخواهند خودشان انتخاب کنند کدامشان زیباترین است تا پیش آنها بماند. گربهها با هم دعوا میکنند. پیرمرد و پیرزن داخل خانه فرار میکنند. وقتی بیرون میآیند از گربهها خبری نیست و تنها یک گربه باقی مانده که چون فکر میکرده معمولی است، گربههای دیگر با او کار نداشتهاند. زوج پیر بچه گربه را به خانه میبرند و به او غذا میدهند. آنها معتقدند او زیباترین گربه است.
دوشنبه, ۸ شهریور
کتاب «سفر به خیر قطره کوچولو» داستان سفر یک قطره آب است. قطره کوچکی در ته ظرف گربه تنها است. او تصمیم میگیرد به کمک آفتاب خودش را به آسمان برساند؛ درست مثل بخار چای داغ. وقتی به آسمان میرسد هوا آنقدر سرد است که تبدیل به قطره آب میشود و سپس دانه برف و بعد میبارد و دریا و کوهها و دشت را کشف میکند.
چهارشنبه, ۳ شهریور
این یک واقعیت پذیرفته شده است: زرافهها هم میخوابند! اما این جانوران زیبای خالدار وقتی میخوابند با گردن بسیار دراز خود چه میکنند؟ آن را دور خود حلقه میکنند؟ سرش را بین دو تا شاخه میگذارد؟ یا خیلی ساده گردنش را تا میکند و سرش را روی پشتاش میگذارد؟ یا از چند پرنده میخواهد که کمکاش کنند؟ با کمی تلاش میتوان روشهای مختلفی را برای خوابیدن زرافه تصور کرد، اما در نهایت فقط یکی از آنهاست که با عقل جور در میآید.
چهارشنبه, ۲۷ مرداد
اگر یک روز همراه مادر به شهر بروید چه اتفاقاتی در انتظار شماست؟ اگر روزی دیگر همراه پدر به اردو بروید چه؟
کتاب «فقط من و مامان / فقط من و بابا» دو داستان در یک کتاب است. در داستان اول قهرمان داستان همراه مادر خود به شهر میرود. او قورباغه سبز، حیوان خانگیاش را نیز همراه خود آورده است. آنها برای رفتن به شهر سوار قطار میشوند، به دیدن موزه جانوران میروند و تصمیم میگیرند ناهار خود را در یک رستوران بخورند. اما همه چیز به خوبی و خوشی پیش نمیرود و قهرمان داستان مرتب به دردسر میافتد. پس از پایان این داستان میتوانید کتاب را بچرخانید و از انتها، داستان «فقط من و بابا» را بخوانید. آنها در این داستان به اردو (کمپینگ) میروند. داستان، تلاشها و اشتباه های کودک قهرمان داستان و همراهی پدرش را روایت میکند.
دوشنبه, ۲۵ مرداد
حفظ کرهی زمین و گیاهان و جانورانی که روی آن زندگی میکنند وظیفه تک تک ماست، چه کودک باشیم و چه بزرگسال. کودکان برای حفاظت از کرهی زمین چه میتوانند بکنند؟
کتاب «من دنیا را دوست دارم» راهکارهایی ساده پیش پای کودکان میگذارد تا دست به کار شوند و جهان را مکانی پاکیزهتر، سبزتر و شادتر سازند. کارهایی مانند ریختن زبالهها در سطل، عشق ورزیدن به جانوران و طبیعت، بستن شیر آب هنگام مسواک زدن، ساخت کارهای دستی هنری با مواد دورریختی و بسیاری فعالیتهای دیگر.
شنبه, ۲۳ مرداد
اتوبوس سواری جالب است و زمانی که در ایستگاه منتظر اتوبوس هستی ماجراهای سرگرم کننده آغاز میشود. مسافران اتوبوس چه کسانی هستند؟ آنها تا اتوبوس سر برسد، زمان خود را چگونه میگذرانند؟ کتاب «ایستگاه» را ورق بزنیم تا پاسخ این پرسشها را بیابیم.
«ایستگاه» یک کتاب تصویری است. کودک میتواند تصاویر کتاب را مرور کرده و داستان را از زبان خود روایت کند. در هر صفحه جایی نیز برای نوشتن متن دلخواه برای کتاب توسط کودک در نظر گرفته است. کودک میتواند برای هفت شخصیت کتاب نیز به دلخواه خود نامی انتخاب کند و زیر تصویر آنها بنویسد.
شنبه, ۲۳ مرداد
آبی کوچولو و زود کوچولو با من دوست هستند. روزی آبی کوچولو در غیاب پدر ومادرش به دیدن زرد کوچولو می رود. اما زرد کوچولو در خانه نیست. آبی کوچولو همه جا را به دنبال او می گردد. آن ها با دیدن یکدیگر، از خوشحالی همدیگر را در آغوش می گیرند و هر دو به یک زنگ در می آیند، سبز. حالا پدر و مادر آن ها را نمی شناسند!
چهارشنبه, ۶ مرداد
لی لی دختر کوچولویی است که دوست دارد هر روز به گردش برود. او «هیچ وقت نمیترسد. حتی وقتی هوا کم کم تاریک میشود» چون همیشه سگش او را همراهی میکند. غافل از این که سگش بسیار ترسو است و به طوری که همه چیز را به شکل هیولا و ارواح ترسناک میبیند، مثلا شاخ و برگهای درخت به چشمش چهرههای ترسناک است، یا صندوق پستی در نظر او به هیولایی با دندانهای تیز تبدیل میشود یا وقتی لی لی در حال لذت بردن از غروب خورشید و غذا دادن به اردکهاست، هیولای دریاچه بر او ظاهر می شود!
چهارشنبه, ۲۳ تیر
با بازی «غلطه آی غلطه – کجای حرفم غلطه» آشنا هستید؟
این بازی جذاب، افزون بر ایجاد تمرکز و دقت در مخاطب، همکاری فعال وی را در بازی به همراه دارد.
یکشنبه, ۶ تیر
روز عروسی خانم لاک پشته بود و همه دوستان و آشنایان دور هم جمع شده بودند که ناگهان بارانی از زباله روی سرشان ریخت. لاکی، برادر عروس، دیگر طاقت این وضع را نداشت و تصمیم گرفت هر طور شده جلوی آدمها را بگیرد. خانواده و دوستانش به او هشدار دادند که نرود، چون حریف آدمها نخواهد شد و به جایش سر از تنگ کوچک ماهی یا قابلمه سوپ در خواهد آورد! اما او عزمش را جزم کرده بود. لاکی در کنار رودخانه با گروهی از دانشآموزان و معلم شان روبرو میشود و از ترس دنبال جایی برای پنهان شدن میگردد. اما از بد حادثه سرش در یک بطری شیشهای گیر میکند.
چهارشنبه, ۲۲ اردیبهشت
کتاب «پنهان میشویم، پیدایمان کن» یک کتاب تصویری است که اتکای آن به جای متن، بر تصاویر است و خواننده را تشویق میکند جانورانی را پیدا کند که در زیستگاه طبیعیشان پنهان شدهاند. آنچه در کتاب «پنهان میشویم، پیدایمان کن» خوزه آروئگو آمده است، همان بازی قایم باشک است که همه کودکان، تقریبا در هر جای دنیا آن را میشناسند.
شنبه, ۱۴ فروردین
کتاب های مجموعه مفاهیم بنیادی ریاضی به ترتیب عبارتند از: ۱- سوپ جلبک دریایی (تناظر) ۲- سه آتش نشان کوچولو (جور کردن و مرتب سازی) ۳- ساعت چند است؟ (ساعت) ۴- بیب بیب، ویژویژ (الگوها) ۵- هویج کمر، هویج بیشتر ( مقایسه مقادیر) ۶- بهترین رژه حشرات (مقایسه اندازه ها) ۷ – یک جفت جوراب (جفت کردن) ۸- بلدم بشمارم (شمارش اعداد)
یکشنبه, ۲ اسفند
جم جمک برگ خزون، بازآفرینی تازه ای از ترانه-متلی به همین نام است. ترانه- متلهای ایرانی برای کودکان یا ساختاری شکسته دارند، یا محتوای آنها آکنده از خشونت است و دیگر مناسب کودک خردسال نیست. این ترانه- متلها به سبب آهنگ و ریتم زیبا اگر به درستی بازآفرینی شوند، میتوانند هم بهترین زبان آموزها برای کودکان باشند و هم زیباییهای زندگی را به آنها یادآور شوند.
چهارشنبه, ۲۸ بهمن
حس می کنم با دستم، من می بینم با چشمم، من می چشم با این زبون، صداها را من با گوشم می شنوم و بو می کنم با بینی مجموعه ی پنج جلدی است که اطلاعاتی را در باره ی حس های لامسه، بینایی، چشایی، شنوایی و بویایی به مخاطب می دهد.
سه شنبه, ۱۳ بهمن
«این گوزن مال من است» داستان پسری به نام ویلفرد و گوزنی است که یک دفعه سر و کلهاش پیدا میشود و ویلفرد تصور میکند او جانور دستآموزش است. اما بهتدریج متوجه میشود، ویلفرد که جانوری از حیاتوحش است، زندگی را با قوانین مورد قبول خودش میگذراند، نه قوانینی که ویلفرد وضع کرده است و برای هیچکسی هم نیست.
سه شنبه, ۶ بهمن
اگر دوست داری یک نهنگ ببینی، باید بدانی که به چه چیزهایی نگاه نکنی. رزهای صورتی، پلیکانها، دزدان دریایی و...
اگر میخواهی یک نهنگ ببینی، باید چشم بدوزی به دریا و صبر کنی و صبر کنی و صبر کنی...
شنبه, ۲۶ دی