داستان « الدورادو » ماجرای مهاجرانی را نقل میکند که در جستوجوی سعادت و به قیمت دست شستن از زندگی، برای رسیدن به سرزمین رویایی، هرگونه رنج و سختی را به جان میخرند. تب مهاجرت و رویای زندگی در اروپا، زنان و مردان بسیاری را وا میدارد که در رویارویی با مرگ، بیماری، تشنگی، گرسنگی و برای حفظ بقا، هویت و منش انسانی خود را از دست دهند و به شنیعترین اعمال دست بزنند.
در داستان « الدورادو » این تغییر هویت، از زاویهای دیگر نیز دنبال میشود: سالواتوره پیراچی، فرماندهی کشتی، مامور نجات مهاجرانی است که در دام قاچاقچیان انسان گرفتار شدهاند. او مهاجران را از طوفان و امواج سهمگین دریا نجات میدهد ولی باید آنها را به کشورشان بازگرداند. سالواتوره پیراچی که این همه تناقض در رفتارِ خود را تاب نمیآورد، برمیآشوبد، به گذشتهاش پشت میکند و سرزمین خود را به قصد نامعلومی ترک میکند.
داستان « الدورادو » با دو راوی پیش میرود: یک بخش از زبان سلیمان، جوانی که برای زندگی بهتر روانهی اروپا است، روایت میشود و بخش دیگر را سالواتوره پیراچی، فرماندهی کشتیای که روانهی افریقا است، روایت میکند. و سرانجام در بخش پایانی کتاب، این دو در برابر هم قرار میگیرند.
نویسنده با بیانی تراژیک، داستان مهاجرانی را به تصویر میکشد که با انبوهی از خیال و آرزو سرزمین مادری خود را ترک میکنند و در رویای رسیدن به آرمانشهر از همه چیز خود میگذرند. « الدورادو » روایتگر داستان تلخ تغییر هویت انسانی و دیگر پیامدهای مهاجرت است. موضوعی که مسئله و دغدغهی روز جوانان ماست. داستان « الدورادو » در فهرست منتخب آثار برگزیدهی گروه بررسی رمان شورای کتاب کودک قرار گرفته است.
دربارهی واژهی « الدورادو »
واژهی « الدورادو » از واژهی ارلانا ریشه گرفته است. ارلانا کشوری خیالی است که مردم آن را در میان آمازون و ارنوک تصور میکردهاند و گمان بر این بوده که این کشور مملو از معادن طلا است. به مرور واژههای « الدورادو » و « نیوالدورادو » با الهام از این افسانههای قرون وسطایی به داستانها راه پیدا کردهاند. معمولا منظور از این دو واژه، سرزمینی خیالی است که خوشبختی و سعادت در آن جریان دارد.
دربارهی نویسندهی کتاب « الدورادو »
لوران گوده (متولد ۶ ژوئیه ۱۹۷۲) نویسندهی فرانسوی، تحصیلکردهی رشتهی تئاتر است و در سال ۲۰۰۴ برای رمان آفتاب اسکورتا برنده جایزهی گنکور شد. از این نویسنده، کتابهای فریادها، دروازهی دنیای مرگ، مرگ شاه سونگور، تندباد و آفتاب اسکورتا نیز به فارسی ترجمه شده است.