کتاب «خرگوش کوچولو در گالری» داستان خرگوش کوچولویی است که همراه پدر و مادرش به یک گالری هنری میرود و برای اولین بار با کارهای هنری مختلف مانند نقاشیها و مجسمهها روبرو میشود.
والدین خرگوش کوچولو در ابتدا به دلیل کوچک بودن خرگوش کوچولو قصد ندارند او را برای بازدید با خود به گالری شهر ببرند، اما در نهایت همراهشان میشود. بعضی از تابلوها و نقاشیها او را کمی گیج میکنند و برخی از نقاشیهای دیگر را بیشتر دوست دارد. سازههای هنری و مجسمهها هم برای او تازگی دارند و تاکنون مانند آنها را ندیده است. در انتهای بازدیدشان از گالری، خرگوش کوچولو آنقدر از دیدن کارهای هنری هیجان زده شده است، که تصمیم میگیرد وقتی بزرگ شد، هنرمند شود.
خرگوش کوچولو با هر نقاشی و اثر هنری به اندازهی فهم خودش ارتباط برقرار کرده و آن را برای خود ملموس میکند. پدر و مادرش نیز با دادن اطلاعات درست و ساده به او در درک آثار و کشف آنها کمک میکنند. خرگوش کوچولو خوشحال است؛ آثار هنری به او امکان کشف دنیای جدیدی را دادهاند. دنیایی که هر چند برایش ناشناخته بوده؛ اما به اندازه خودش توانسته آن را درک کند.
خرگوش کوچولو مصداق کودک ماست. کودک از راههای گوناگون به کشف محیط اطراف خود و جهان می پردازد. او در مواجهه با اثر هنری از دریچه تازهای (که همان ذهن هنرمند است) به دنیا نگاه میکند و هر چند آن را خیلی درک نکند؛ اما به اندازه رشد ذهنی خود با آن ارتباط برقرار میکند. در حقیقت او به طور غیرمستقیم با خلاقیت و نگاههای نو و متفاوت آشنا میشود. در این روند والدین و مربیان میتوانند با پاسخگویی درست به پرسشهای کودک و سهیم شدن در تجربههای تازه او در درک جهانی نو و خلاق همراهیاش کنند.
«کتاب خرگوش کوچولو در گالری» در حالی که داستانی جذاب را برای کودکان نقل میکند، در ضمن با استفاده از آثار نقاشان بزرگ در تصاویر کتاب مانند موندریان نقاش آلمانی و یا طرح روی جلد که اثر یک نقاش فرانسوی به نام ماتیس است، خواننده خردسالش را به یک تور هنری میبرد.
«دیک برونا» متولد 1927 در هلند است. خانواده او سالها در کار نشر کتاب بودند. او ابتدا در سال 1955 شروع به گفتن داستانهایی در مورد خرگوش کوچولوی سفیدی کرد که در حیاط خانه ییلاقیشان زندگی میکرد. به زودی همین خرگوش کوچولو تبدیل به شخصیت داستانی کتابهایش شد. او اکنون یکی از معروفترین خالقان کتابهای تصویری در جهان است.