خانم هاترن، معلم هنر مدرسه، در بین دانش آموزان محبوبیتی ندارد. چون خیلی سختگیر است و اخلاقش مانند لباسهایش زشت است. بدتر از همه، او انتظار دارد که در کلاس هنر همه چیز مرتب و منظم سر جایش باشد و دانش آموزان مانند یک شانه تخم مرغ به ردیف و پشت سر هم بنشینند و آن طوری نقاشی کنند که او میخواهد. همه از دستورات خانم هاترن اطاعت میکنند. البته همه، بهجز بیدی. کتاب «بیدی» داستان این دختر و دنیای جادوییاش را روایت میکند.
اوایل پاییز، خانم هاترن به بچهها کاغذ و قلمو و آبرنگ داد و به آنها گفت که درخت بکشند. درختهایی که بچهها کشیدند، با هم مو نمیزد. تنها یک نفر درختی صورتی کشیده بود. بله، او کسی نبود بهجز بیدی. ماه بعد خانم هاترن از بچهها خواست درخت سیب بکشند. باز هم همهی نقاشیها شبیه هم بود و تنها یک نفر کاغذ را با درخت سیب آبی پر کرده بود.
و همانطور که میدانید، باز هم او کسی نبود بهجز بیدی. خانم هاترن از این کارهای بیدی راضی نبود و به او میگفت نقاشیهایش چرندند. اما بیدی هر بار کتاب «نقاشیهای مشهور» را پیش او میبرد و درختان صورتی و سیبهای آبی را نشانش میداد و این کارش حسابی کفر خانم هاترن را درمیآورد. بههرحال، پاییز مثل برق گذشت و تعطیلات زمستانی از راه رسید. همیشه یک روز قبل از تعطیلات، بچهها برای معلمانشان هدیه میآوردند. اما هیچکس برای خانم هاترن هدیه نیاورد. هیچکس بهجز... بیدی! بله، بیدی کتاب نقاشیهای مشهور را به خانم هاترن هدیه کرد. همانطور که حدس میزنید، هدیهی بیدی کار خودش را کرد و خانم هاترن خواهی نخواهی، در دنیای جادویی کتاب غرق شد. او برای اولین بار در عمرش آزادانه و خلاقانه نقاشی کشید و هنر را طور دیگری درک کرد. بالاخره تعطیلات تمام شد و بچهها به مدرسه برگشتند. همه چیز مثل قبل بود. همه چیز به جز... کلاس هنر! بچهها چیزی را که میدیدند باور نمیکردند. خانم مهربانی با لباسهای رنگارنگ در کلاس ایستاده بود و داشت زیباترین و خلاقانهترین تصاویر را روی دیوارهای کلاس میکشید. بچهها هم منتظر نماندند و به او پیوستند و اینبار آنطور که واقعاً دلشان میخواست نقاشی کردند. همه بهخصوص، بیدی.
کتاب «بیدی» مانند نقاشیهای او، پر از تصاویر رنگارنگ و خلاقانه است. متن سادهی اثر، همهچیز را بهخوبی توصیف کرده و داستان بسیار روان پیش میرود. ترجمهی زیبای مترجم نیز لذت خواندن اثر را دوچندان کرده است. این کتاب، هم کودکان و هم آموزگاران و مربیان را به منعطف بودن و رها شدن از چارچوبها دعوت میکند و یکی از راههای شاد زندگی کردن را به ما یادآوری میکند.
این کتاب دیپلم افتخار انجمن انتخاب مادران و دیپلم افتخار انتشارات ملی خانواده را از آن خود کرده است. همچنین، بهترین کتاب خواندنی در فهرست انجمن بین المللی خواندن و بهترین کتاب شورای کتاب امریکا در سال ۲۰۰۹ شده است. علاوهبراین، در پاییز سال 1395 در فهرست کتابهایی با ارزش چهار لاکپشت قرار گرفته است.
«بیدی و روز برفی» جلد دیگری از مجموعهی بیدی است. این کتاب را دنیز برنن نلسون و ساید مور خلق کردهاند و خانم محبوبه نجفخانی به فارسی برگردانده است.
در «بیدی و روز برفی» میبینیم، بیدی به همراه خانوادهاش به خانهی جدیدی اسبابکشی میکنند که پیرمرد تنها و بداخلاقی به نام آقای لارچ در همسایگیشان زندگی میکند. تپهای که در حیاط پشتی آقای لارچ قرار دارد برای سورتمه سواری بسیار مناسب است. اما کسی اجازه ندارد وارد آن شود. او با نصب تابلوهای ورود ممنوع همه را از خود میراند. حتی بر روی پادری خانهاش هم نوشته شده است "بروید بیرون. " هیچ کس با آقای لارچ کاری ندارد و به دیدن او نمیرود. اما بیدی در نامهنگاریهایش برای گرفتن تخم گل و گیاه و خرت و پرت برای درست کردن باغچهی هنری و دعوت برای بازارچهی خیریه، آقای لارچ را فراموش نمیکند. او همچنین از گلها و سبزیجات باغچهاش برای پیرمرد میبرد. مهربانی بیدی سرانجام پیرمرد عنق را هم سر ذوق میآورد. روزی بیدی که حسابی دلش برف بازی میخواست، به همسایهها نامه مینویسد که برف لازم دارد و از آنها کمک میخواهد. در کمال تعجب، تنها کسی که به او کمک میکند آقای لارچ است. بالاخره روز برفی فرا میرسد و بیدی کسی را میبیند که با شادترین لبخند دنیا مشغول سورتمهسواری است (آن هم در منطقهی ورود ممنوع). بله، او کسی نیست جر آقای لارچ.
کتاب «بیدی» را «دنیز بِرنَن نلسون» با همراهی خواهرش «رزماری بِرنَن نلسون» نوشته است. نویسندهی کتاب «بیدی و روز برفی» نیز دنیز بِرنَن نلسون است. دنیز تابهحال 24 کتاب کودک نوشته که از میان آنها «دو کتاب فوق به فارسی ترجمه شدهاند.
«ساید مور»، تصویرگر مجموعهی «بیدی»، تابهحال بیش از 50 کتاب کودک تصویرگری کرده است. او میگوید اگر سعی کنیم ندای قلبمان را بشنویم، میتوانیم خود را از چهارچوبها رها کنیم و به یاد بیاوریم واقعاً که هستیم.
مجموعهی «بیدی» را خانم «محبوبه نجفخانی»، مترجم نامآشنای ادبیات کودکان ترجمه کرده است. ترجمههای خانم نجفخانی بسیارند و همهی آنها جزو آثار درخشان ادبیات کودکند. از میان ترجمههای ایشان میتوان به مجموعه کتابهای رولد دال، مجموعهی مدرسهی عجیب و غریب، مجموعهی جودی دمدمی، مجموعهی فلیکس و... اشاره کرد.