بسیاری از مردم، با وجود آگاهی از اهمیت شاهنامه بهعنوان یکی از ارکان زبان فارسی و سند هویت ملی ایرانیان، تصور میکنند که این اثر سترگ برای کودکان و نوجوانان دشوار و نامناسب است. آنها بر این باورند که حجم زیاد (نزدیک به ۶۰ هزار بیت شعر)، زبان کهن، و ساختار خاص روایی شاهنامه، مانع از ارتباطگیری نسلهای جوان با این اثر میشود—و تا حدی هم درست میگویند.
واقعیت این است که کودکان و نوجوانان بهندرت خودسرانه بهسراغ شاهنامه میروند. متن دشوار، لحن رسمی و بیراهنمایی بزرگترها باعث میشود که شاهنامه در نظر آنها کتابی سنگین، قدیمی و دور از ذهن به نظر برسد. اما آیا این پایان کار است؟ هرگز!
اگر ما شاهنامه را نهفقط بهعنوان یک متن حماسی کهن، بلکه بهعنوان گنجینهای بیپایان از داستانهای خیالانگیز، هیجانانگیز و سرشار از زندگی ببینیم، آنگاه خواهیم دید که این کتاب میتواند برای کودکان و نوجوانان نیز بسیار شیرین و دلنشین باشد.
شاهنامه؛ دروازهای به جهان اسطوره و هویت
شاهنامه مجموعهای از روایتهایی است که ریشه در هزاران سال پیش دارد—روایتهایی حتی پیشتر از دوران مادها، هخامنشیان و زرتشت. این داستانها بازتابی از زندگی، اخلاق، آیینها، باورها، آرزوها، عشقها و دلاوریهای مردم ایرانِ باستاناند و کودکان و نوجوانان میتوانند از رهگذر آنها با ریشههای فرهنگی خود پیوند برقرار کنند.
تنوع ادبی، جذابیت ساختاری
شاهنامه فقط حماسه نیست؛ مجموعهای است از قالبهای گوناگون ادبی: اسطوره، تمثیل، معما، قصه، حکمت، چارهاندیشی، و روایتهایی از نبرد خیر و شر. اگر این محتوا با زبان مناسب، تصویرگری خوب و روشهای خلاقانه اجرا شود، برای کودکان و نوجوانان نهتنها گیرا، بلکه الهامبخش خواهد بود.
ساده، پرمعنا، انسانی
جهان شاهنامه جهانی است ساده، ولی ژرف. آیین زندگی در آن، بدون پیچیدگیهای فلسفی بیان شده:
«در راه نیکی گام بردار»
شادی و غم، نبرد و صلح، عشق و خردورزی، به شکل ملموس و باورپذیر در داستانها جریان دارند. زندگی در شاهنامه، سرشار از معنا و در پی حفظ ارزشهای انسانی است—زندگیای در هماهنگی با طبیعت، عدالتمحور، شجاعانه و امیدوارانه.
شاهنامه، کتاب زندگی
شاهنامه، کتاب مدارا و دفاع از گوهر انسانی است. در آن از مرزهای انسانی و اخلاقی دفاع میشود، عشق طبیعی و شریف است، جنگها برای برقراری عدالت رخ میدهند، و همیشه نیروی خیر با امید و کوشش بر نیروی شر پیروز میشود. این نگاه، روحیهٔ کودک را تقویت میکند، تخیل او را بارور میسازد، و با الگوهای روشن و انسانی، رشد اخلاقیاش را تسهیل میکند.
سرمایهای برای فردا
آشنا کردن نسل جدید با اندیشههای فردوسی، یعنی پاشیدن بذر خودباوری، خرد، و وطندوستی در جان فرزندان این سرزمین. هزار سال از سرایش شاهنامه گذشته و هنوز هم این اثر، جانمایهٔ هویت فرهنگی ماست. فردوسی، نهتنها شاعر گذشته، که راهنمای آینده است.
شاهنامه میتواند الهامبخش نوجوانانی باشد که در جستوجوی معنا، افتخار و نقش خود در جامعهاند. اگر آنها دریابند که جهانیان شاهنامه را میستایند—از جمله ژول مول فرانسوی که سی سال از عمر خود را صرف ترجمه آن کرد، یا سازمانهایی مانند یونسکو که آن را میراث بشری دانستهاند—با افتخار بیشتری به زبان و فرهنگ خود خواهند نگریست.
پس بیایید دست کودکان و نوجوانانمان را بگیریم، آنها را از درِ حماسه به خانهی حکمت و زیبایی راهنمایی کنیم، و با داستانهایی که هم سرگرم میکنند و هم هویت میبخشند، همراهشان شویم. شاهنامه را بخوانیم، برایشان بخوانیم، و با هم زندگی کنیم.