کتاب «آخرین خرس» داستان دوستی دختری به نام ایپرل با یک خرس قطبی است؛ دوستی عمیق و تکاندهندهای که به هردوی آنها کمک میکند. ماجرا از این قرار است که ایپرل به آخرین خرس جزیره کمک میکند تا زنده بماند و به خانهاش در سولبارد بازگردد، و خرس هم به ایپرل کمک میکند تا بتواند احساساتش را بشناسد، آنها را بروز دهد و با پدرش حرف بزند.
ایپرل به همراه پدر دانشمندش به مأموریتی ششماهه در جزیرهای دورافتاده در قطب شمال میروند. پدر قرار است روی تأثیرات گرمایش جهانی بر این منطقه مطالعه کند. او که هنوز سوگوار مرگ مادر ایپرل است، خود را در کار و مطالعه غرق کرده است، اما ایپرل امیدوار است که در این سفر زمان بیشتری را با پدرش بگذراند.
پس از رسیدن به جزیرهی خرسها، ایپرل متوجه میشود که کار بررسی و ثبت دما، بیشازحد وقت پدرش را میگیرد؛ بنابراین گشتوگذار و اکتشاف در جزیره را بهتنهایی شروع میکند. پدر به ایپرل اطمینان داده است که دیگر خرسی در جزیرهی خرسها وجود ندارد. اما او در یکی از گردشهایش در جزیره یکی از آنها را از دور میبیند و تصمیم میگیرد خرس را پیدا کند. وقتیکه متوجه میشود خرس زخمی و گرسنه است، عزمش را جزم میکند تا با او دوست شود و به او کمک کند.
شخصیت ایپرل بهسرعت خواننده را درگیر خود میکند: از طرفی نگران او میشوید؛ چون تنهاست و کسی مراقبش نیست. از طرفی هم ممکن است به او غبطه بخورید؛ چون فرصت آن را دارد که بدون نظارت و سختگیری والدینش به ماجراجویی و اکتشاف در سرزمینی بکر بپردازد.
بیتوجهی پدر به ایپرل تا فصلهای پایانی داستان آزاردهنده است. او مردی است که برای همسر ازدسترفتهاش دلتنگ است و از طرفی راه ارتباط با دخترش را گم کرده است. اما در نقطهای از داستان پدر راه خود را پیدا میکند و پیوند خویش با فرزندش را ترمیم میکند. فرازونشیبهای پیوند این پدر و دختر در طول داستان جالب و تکاندهنده است.
دوستی خرس با ایپرل، مراحلی که ایپرل طی میکند تا به او نزدیک شود و در نهایت، ارتباط عمیقی که بین این دو شکل میگیرد بسیار زیبا و تأثیرگذار تصویر شدهاند: سفر به اطراف جزیره درحالیکه ایپرل بر پشت خرس سوار شده است، یا کنار هم نشستن و خوردن کیک و کرهی بادامزمینی... البته که در دنیای واقعی این اتفاقات (حداقل بهسادگی) امکانپذیر نخواهند بود. اما بیشک خودِ شما هنگام خواندن کتاب آرزو میکنید که کاش میتوانستید کنار یک خرس قطبی بنشینید و سرتان را روی خزهای نرم و سفید او بگذارید!
در آخرین فصلهای کتاب، داستان بهشدت ماجراجویانه، مهیج و مخاطرهآمیز میشود و مخاطب از خود میپرسد: «آیا ایپرل و خرس موفق میشوند به سولبارد، خانهی امن و اصیل خرس قطبی، برسند؟»
تصاویر سیاه و سفید کتاب عظمت سرزمینهای قطبی و البته خرس قطبی را بهخوبی نمایش میدهند و رابطهی عمیق ایپرل و خرس را به تصویر میکشند.
کتاب «آخرین خرس»، ارتباطی عجیب و منحصربهفرد را روایت میکند؛ دوستی بین یک انسان و یک حیوان که بدون هیچ کلامی قادر به درک و کمک به یکدیگر هستند. البته کتاب به موضوع مشکلات آبوهوا و گرمایش زمین، خطر انقراض حیوانات و تلاش برای تغییر جهان نیز میپردازد.
کتاب «آخرین خرس» افتخارات زیادی را نصیب خود کرده است:
- برندهی جایزهی کتاب سال بلوپیتر
- برندهی جایزهی کتاب کودک سال واتراستونز
- نامزد نهایی جایزهی کتاب کودک سال بریتانیا
همچنین تصویرگر رمان «آخرین خرس»، لوی پینفولد، جایزهی کیت گرینوی را به دست آورده است. وی پیش از این نیز تصویرگری نسخهی بیستمین سالگرد کتابهای هری پاتر را بر عهده داشته است.