رنگ باختن سیاهی در طنین صدای خنده‌ کودکان- «با من بخوان» در جشن پنجمین سال تولد «خونه مادری» در دروازه غار

«امروز پنج‌شنبه، سی‌ام شهریور ماه 1402 است. زندگی مثل روزهای گذشته در کوچه‌پس‌کوچه‌های دروازه غار جریان دارد. در کوچه‌ها که قدم می‌زنی، در هر گوشه‌ای، کارتن‌خواب یا مصرف‌کننده‌ای پایپ به دست، مشغول مصرف مواد روزانه‌اش است؛ بوی درهم‌آمیخته‌ی پلاستیک سوخته و زباله و ادرار، و پس‌توهای تنگی که نشئه‌ای زیر آفتاب در خواب عمیق‌اش غلت می‌زند. در همین کوچه‌ها و در لابه‌لای تصاویر ناراحت‌کننده و ناامیدی و تباهی، کودکان بازی می‌کنند. شادند و تصویر سیاه دروازه غار را در دنیای کودکی خود مخدوش می‌‌کنند. به یادمان می‌آورند که نباید به این سیاهی رنگ باخت. 

کوچه پس کوچه‌ها را به مقصد «خونه مادری» رج می‌زنیم. به کوچه‌ی فیضی پلاک پنج می‌رسیم که مثل همیشه آب‌پاشی شده است. هیاهو و هیجانی در کوچه برپاست. کودکان و بزرگسالان بین دو دری که متعلق به فضای «خونه مادری» است جابه‌جا می‌شوند. از در اول که وارد می‌شوی گویی وارد اتاق تمرین تئاتر شدی. هر سمت را که نگاه می‌کنی عده‌ای مشغول تمرین اجرای شعر یا متنی هستند. جلوی در دختران بزرگ‌تر، «سوگندنامه‌ی خواندن» را با صدای بلند می‌خوانند. فاطمه سعی دارد صدای اعضای گروه را هماهنگ کند، فریاد می‌زند بلندتر، پرانرژی‌تر. از طبقه‌ی بالایی صدای تمرین آواز می‌آید. خاله نیره حیدری حرکات همراه اجرای شعر را به کودکان کلاس‌اش یادآوری می‌کند و امیرعلی می‌خواهد قسمت ابتدای شعر که برعهده‌اش است را تکرار کند. «رفتم به باغی، دیدم کلاغی...» صدایی است که از کلاس کودکان زیر پنج سال بیرون می‌آید. مربی امیر را درون دفتر آورده تا متن خوش‌آمدگویی به مهمانان را برای خانم سیار بخواند. همه در سکوت به امیر گوش می‌دهند که شمرده‌شمرده متن خوش‌آمدگویی را می‌خواند و اشک شوق در چشمان پرسنل حلقه می‌زند، از محکم ایستادن امیر با متنی در دست‌اش، و صدای‌ش که بدون اشتباه واژه‌ها را کنار هم قرار می‌دهد... امروز جشن پنجمین سالگرد راه‌اندازی «خونه مادری» است...

کتابخانه خانه ی مادری

امسال، برخلاف سال‌های گذشته، آن‌چه از فعالیت پنج ساله‌ی «خونه مادری» ارائه می‌شود، حداقل‌های حمایتی، مراقبتی و تربیتی نیست، بلکه کیفیتی است متناظر و متناسب با آن‌چه در جهان برای یک کودک طلب می‌شود. امروز در «خونه مادری» نتیجه نه ماه تلاشی متفاوت در جهت احقاق حقوق کودکان ارائه می‌شود...»

این‌ها بخشی از گزارش سرکار خانم مریم زندی، مسئول آموزش «خونه مادری» است. «با من بخوان» از آذر ماه سال گذشته و با پشتیبانی مالی خانم خرمن کسرایی و مشارکت مالی و همکاری «خونه مادری» فعالیت خود در این مرکز را آغاز کرد. در گزارشی زیبا و تاثیرگذار از پنجمین سال راه‌اندازی «خونه مادری» به قلم خانم مریم زندی نتیجه‌ی حضور «با من بخوان» در این مرکز و تاثیرات آن بر روی کودکان، مادران و مربیان و آموزگاران را می‌بینیم.

«خونه مادری»، زیرمجموعه‌ی حمایتی- آموزشی از مجموعه «طلوع بی‌نشان‌ها»، در سال ۱۳۹۷ تاسیس شده است. این مرکز هر روز از صبح تا عصر پذیرای کودکان (نوزادان تا نوجوانان) آسیب‌دیده از اعتیاد و کارتن‌خوابی است و افزون بر نگه‌داری و تغذیه‌ی آن‌ها در طور روز، نیازهای آموزشی آن‌ها را نیز برآورده می‌کند و توانایی‌های آن‌ها را در آمادگی برای ورود به مدرسه و همچنین جامعه افزایش می‌دهد. با آغاز همکاری «با من بخوان» و «خونه مادری» کتابخانه‌ای با نزدیک به ۸۰۰ جلد کتاب در این مرکز گشایش یافت و مربیان و یاوران این مرکز در کارگاه‌های آموزشی گوناگونی شیوه‌های سهیم شدن کتاب با کودکان را فراگرفتند به این امید که سرنوشتی دیگر برای این کودکان رقم زده شود.

کتابخانه  با من بخوان دروازه غار

متن کامل این گزارش را در لینک زیر بخوانید:

گزارش جشن پنجمین سالگرد راه‌اندازی «خونه مادری»

پدیدآورندگان:
Submitted by editor69 on