کتاب همچون بنای مسکونی است که چون در آن واقع شدی، مکانی برای آموختن، و جایی برای استراحت در آن خواهی یافت. به عبارتی کتاب جزء گروه هنرهای کاربردی است که وظیفه خود میداند به میهمان خویش، خوشامدگویی هنرمندانه بگوید و مخاطب را به فضای دل نشین مطالعه دعوت کند. این جو همانند فضای معمارانه ای است که برای ساکنان خود اعم از کودک و نوجوان... امکاناتی برابر توقع آنان تدارک دیده است.
میان نقاشی و تصویرگری برای کتاب که زیرمجموعه مقوله گرافیک به حساب میآید، فرق است. چنانچه نقاشی را تنها میشود دید و تماشا کرد حال آنکه تصویرگری یا ایلوستراسیون برای کتاب، در خدمت کتاب و متن نوشتاری است در این حالت کتاب چون مظروفی است که چون در دست گرفته شود، هم کارکرد دیداری و هم بنا به محتوای علمی، آموزشی یا طنز آن، کارکرد آموزشی و یا تفریحی خواهد یافت.
رواج تصویرسازی در کتابهای کودکان منعکس کننده این واقعیت است که تصاویر نه تنها علاقه کودکان را به خود جلب میکنند، بلکه در آموزش مطالب نیز به آنها یاری میرسانند؛ یعنی تصاویر فی نفسه میتوانند آموزش دهنده باشند و به شفاف سازی معنای متن نیز میپردازند. تصاویر به مثابه دروازه ای برای ورود کودک به شهر خیال انگیز قصههاست. مهمترین عامل انتخاب کتاب توسط کودک، تصویر است. به زبانی، تصاویر نوعی فرهنگ زیباشناختی عرضه میکنند، صفحات کتاب را جذاب تر ارائه میدهند، کار فهمیدن متن را ساده تر میسازند و بین جذابیت هنر و کلام چاپ شده، تعادل ایجاد میکنند.
یک بار از کودکی که سخت سرگرم نقاشی بود، پرسیدند چگونه میتواند چنین چیزهای جالبی بکشد. کودک پاسخ داد: «خیلی ساده است. به چیزی فکر میکنم و دور فکرم خطی میکشم.»
خط کشیدن به دور خیال، سادهترین تعریف امروزی برای تصویرگری است. خیال پردازی و مهارت تصویرگر در بازنمایی خیالهایش، آثاری ماندگار برای کودکان سراسر جهان پدید آورده است که ریشه نخستین آن را باید در توانایی تصویرگر برای گسترش خیالهای شگرفش جست وجو کرد.
شناخت و درک ادبیات برای تصویرگران از اهمیت زیادی برخوردار است. از آنجا که تصاویر از تأمین اطلاعاتی برخوردارند معنای واژگان را کامل میکنند به شفاف سازی متن میپردازند، و از آنجا که توجه را به خود جلب میکنند و با در نظر گرفتن جنبه تزیینی، میتوانند منبع لذت بصری باشند. تصویر نه تنها عامل جذابیت کتابهای داستانی و غیرداستانی است، بلکه خلاقیت تصویرگر، به ادبیات هویتی جدید میدهد تا به دنبال متن، تاثیری متفاوت در مخاطب ایجاد کند و اوجی به ادبیات یا نوع نگارش دهد. درباره جایگاه متن و تصویر در کنار یکدیگر و ارزشیابی آنها، گفت وگوهای فراوانی وجود دارد، تا آنجا که حتی گروه اندکی از منتقدان، وجود تصویر در یک کتاب را گاه بازدارنده گسترش خیالهای دریافت شده از متن توسط کودک قلمداد میکنند.
درباره جایگاه تصویر در کتاب، از زبان موریس سنداک، تصویرگر برجسته کتابهای کودکان، چنین میخوانیم: «تصاویر میتوانند تزئین گر کتاب باشند یا گسترش دهنده متن، بستگی به آن دارد که شما به عنوان یک تصویرگر، کدام یک را انتخاب کنید و یا برداشت شما از متن چه باشد. به همین دلیل است که می گوییم تصویرگر، سهم مهمی در به وجود آوردن یک کتاب دارد. تصویرگر مقلد نویسنده نیست، یک شریک است، کسی است که مانند نویسنده کتاب، حرف مهمی برای بازگو کردن و گاه نقشی مهم تر از نویسنده برعهده دارد.»
در کتاب زیبای «میلیونها گربه» با تصویرگری سیاه و سفید «واندا گاگ»، اگرچه با متن روایی داستان روبه رو میشویم، شکل گیری تصویرها به گونه ای است که کودک تقریباً بدون روی آوردن به بازخوانی متن، از راه تصویرخوانی میتواند به رویدادهای شکل گرفته در کتاب و پیرنگ داستان آن پی ببرد. در کتابهای علمی و غیرتخیلی، هم چون «درخت»، اثر ایلاماری، کودک با دیدن تصویرهای گوناگون، به رویدادهای علمی شکل گرفته در کتاب پی میبرد. در این کتاب، کودک تغییر شکل یک درخت را با گذر فصلها دنبال میکند و خود در بازگویی رویدادهای علمی آن شرکت میجوید.
از خصوصیاتی که در نقاشی قصه برای مخاطب لحاظ باید کرد اینکه شخصیتهای تصویر شده، به درستی به مخاطب شناسانده شوند و سبب رشد ذهنی او گردند. چنانچه تا حدود هفت سالگی، مرزهای بین رؤیا و واقعیت، برای کودک چندان مشخص نیست. به همین دلیل، دو بعد رؤیایی و واقعی تصویر، برای او درهم تنیده و غیرقابل تفکیک است. از هشت- نه سالگی به بعد هر تصویر، برای کودک دو بعد واقع گرایانه و آرمان گرایانه پیدا میکند. کودک، در بعد نخستین، گذشته و حال را میبیند، در بعد دوم، آینده را. به تجربه ثابت شده که اگر تصویر، فقط دارای بعد «گذشته- حال» باشد و آن چه مطرح میکند، به همین دو زمان- به خصوص گذشتههای به پایان رسیده- مربوط شود، کودک را دل زده و زود خسته میکند.
در کتابهای شعر گروه سنی «الف» و «ب»، تصویرها برای کودکان از اهمیت ویژه ای برخوردارند و تصویرگر باید تلاش کند به ذهن و خیال شاعر نزدیک شود تا بتواند با خلق تصاویر مناسب تخیل کودک را پرواز دهد. علی خدایی تصویرگر کتاب «اون چیه؟ اون کیه؟»، شناخت بجا و مناسبی از مخاطب دارد. او توانسته است با رنگهای شاد و شکلهای کودکانه و گاه طنزآمیز، پا به پای شعرها، مخاطب را با خود همراه کند.
گویی در آفرینش تصویرها نیز نوعی چیستان یا معما مدنظر تصویرگر بوده است. این تصویرها نه تنها منفعل و بی ارتباط با متن نیستند، بلکه به خوبی ذهن و خیال و احساس مخاطب را برمی انگیزاند. به عنوان مثال، در شعر «آرایشگر» پرنده ای میبینیم که اجزای بدنش، با قیچی و شانه و برس درست شده یا در شعر «میوه فروش»، صورت مرد از میوههای مختلف ساخته شده است. خلاصه اینکه همه تصاویر به گونه ای خلاق و شاعرانه با کودک سخن می گویند.
تصاویر کتاب «تایی، تی تی» افسانه شعبان نژاد با تصویرگری پلی دانور، تصاویری شاد و کودکانه دارد و شاید ابتدا تصاویر کتاب خلق شدهاند و سپس نویسنده براساس تصویرها، ترانهها را سروده است. این نکته را میتوان با توجه به هماهنگی و انطباق برخی از نقاشیها با شعر نتیجه گیری کرد. به عنوان مثال آنجا که تصویر کودکی را در فنجان چای مشاهده میکنیم، در شعر میخوانیم:
نی نی ناز مامان جون/نی نی چای تو فنجون
در کتابهای کودکان، تصویر و نقاشی به اندازه متن و گاهی حتی بیش از آن اهمیت مییابد. تصویرهای یک کتاب اگر دقیق و مناسب باشند، نقش مهمی در القای مفاهیم مورد نظر شاعر یا نویسنده ایفا میکنند. تصویرگر، تنها نقاش تزئین کننده کتاب نیست که فقط ادراکات حسی خود را چه با حروف و یا تصویر، بدون ربط و ساماندهی میان آنها بر صفحه کتاب نقش دهد. تصویرگر، کتاب مشخصی در دست دارد، که مخاطب سنی مشخصی هم دارد، مخاطبی که در عین حال، پیشاپیش آگاهی بسیطی از کتاب و مقوله کتاب و کارکردهای آن دارد.
این مخاطب، عنصر بصری متن (فونت) و تصویر را جدا از هم نمیشناسد و هم زمان با آن، به محتوای کتاب و پیام کتاب هم نگاهی عمیق دارد. این موضوع در جای خود به اثبات رسیده است که شکل و کاربرد کتاب، هر دو، جنبههای اصلی کتاب وابسته به یکدیگرند. محتوا و پیام کتاب هر چه میخواهد باشد، عناصر بصری کتاب باید پیام و درونمایه محتوای کتاب را در چارچوب خود جای دهند و این تلفیق ثمربخش میان عناصر بصری (فونت و تصویر) با محتوا و پیام، جایگاه روشنی در نزد مخاطب دارد و وی را به خود جذب میکند. درواقع ارائه کتاب به مخاطب «ارتباط» با اوست و این ارتباط در کتابهای مصور از طریق متن و تصویر با مخاطب برقرار میشود.
اما وفاداری به سلیقه و توان درک کودکان، اصلی است که هم در متن و هم در تصویر دیده میشود. گنجینه واژگان و بهره گیری از عناصر ادبی در هر گروه سنی، ویژگیهایی دارد که نویسنده متن آنها را پذیرفته است و تصویرگر نیز با استفاده مناسب از عناصر دیداری و مفهومی تصویری، به آن وفادار است. توجه به سن کودکان در تصویرسازی یک کتاب، از دل مشغولیهای تصویرگران تمام دنیاست. تصویر مناسب برای کودک یک تا سه ساله، تصویری است که بزرگ، آسان یاب، قابل فهم و فاقد ریزه کاری باشد و تصویر نباید حامل تناقضات و تضادهای عاطفی باشد.
برای کودکان چهار تا شش ساله، میتوان از تضاد و تناقض تا حدی استفاده کرد. در به کارگیری رنگ برای تصویرسازی کتابهای خاص گروه سنی هفت ساله میتوان از تضاد و تناقض بهره گرفت. در این گروه سنی باید رنگها را به تدریج عمیق تر کرد و تعداد و ترکیب آن را افزایش داد. کودکان ۱۰ تا ۱۲ ساله که در مرحله شکل گیری تفکر انتزاعی هستند، به تصاویر عمیق تری نیاز دارند که به نقاشی نزدیکتر است. در این مرحله، میتوان از ادغام انواع رنگها استفاده کرد. نوجوانان چون میتوانند شخصیت کتابها را در ذهنشان مجسم کنند، چندان به تصویر در کتاب نیاز ندارند و در کتابهای علمی نیز استفاده از عکس، میتواند کافی باشد. تصویر برای آنها میتواند سیاه و سفید باشد و با بافت ریز و پیچیدگی زیاد کار شود.
مرزبندیهای گفته شده، نشانگر آن است که نویسنده و تصویرگر باتوجه به گروه سنی انتخاب شده، ناگزیر به پیروی از نسخههایی هستند که میزان علاقه و درک گروه سنی مخاطب را دربر دارد. نسخههای پذیرفته شده، گویای رعایت سادگی و رسانایی آنی متن و تصویر در کتابهای پیش دبستانی و وجود پیچیدگی در کاربرد عناصر ادبی و دیداری در گروههای سنی بالاتر است. پدیدههای پیچیده تری چون استعارههای تصویری، نشانه شناسی و انتزاع، به درون تصویر راه مییابد، تا آنجا که گاه جست وجو برای دریافت مفهومهای پنهان در تصویر، موجب کوششهای جستجوگرانه توسط کودک و نوجوان میگردد و باعث بیرون کشیدن مفهومهای دشوار از تصویر میشود.
تصویرگر در دنیای خویش، با مجموعه ای از عناصر طبیعی روبه روست. او با استفاده از ترکیب عناصر و شیوه قرار دادن آنها کنار یکدیگر دست به آفرینشی جدید می زند و به واسطه حضور ادبیات و نگارش متن، با برقراری ارتباط بین نوشته و تصویر، همنشینی شیرین به مخاطبش هدیه میدهد. نگاه و زاویه دیدش، شاید همگام با نویسنده نباشد، اما در راستای متن دست به خلق نوشتاری بصری می زند؛ چیزی که در نگاه اول دور، اما بعد از تحلیل تصویر، متن را به دنبالش میکشاند و لذت درک متن را دوچندان میکند- اصول و قواعد کار تصویرگری، در ذات خویش بیانگر اوج و فرودی را به چشم میرساند تا ضرباهنگ متن با تصویر تکمیل شود و بیننده، به درکی جدا از خوانش یک متن به تنهایی دست یابد.
کتاب «رفیق و نارفیق» به قلم محمدعلی جعفری است و راشین خیریه، تصویرگری کتاب را به عهده داشته است. داستان روایتی ساده و آموزنده را در حجمی مناسب به مخاطب عرضه میکند. جملات کاملاً بدون توضیح، بیانگر این است که خواننده میتواند عوامل و عناصری را در یک فضای کلی که نویسنده ترسیم کرده، اضافه یا کم کند. تصویرگر در این جملهها، به واسطه نداشتن توضیح و تفسیر از مکان و وجود تعداد عناصر، با دستی باز میتواند به پردازش فضایی برسد که دلخواه اوست.
نشان دهد که در اصل چه چیزی درحال وقوع است. تصاویر کتاب باید هم نوا و تکمیل کننده متن باشند به گونه ای که اگر تصاویر نباشند، روایت داستانی- شعر دچار خلا شود و این همراهی عمیق میان متن و تصاویر تا روی جلد باید ادامه داشته باشد. شاید بشود گفت هر کتاب مصوری، یک نمایشگاه سیار است. اما رویکرد جدااندیشی نویسنده و تصویرگر، آسیب شناسی ژرف دیگری است که در تصویرگری کتابهای کودکان و نوجوانان ایران به چشم میخورد؛ فرآیندی که یادآوری آن گاه به دخالت در کار یکدیگر معنا میشود و نقش ناشر در پیوند میان تصویرگر و نویسنده، تعریف نشده و نااستوار است.
بچهها عموماً تصویرگرهایی را که به شیوه نقاشی خودشان است، خیلی تحویل نمیگیرند و تقلید چیزی را که خودشان بلد هستند، از بزرگترها نمیپذیرند و شاید نقاشیهای خیلی پرکار و تصویرگریهایی را که خیلی دقیق و واقعی هستند را نیز نپذیرند. کودکان هربار، با گشودن کتاب مصوری که برایشان خریدهاند، آمادهاند تا با جهان تازه ای که برایشان ساخته و پرداختهاند، همراه و همدل شوند. به شرط اینکه جهان تصویرگر تازه و خاص و شگفت انگیز باشد.
تصویرگر کتاب کودکان، روی بند نازکی راه میرود که اگر نبوغ، تعادل و دقت لازم را نداشته باشد خیلی زود به زیر میافتد، افتادنی که درجا و بلافاصله معلوم نمیشود؛ اما با هر افتادنی، فرهنگ بصری کودکان، لحظه ای ثابت میماند و هر ثابت ماندنی عقب ماندن است. پس باید بیاموزیم که چگونه با دنیای کودکان ارتباطی منطقی برقرار کنیم.
(در درون هر کسی کودکی هست و خوشا به سعادت آن آدمهایی که بتوانند کودک درونشان را حفظ کنند).
منابع:
۱-آزادی، شهناز. لطفاً متن را رعایت فرمایید. کتاب ماه کودک و نوجوان، شماره ۲، آذر.۱۳۸۷
۲- آزادی، شهناز. نقدی بر قصه پلنگ سفید. کتاب ماه کودک و نوجوان، شماره ۸، خرداد.۱۳۸۹
۳-اکرمی. جمال الدین. سازههای روایتی تصویر. کتاب ماه کودک و نوجوان، شماره ۲، آذر.۱۳۸۷
۴-اکرمی، جمال الدین. کتابهای مصور، کتابهای تصویری. کتاب ماه کودک و نوجوان، شماره ۵، اسفند.۱۳۸۷
۵-قائده، شهره. چند بوق کوچولو. کتاب ماه کودک و نوجوان، شماره ۲، آذر.۱۳۸۷
۶-مسعود حمیدی، فاطمه. نقد آموزههای دینی در کتاب تعلیمات دینی یک راهنمایی. کتاب ماه کودک و نوجوان، شماره ۵، اسفند.۱۳۸۷
۷-مجاوری آگاه، مسعود. چیزهای شگفت از کنارت میگذرند. کتاب ماه کودک و نوجوان، شماره ۱، آبان.۱۳۸۸
۸-مجاوری آگاه، مسعود. رفیق من. کتاب ماه کودک و نوجوان، شماره ۵، اسفند.۱۳۸۷
۹-موسویان، انسیه. اون چیه؟ اون کیه؟ کتاب ماه کودک و نوجوان، شماره ۷ و ۶، فروردین و اردیبهشت.۱۳۸۷
۱۰-موسویان، انسیه. نگاهی به کتاب «تاتی، تی تی». کتاب ماه کودک و نوجوان، شماره ۸، خرداد.۱۳۸۹
۱۱-نجفی، فرزانه. تصویرسازی با صفر و یک، نگاهی به تصویرسازی رایانه ای. کتاب ماه کودک و نوجوان، شماره ۱۲، مهر.۱۳۸۷