تا بهحال بلبل خرما از نزدیک دیدهاید؟ آوازش را که انگار از خود بهشت میخواند شنیدهاید؟ پرنده کوچکی که تاجی سیاه و گونههایی به سپیدی برف دارد و آواز رویاییاش، در تصاویر کتاب «دختر انار» جاری است! انگار که موسیقی زندگی است در دل داستانی درباره سوگ.
دخترک یک صبح پاییزی از خواب بیدار شد و مادربزرگ را ندید، اما عصایاش را گوشه ایوان پیدا کرد. عصا را برداشت و همه جای خانه دنبال مادربزرگ گشت تا عصا را به او بدهد. اما از آن روز به بعد عصا بود و مادربزرگ هیچ کجا نبود. دخترک روزها برای پیدا کردن مادربزرگ به هر گوشه خانه سرک کشید تا اینکه مادربزرگ با سبدی انار به خواباش آمد و به او وعده رویش هزاردانه انار با آمدن بهار داد. در بهار درخت اناری که مادربزرگ کاشته بود غرق گل شد و در پاییز «فصلی که عصای مادربزرگ تنها شد»، دخترک و مادرش با سبدی انار دانه شده به آنجا رفتند که مادربزرگ آرمیده بود. وقتی به خانه بازگشتند، «نشان دستهای مادربزرگ تنها روی عصا نبود، همه جای خانه بود.»
شاید در برخورد با روحیه شاد و بازیگوش کودکان، باور تجربه ناراحتی عمیق و طولانی ناشی از فقدان در آنها اندکی دشوار باشد؛ اما حقیقت این است که بچهها گاهی بیشتر از ما وابسته میشوند و عمیقتر دلتنگ! یک راه سالم هضم سوگ و کنار آمدن با این دلتنگی، اجازه بروز به عواطف است. پس اگر کتابی هست که میتواند اینطور دلنشین و زیبا (بدون زیادهگویی و تصاویر تاریک) پدیده مرگ را به تصور بکشد و در عین حال آنقدر احساسات کودک را درگیر کند که باعث بیرونی شدن احساسات در قالب همدردی با شخصیت اصلی داستان شود، آن کتاب در مواجهه با فقدان، گنجی است در ستایش زندگی. متن کتاب در عین سادگی و روانی، رویایی و شاعرانه است و تصاویر، نفسگیر و خیرهکننده. با هر صفحه از این کتاب میتوان مدتها در جزئیات غرق شد و رویاپردازی کرد. همین کیفیت و استفاده از عناصر نوستالژیک در تصویرگری -که بدون بزرگنمایی، حتی برای ما نسل آپارتماننشین هم آشناست و نشان از پیوند ما با دنیای پدربزرگها و مادربزرگها دارد- باعث شده که «دختر انار» را بتوان یک کتاب بزرگسال هم محسوب کرد که تصاویرش تکتک نوازشگر جان است و به کنار آمدن با فقدان کمک میکند.
«محمدهادی محمدی» نویسنده کودک و بزرگسال، پژوهشگر و مترجم، برنامهریز سوادآموزی پایه با روش و رویکرد ادبیات کودکان، بیش از سی سال است که در این حوزهها کار میکند و با گرایش ویژه به گونههای ادبی مانند کتاب تصویری، داستانهای واقعگرا، داستانهای فانتزی برای گروه سنی از خردسال تا نوجوان مینویسد. تاکنون آثار گوناگونی از او به زبانهای دیگر منتشر شده است. وی در سال 2006 نامزد جایزه هانس کریستین اندرسن از ایران بود.
«ندا راستینمهر» تصویرگر، همواره دوست دارد تا مکاشفات معنایی و زیباییشناسانهاش را از راه تصویرگری کتاب و آموزش هنر با کودکان سهیم شود. از این رو به شکل حرفهای به تصویرگری کتاب برای کودکان پرداخته است. تصویرگری کتاب «دختر انار» حاصل پروژه بینفرهنگی تولید کتابهای تصویری باکیفیت برای برنامه «با من بخوان» است.