شهلا انتظاریان

در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با شهلا انتظاریان را مشاهده کنید.

می گفتند شب ها و هنگام تاریکی جن ها بیرون می آیند و به رقص و پایکوبی و ساز و آواز می پردازند، می گفتند جماعتی بی خیال و بی کاره اند که فقط هنگام تاریکی دیده می شوند و ... . موسیقی در خانواده جی جی، پسر نوجوان ایرلندی، موروثی است. هر هفته، در خانه ی آن ها بنا به سنت دیرینه در خانواده ی هلن، مادر جی جی، موسیقی اجرا می شود و مردم از دور و نزدیک در آن شرکت می کنند.
چهارشنبه, ۱۸ فروردین
همواره این تفکر وجود داشته است که ترجمه‌ی کتاب کودک به ویژه کتاب‌های تصویری کار ساده و آسانی است اما ریتا اویتینن، پژوهشگر فنلاندی خوانش دیگری از این فرضیه دارد و ترجمه برای کودکان را امری دشوار در عین حال همراه با حساسیت ویژه می‌خواند و معتقد است در ترجمه‌ی کتاب‌های کودکان به ویژه کتاب‌های تصویری عوامل درون متنی و برون متنی بسیاری دخیل‌اند و ترجمه برای کودکان را باید از جنبه‌های بیشماری نگاه کرد.  او کتابش را در شش فصل طراحی کرده است که هر فصل خود گویای موضوعی جدا و تفکیک شده‌ای است.
شنبه, ۸ اسفند
معلولیت جسمی، بی سرپرست شدن، آوارگی، ازدواج اجباری، اعتیاد و جنگ. شاید به نظر برسد هر کدام از این‌ها به تنهایی بتواند زندگی یک کودک یا نوجوان را تباه کند، چه رسد به این‌که همه‌ آن ها با هم از راه برسند. اما، امیدواری به فردای بهتر، قدرتی به انسان می دهد که .... جامعه افغانستان، سال هاست با این دشواری ها و آسیب‌هایی مانند سوء تغذیه، نبود آموزش، بزه‌کاری، تبعیض جنسیتی و ضربه‌های روحی ناشی از جنگ در زمان حکومت طالبان روبه روست. «دبورا الیس» نویسنده‌ کانادایی، در سال ۲۰۱۱ میلادی، گفت‌گوهایی با شماری ازکودکان و نوجوانان دختر و پسر افغانستان، در شهر کابل انجام داده و آن‌ها را در کتاب «کودکان کابل» به چاپ رسانده ‌است.
چهارشنبه, ۱۸ آذر
پدربزرگ من داستانی تصویری است برای خردسالان که رابطه نوه و پدربزرگ و نیازشان را به هم بیان می کند. نوه تنهایی پدربزرگ را پر می کند و سبب خوشحالی او می شود و پدربزرگ با نوه بازی می کند و او را سرگرم می کند. «پدربزرگ من» اثری است که هم از پیری و ویژگی های دوران پیری و هم از عشق بی پایان پدربزرگ به نوه و برعکس حکایت می کند.      همین‌طور که هست دوستش دارم
سه شنبه, ۱۰ آذر
کتاب «یک سال بدون او» را لیز کسلر در سال ۲۰۱۱ نوشته و فاصله‌ی انتشار تا ترجمه‌ آن بسیار کم است. کتاب حکایتی است درباره‌ی روزگار خودمان؛ روزگاری که تکنولوژی بر روابط انسانی بین افراد تاثیر گذاشته است. نویسنده تلاش کرده است، در داستان خود، هم گوشه چشمی به تکنولوژی داشته باشد وهم از منظری انسانی به ماجراهایش بنگرد.
سه شنبه, ۱۹ آبان
دیوید پسری سیزده ساله همراه دوستش گئوردی در دسته پسران محراب در کلیسای کاتولیک هستند. گاهی رفتارهای ناشایستی هم از آنان سر  می زند و همین سبب می شود که دیوید با خود در کشمکش باشد. از طرفی آن دو از دست آزار و اذیت موگدی همکلاسی قلدر و شرور خود در امان نیستند. با آمدن استفان رز پسری که پدرش را به سبب سکته مغزی از دست داده و مادرش هم در آسایشگاه روانی بسر می برد نزد عمه مری دیوانه ماجراهای جدیدی در شهر پیش می آید. او پسرعجیبی است و در ساختن مجسمه های گلی بسیار استعداد دارد. او ادعا می کند می تواند در آنان جان بدمد.
سه شنبه, ۲ تیر
هارشا پسر شانزده ساله و پسر کوچک شاه تانسر با برادربزرگش بنام راجا و خواهر کوچکشان، راجاسری در قصر زندگی می کنند. هارشا جوانی خوددار، زیرک و باهوش است . او کوچکتر از خواهر و برادرش است ولی پیشگویان پیش بینی کرده اند که هارشا به تاج و تخت خواهد رسید. راجا برادر او پسری ساکت و بی تکلف است که با دیگران بسیار فرق دارد. پس از مدتی پادشاه کاناج از راجاسری خواستگاری می کند. پدر و مادر با وجود هشدارهای پیشگوی دیوانه بر شوم بودن این ازدواج به سبب ملاحظات سیاسی ازدواج آن دو سرمی گیرد.
دوشنبه, ۲۸ اسفند
دخترک فقیر برای گذراندن روزگار خود ناچاراست نزد جادوگر پلیدی کارکند. او هر شب با کوزه ای آب که از چشمه می آورد و با صابون جادویی که از مادر به یادگار دارد و هیچوقت کوچک نمی شود خود را می شوید.
شنبه, ۲ دی
نارمر، امیرزاده ای از حوالی نیل و در زمانی حدود پنج هزار سال پیش است. امیرزاده ای محبوب مردم که او را «مرد طلایی» می نامند. نارمر قرار است جانشین پدر شود. برادر بزرگتر او هانوگ، که به او حسادت می کند، تصمیم می گیرد او را از میان بردارد. هانوگ او را به بخش خطرناکی از رودخانه می برد.
سه شنبه, ۳ مرداد
به نظر شما همه ی نامادری ها مثل نامادری سیندرلا بدجنس اند؟ آیا همه ی آنها زشت و بداخلاق اند؟ همه می خواهند کاری کنند که فرزند ناتنی آنها فراری شود؟... .
سه شنبه, ۹ خرداد
شگفت زده یا سینما رمان (۲) مشابه رمان اختراع هوگوکابره از همین نویسنده است اما متن و تصاویر آن هر یک داستان دو فرد را به تصویر می کشند که در صفحه های پایانی کتاب، هر دو داستان یکی می شوند. این کتاب داستان دو شخص را روایت می کند؛ داستان رز، دختری از اهالی نیوجرزی در سال ۱۹۲۷ که به صورت کاملاً تصویری روایت می شود و داستان بن، پسری از اهالی گانکلینک لیک در سال ۱۹۷۷ که کاملاً به صورت متن به مخاطب ارائه می شود. اما در پایان هر دو داستان با هم تلاقی می کنند و بن و رز درمی یابند که چگونه داستان زندگی هر یک به دیگری ارتباط دارد.
دوشنبه, ۱ خرداد
زمستان طولانی شده است و به پایان نمی رسد. هیچ کس دلیلش را نمی داند. آد، پسری نوجوان، با پایی معلول که ناپدری اش نیز به او توجهی ندارد، از خانه می گریزد. راه رفتن در برف و سرما برایش سخت است و او به زحمت با کمک چوب زیر بغلش راه می رود.
یکشنبه, ۳ اردیبهشت
داستانی در فضای آلمان و به سبک گوتیک و اسرارآمیز، ماهرانه، پیچیده، سرگرم کننده، ترسناک، هیجان انگیز و هوشمندانه است. قصه ای پریانی برای کودکان و داستانی تفکربرانگیز و هنرمندانه از نظر روایت برای بزرگسالان. داستانی در ژانر وحشت درباره ی خیر و شر، مهربانی و خودخواهی، زندگی و هنر.
شنبه, ۲۶ فروردین
"حقیقت دارد من یک فیلسوف کوچکم" کتابی است در هشت دفتر، به شکل خاطره نویسی یک کودک که در هر دفتر از موضوعاتی چون حسادت ها، تفاوت ها، دلخوشی ها، غم ها، نگرانی ها، تنهایی ها و با هم بودن ها، جور دیگر بودن ها، ظاهر و درون انسان ها، حسرت خوردن ها، پرسش ها و پاسخ ها و چگونگی طرح آن ها، بیماری و پیری، درد داشتن ها و بسیاری نکته های ریز فلسفی و روانشناختی صحبت می کند. زبان کودکانه ی اثر این مفاهیم فلسفی را به زیبایی و سادگی بیان می کند و کودک به راحتی می تواند با راوی همذات پنداری کند. تصاویر سیاه و سفید آن نیز به سادگی گویای مفاهیم فلسفی عمیقی هستند که در کتاب بیان می شوند.
سه شنبه, ۲ اسفند
لیام و مکس دو پسر نوجوان ساکن در یکی از روستاهای انگلستان در تعطیلات تابستان به سر می‌برند. خانواده مکس از روستائیان و پدر لیام نویسنده و مادرش هنرمند و عکاس هستند. آن‌ها هنگام بازی و کندن زمین به خیال پیدا کردن گنج، چاقویی کهنه پیدا می‌کنند که در سراسر تابستان لیام آن را با خود به همه‌جا می‌برد.
سه شنبه, ۱۸ بهمن
"پروانه " یازده سال دارد و در کابل در زمان سلطه ی طالبان بر افغانستان (سال ۱۹۹۷) زندگی می کند. مادرش نویسنده ای اخراجی است که با کمک دوست نزدیکش در سازمان اتحاد زنان افغان به فعالیت می پردازد. پدرش معلم تاریخ است که در اثر بمباران یک پایش را از دست داده و به جرم تحصیل در انگلستان و خواندن کتاب های انگلیسی، توسط طالبان به زندان افتاده است.
شنبه, ۱۰ دی
‏‏‫رفتن به تعطیلات، آن هم در تابستان و کنار دریا خیلی کیف دارد. البته اگر تنها نباشی، یعنی فقط با پدر و مادرت نباشی بلکه والدینت حاضر شوند یکی از دوستان تو را هم با خودشان به سفر ببرند. والدین تیم خیلی با او کنار می آیند و بیسکویتز را هم با خودشان می برند (راستش از بس دوست تیم خوراکی و بیسکویت می خورد، اسمش را بیسکویتز گذاشته اند).
دوشنبه, ۵ دی
کتاب کلت داستان پسر نوجوانی است که به بیماری اسپینابیفیدا مبتلاست. این بیماری از بیماری‌های ستون فقرات است و موجب اختلال در راه رفتن می‌شود. کلت با مادرش ادری زندگی می‌کند. درمانگر او خانم بری برای تقویت عضلات او به او پیشنهاد می‌کند اسب‌سواری کند. او ابتدا نه با اسب تمرینی خود بنام لیورورست نه با خانم بری و نه با خانم ری نولدز مربی سوارکاری نمی‌تواند ارتباط برقرارکند.
شنبه, ۵ آذر
تاکنون رمان های گوناگونی خوانده ایم از گونه های متفاوت رمان نوجوان مثل فانتزی، واقعگرا، تاریخی، علمی- تخیلی و ... ولی کتاب اختراع هوگوکابره گونه ای خاص است که نمونه ای از آن را لااقل در ایران ندیده ایم. نویسنده در این رمان خاص و نوآورانه سینما را با کتابی تصویری ترکیب می کند، قالبی جدید که نامش را سینما رمان گذاشته اند. ساختار کتاب ترکیبی غیرهمزمان از تصویر و نوشتار است. به عبارت دیگر، کل داستان، به طور نوبتی، با تصویر و متن روایت می شود که بخش نوشتاری و تصویری آن تقریباً مساوی است.
سه شنبه, ۳ آبان
عنوان کتاب افتضاح آباد است و همه چیز آن به حق افتضاح البته افتضاح خنده دار، از شخصیت های کج و کوله اش گرفته با آن اداهای عجیب و غریب شان تا ماجراهای عجیب تر از آن که برای این شخصیت ها می افتد.
سه شنبه, ۲۴ خرداد
کتاب «چه خوب که هشت پا نیستی» درباره پسر کوچکی است که از انجام کارهای روزانه مانند لباس پوشیدن، مسواک زدن، خوابیدن، غذا خوردن و غیره خسته شده و وقتی شرایط بچه‌های حیوانات مختلف به شکلی فانتزی برایش در انجام هر کدام از این کارها تصور می‌شود، در آخر کتاب از این‌که خودش است حس خوب و رضایت‌بخشی پیدا می‌کند.
شنبه, ۴ دی
پرومتئوس یک ایزد یونانی است که جرمی مرتکب شده است؛ او از زئوس آتش را دزدیده و به انسان ها بخشیده است. زئوس مجازات سختی برایش درنظر می گیرد؛ هر روز صبح پرنده ای (عقاب) غول آسا مامور می شود که او را بکشد و جگرش را بیرون بکشد و بعد دوباره زنده شود.
چهارشنبه, ۷ مهر
داستان کتاب «دستی که بوسه می‌زند» راز قدیمی مامان راکنی را بیان می‌کند که نسل اندر نسل به او منتقل شده، راز آرامش و جدایی، رازی که همه در سنی باید آن را بدانیم و بپذیریم تا بتوانیم جدایی را تاب بیاوریم. چستر کوچولو قرار است اولین شب ماندن در مدرسه را تجربه کند، اما ترس جدایی از مادر برایش سخت و سنگین است. مادر بوسه جادویی را بر کف دستانش می‌زند و به او یادآوری می‌کند که این بوسه دوستت دارم با هیچ آب و وسیله‌ای از او دور نمی‌شود. چستر هم بوسه جادویی را به مادر پس می‌دهد تا مادر هم دور شدن چستر را با یادآوری دوستت دارم او تحمل نماید.
سه شنبه, ۲۱ اردیبهشت
تا به حال بر سر دوراهی مانده‌ای؟ انتخاب سخت است مگر نه؟ بر سر سه راهی چطور یا چهار راهی یا چه می‌دانم مثلا" هزار راهی؟ هر چه تعداد راه ها بیشتر باشد، انتخاب سخت‌تر می‌شود مگر نه؟ اما خودمانیم، هیجان‌انگیزتر هم می‌شود مگر نه؟
چهارشنبه, ۱۸ فروردین