شهلا انتظاریان

در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با شهلا انتظاریان را مشاهده کنید.

خانواده‌ی کولی، دخترک سیزده ساله، تصمیم می‌گیرند دختر خود را شوهر دهند و او مثل تمامی دختران هندی باید خانواده‌اش را ترک کند. فقر، شرایط اجتماعی و آیین و رسومات دست‌ و پا گیر آن سبب می‌شود این دختر همسر پسری شود که به سبب بیماری حتی از خودش نیز کوچک‌تر به نظر می‌رسد و مدت کوتاهی نیز پس از ازدواج بمیرد. اما کولی که غیر از مصاحبتی کوتاه با همسرش نبوده است، باید مانند تمام بیوه‌های هندی پس از مرگ شوهر با خانواده‌ی شوهرش زندگی کند.
سه شنبه, ۵ آبان
تا حالا شده که در دل خاک باغی بزرگ یا در یک جنگل چیزی پیدا کنی؟ مثلا "یک سنگ خوشگل یا سنگواره یا حتی چیزی که انتظار نداری آن را آنجا ببینی مثل ظرفی شکستی که سالم مانده است؟ از پرورش و نگهداری از گل و گیاه چیزی می‌دانی؟
پنجشنبه, ۱۲ شهریور
پسرک شلاق‌خور. نویسنده: سید فلیش من. تصویرگر: پیتر سیز. مترجمان: نسرین وکیلی و پارسا مهین ‌پور. تهران: چشمه، ۱۳۷۷، ۳۵۰۰ ریال، بالای هشت سال. امان از این شاهان و شاهزاد‌ه‌ها و قوانین درباری! چه ظلم‌هایی که در حق مردم نمی‌کنند تا مبادا آب توی شکم‌شان تکان بخورد. چه جور نوکرانی که ندارند. همه جور نوکر شنیده بودیم اما نوکر شلاق‌خور دیگر نوبر است. اگر این کتاب را بخوانی هم کلی می‌خندی و هم با یک واقعیت از زندگی شاهان قدیم آشنا می‌شوی.
چهارشنبه, ۴ شهریور
آرتمیس فاول، نوجوان نابغه، تابلوی گران‌قیمت دزد اجنه را با کمک باتلر از صندوق امانات بانک مونیخ می‌دزدد و برای انجام آزمایش‌های لازم به اتاقش در هتل می‌برد. درست در همین موقع، دشمن او اوپال، موشکی مسلح به بیوبمب به سوی او می‌فرستد اما سروان هالی شورت که با کمک فرمانده‌اش، روت، متوجه نیرنگ و هدف اوپال شده‌ است، ماموریت می‌یابد که جان آرتمیس را نجات دهد و در دام اوپال می‌افتد.
شنبه, ۱۰ اسفند
فیلیپ پولمن نویسنده‌ای است که توانسته مرزهای ادبیات کودک و نوجوان و حتی ادبیات بزرگسال را در هم بیامیزد. او از آن دسته نویسندگانی است که جهان‌بینی‌اش نه‌تنها در داستان‌های بلند و پیچیده‌ای چون سه‌گانه «نیروی اهریمنی‌اش» بلکه در آثار به ظاهر ساده‌تری همچون «من موش بودم» نیز ریشه‌های مشترکی دارد؛ نقد قدرت، اهمیت هویت فردی، آسیب‌پذیری کودکی در برابر سیاست و رسانه، و زیبایی مقاومت اخلاقی در برابر قالب‌هایی که جامعه تحمیل می‌کند.
شنبه, ۱۰ اسفند
آلیس هنرید دختری نابغه است که با پدربزرگ ریاضی‌دان خود در امریکا زندگی می‌کند. وزارت دفاع ایالات متحده امریکا در سال ۱۹۴۳ برای پایان دادن به جنگ دوم جهانی، دست به تجربه‌ عجیب نامرئی کردن یک ناوشکن آمریکایی ‌می زند.
شنبه, ۱۰ اسفند
کوچولو (پرنیان) شخصیتی خیالی و جزٔ اهداکننده‌ی رویا به آدمیان است. این شخصیت‌ها با لمس اشیای متعلق به آدمیان، خاطره‌های زیبای آنان را جذب می‌کنند و بعد با تمرکز بر آنها، آن خاطره‌ها را وارد رویاهای انسان‌ها می‌کنند و با رویاهای شیرین به آدمیان آرامش و تعادل می بخشند.
شنبه, ۳ اسفند
آرمان پیرمردی فقیر و ولگرد و بی‌خانمان است که زیر یکی از پل‌های پاریس زندگی می‌کند و تمام دارایی او در یک گاری خلاصه می‌شود که با خود به این‌جا و آن‌جا می‌کشاند و هرچه گیرش می‌آید درونش می‌ریزد.
دوشنبه, ۳۰ دی
مادر، آنجل سیزده ساله و برادرش برنی هفت ساله رابه مادرشوهرش می سپارد. پدر به دلیل قتل و سرقت در زندان به سر می برد و مادر نیز حوصله و توان نگهداری از بچه ها را ندارد. آنجل در خانه ی مادربزرگ پدری شرایطی سخت و بحرانی را سپری می کند و در عین حال مواظب برادرش نیز هست. آشنایی با مردی عجیب که در کاروان زندگی می کند و در شب های صاف به رصد ستارگان می پردازد، باعث علاقه مندی آنجل به این سرگرمی تازه می شود و این مرد که بعدها درمی یابد عمویش بوده است، در هنگام مرگ، تلکسوپ خود را به او می بخشد. سرانجام امید زندگی دوباره و در کنار هم، برای خانواده می درخشد.
یکشنبه, ۲۹ دی
جوانی هندی به نام گویند که همسرش جوتی نام دارد، با همکاری خانواده‌ای انگلیسی؛ چدویک، برای ادامه‌ی تحصیل راهی انگلستان می‌شود. این خانواده‌ی انگلیسی پس از غرق شدن فرزندشان و شروع جنگ و ناامنی در هند، تصمیم به بازگشت به کشور خود می‌گیرند.
شنبه, ۲۸ دی
روبی و گارنت دو خواهر دوقلو حدود ۱۰ساله هستند که فقط بیست دقیقه با هم اختلاف سن دارند ولی از نظر اخلاق و رفتار با هم خیلی متفاوتند. گارنت دختری آرام و مرتب و روبی شلوغ و پرحرف است. روبی دوست دارد همیشه حرفش به کرسی بنشیند و همین موضوع باعث اختلاف میان دو خواهر می شود. وقتی گارنت در مدرسه ی شبانه روزی پذیرفته می شود، روبی با او قهر می کند ولی وقتی موقع رفتن گارنت از خانه می شود، تازه روبی می فهمد که چقدر جدایی از خواهرش سخت است و بالاخره دست از ستیز با خانواده برمی دارد.
سه شنبه, ۱۰ دی
هوگو و جاسپر، خواهر و برادری با اختلاف سن کم، متوجه می‌شوند که شهردار شهرشان قصد دارد با کمک پولداران و افراد بانفوذ شهر تنها پارک محله را خراب کند و به جای آن برج بسازد. بچه‌ها با کمک یکی از دوستان خود روزنامه‌ای چاپ و علیه شهردار افشاگری می‌ کنند و سرانجام موفق می‌شوند هم پارک را نجات دهند و هم سازمان‌های مسئول را مجبور سازند فکری به حال افراد مسن و بیماری کنند که قادر به بیرون آمدن از خانه نیستند.
دوشنبه, ۹ دی
زین زوئن با سفینه‌اش در فضا به راه می‌افتد و می‌رود. او از سیارات مختلفی عبور می‌کند؛ سیاره‌ی اولدوگلو که همه جای آن را آب گرفته است، سیاره‌ی گوت گوت که ربات‌ها قدرت را به دست دارند، سیاره‌ی فوفی که فقط رنگ قرمز را می‌شناسند، سیاره‌ی بورارک که پر از زباله‌ است و ... . او همین‌طور به راهش ادامه می‌دهد اما کهکشان خیلی بزرگ است و زین زوئن مریخی خیلی کوچک.
دوشنبه, ۹ دی
آلیس از بیکار نشستن کنار خواهرش در کنار رودخانه، خسته می‌شود. کتابی که خواهرش مشغول خواندن آن است، نه تصویر دارد و نه گفت‌وگو. آلیس متوجه خرگوشی سفید می‌شود که جلیقه‌ای برتن و ساعتی جیبی دارد و زیر لب با خودش حرف می‌زند و می‌رود.
دوشنبه, ۹ دی
دامیان و برادرش آنتونی و پدرشان به خانه‌ای نو اسباب کشی می‌کنند. جامعه در گیرودار تبدیل واحد پول پوند به یورو است. بالای تخت مادر در بیمارستان، نام قدیس پشتیبان بیماران را زده اند و همین دامیان را به قدیسان علاقه مند کرده است و حتی سایتی در این باره پیدا می‌کند.
دوشنبه, ۹ دی
ننه همرو اسباب بازی‌های سفالی می‌سازد، آن ها را رنگ می‌کند و قصه‌ی مجسمه‌های خود را برای بچه‌ها می‌گوید. از جمله‌ی این قصه‌ها، قصه‌ی شیری گرسنه است که می‌خواهد قوچی را بخورد. قوچ که زورش به شیر نمی‌رسد، به حیله‌ متوسل می‌شود و به او می‌گوید که خوردن راه و رسمی دارد و شیر باید برای خوردن او سیخ، فلفل و ... مهیا کند. شیر برای تهیه‌ی لوازم به دهکده می‌رود. اسب نیز به حیله متوسل می‌شود و شیر را با لگد خود پرت می‌کند. شیر گرسنه و صدمه‌دیده و دردمند حتی جرئت نمی‌کند با صدای بلند غرش کند.
یکشنبه, ۱۷ آذر
گودون یک برادر کوچولو دارد به اسم گاستون که مثل همه‌ی بچه کوچولوها همیشه جای بزرگی را در زندگی خانواده اشغال می‌کند. وقتی قرار است خانواده به مسافرت بروند، مادر به قدری برای گاستون کوچولو وسیله برمی‌دارد که توی ماشین هم جا برای نشستن نمی‌ماند! وقتی بالاخره پدر موفق می‌شود تمام وسیله‌ها را طوری توی ماشین جا بدهد و راه می‌افتند، به ترافیک برمی‌خورند و مجبور می‌شوند بساط خود را وسط راه پهن کنند. اما به همه‌ی اعضای خانواده از جمله گودون خیلی خوش می‌گذرد.
یکشنبه, ۱۷ آذر
کتاب «دوچرخه‌سواری خانم آرمیتاژ» داستانی طنز درباره خانم آرمیتاژ است که در حین گردش با دوچرخه‌اش به نظرش می‌رسد دوچرخه‌اش وسایلی کم دارد و آن‌ها را یکی یکی به دوچرخه اضافه می‌کند، چیزهایی مثل انواع بوق، سطل و صابون برای شستشوی دست، جعبه ابزار، سبدی که توی آن برای خود و سگش غذا بگذارد، صندلی مخصوص برای سگش، چتر برای جلوگیری از آب و باران، رادیو ضبط برای سرگرمی و...
چهارشنبه, ۱۳ آذر
کتابی شامل پنج داستان کوتاه، مصور و فانتزی حیوانات است که به موضوع دوستی، گذشت و طبیعت می پردازد. شخصیت های داستانی قورباغه و وزغ، با یکدیگر تجربه های متفاوتی را از سر می گذرانند و پس از اندک زمانی ویژگی های شخصیتی هریک به طور غیرمستقیم و ظریف آشکار می شود.
جمعه, ۱ آذر
یک سلسله ناپدید شدن های مرموز و بی‌دلیل در شهر اتفاق می‌افتد. قهرمان داستان که گربه‌ای سیاه است، متوجه می‌شود گربه‌های سیاه یکی یکی ناپدید می‌شوند. وقتی او شاهد یک مورد گربه دزدی می‌شود، سعی می‌کند سرنخ تمام این اتفاقات را پیدا کند.
پنجشنبه, ۳۰ آبان
هالیس وودز کودکی است سرراهی در سنین نوجوانی که مفهوم تعلق داشتن به خانواده برایش معنا می‌گیرد. نوجوانی دقیق و حساس و علاقمند به نقاشی که روحیات خود را در نقاشی‌هایش به تصویر می‌کشد و با خانواده هایی که مددکاران اجتماعی برایش درنظر می گیرند، سازگاری ندارد و مرتب دست به فرار می‌زند.
پنجشنبه, ۳۰ آبان
رزا دختری از خانواده های کارگران کارخانه های نساجی امریکا در اوج انقلاب صنعتی در این کشور است که پدرش را از دست داده و مادر و خواهر بزرگترش نان آور خانواده اند. کارگران برای احقاق حقوق خود در اعتصاب به سر می برند که عده ای با آن موافق و عده ای نیز مخالف هستند. رزا نخست تحت تاثیر خانم فینچ، آموزگار خود، به مخالفت با مادرش که نقش اساسی در تحول جامعه دارد، می پردازد.
پنجشنبه, ۳۰ آبان
شید خفاش کوچولو و ضعیفی است که با دیگر نوزادان در مهدکودک کلنی‌شان در تری هاون با خفاشان ماده زندگی می‌کند. رشد سایر نوزادان هم‌سن شید بیشتر از اوست اما او توانایی هایی دارد که سایر خفاش‌های نوزاد ندارند. فریدا، بزرگ کلنی، در شید نوعی تیزهوشی می‌بیند و از گذشته و آینده و نقشه‌ی راه برای شید می‌گوید. نوزادان تصویر مسیرها را با نشانه‌های آن در ذهن خود حک می‌کنند.
پنجشنبه, ۳۰ آبان
شاه میداس عاشق سکه‌های طلا و دخترش است. وقتی به پیرمردی کمک می کند، جوانی ظاهر می‌شود و اعلام می‌دارد که حاضر است آرزوی او را برآورده سازد. آرزوی شاه میداس این است که به هرچه دست بزند، طلا شود.
پنجشنبه, ۳۰ آبان