معرفی کتاب های مناسب برای کودکان ۳ - ۶ سال
در بخش معرفی کتاب های مناسب برای کودکان ۳ - ۶ سال به معرفی کتابهای مناسب و باکیفیت برای این گروه سنی خواهیم پرداخت. بايد توجه داشت كه گزينش کتاب مناسب و خوب باتوجه به سن كودكان از اهميت ويژهای برخوردار است. انتخاب کردن کتاب مناسب در میان انبوه کتابهایی که اکنون در بازار موجود است مشکل اساسیست. سعی کنید کتابی را برای فرزند خود انتخاب کنید که حتما آن را خوانده و محتوای آن را پسندیده باشید و احتمال میدهید برای کودک جالب توجه است و از خواندن آن لذت میبرد.
در کتاب «اگر تو بچه من بودی»، یکی از ویژگیهای جانوران، با زبان مهرآمیز مادرانشان و تصویرهای زیبای بزرگ، بیان شده است: شنای بچه سمورها، خواب زمستانی توله خرسها، آواز خواندن بچه گرگها رو به ستارهها و....
سه شنبه, ۱۰ اسفند
کتاب ماه تی نی کلاه تی تی، مجموعه ای است از بازی - ترانه ها، شعر و نمایش است. نویسنده در آغاز کتاب سخنی در مورد متن کتاب دارد و از مربیان می خواهد با ابتکار خود و کمک کودکان بخش های گوناگون کتاب را در مهدهای کودک به اجرا در آورند.
یکشنبه, ۱ اسفند
کتاب «مهمانهای ناخوانده» بازنویسی یک قصه قدیمی است که بیشتر کودکان ایرانی این قصه را با نامهای «خانه مادربزرگه» یا «خاله پیرزن» شنیدهاند.
شنبه, ۱۶ بهمن
قورباغه کوچولو، روباه قرمز، پروانه بنفش، گربه نارنجی، مار سبز، ماهی آبی و سگ سیاه و سفید را برای تولدش دعوت می کند. اما وقتی مهمان ها از راه می رسند مامان قورباغه پاک گیج می شود. روباه قرمز سبز است، پروانه بنفش زرد است، گربه نارنجی، آبی است، مار سبز، قرمز است، پرنده زرد، بنفش است، ماهی آبی، نارنجی است و سگ سیاه با لکه های سفید به رنگ سفید با لکه های سیاه است. قورباغه کوچولو به مامانش می گوید علتش این است که تو به آن ها به اندازه کافی نگاه نکرده ای.
یکشنبه, ۲۶ دی
روزی روزگاری پشت کوه بازاری بود و توی بازار، یک بز، آش شله قلمکار می پخت و می فروخت. در همسایگی دکان بز، درختی بود تنها و غرغرو که مرتب سر بز غر می زد که چه طور با سروصدا بخوابد و با بوی چربی آش بیدار شود. اما بز برای این موضوع راه حل خوبی پیدا می کند که هم درخت از تنهایی بیرون بیاید و دست از غرغر کردن بردارد و هم مشتری هایش را از دست ندهد.
سه شنبه, ۱۴ دی
کتاب «چه خوب که هشت پا نیستی» درباره پسر کوچکی است که از انجام کارهای روزانه مانند لباس پوشیدن، مسواک زدن، خوابیدن، غذا خوردن و غیره خسته شده و وقتی شرایط بچههای حیوانات مختلف به شکلی فانتزی برایش در انجام هر کدام از این کارها تصور میشود، در آخر کتاب از اینکه خودش است حس خوب و رضایتبخشی پیدا میکند.
شنبه, ۴ دی
در روستایی که مردمان خیلی ساده و ترسویی زندگی می کردند، چوپانی بود بنام سمندر که پسری بنام دلاور داشت. آن ها چهل بره و یک بز داشتند. چهل بره یک طرف و بز هم یکطرف! بزی شیطان و بازیگوش! روزی از روزها بزبزک از گله جا می ماند. او راه روستا را بلد است، او آنقدر می آید تا به چشمه می رسد. چند زن کنار چشمه نشسته و مشغول شستن ظرف و لباس هستند.
شنبه, ۲۲ آبان
غاز کوچولو و بز کوچولو در همسایگی هم زندگی می کنند و با هم دوست هستند. آن ها با هم به مهد کودک می روند و با هم بازی می کنند و البته گاهی هم دعوا. امروز غاز کوچولو از دست بز کوچولو خیلی عصبانی است چون بز کوچولو پشت سر هم وسط حرفش پریده است و به او گفته: "منقار تق تقو". به نقاشی اش خندیده، قلعه ی شنی اش را خراب کرده و به او شاخ زده است. اما این یک روی ماجراست و بز کوچولو هم حرف هایی برای گفتن دارد.
یکشنبه, ۴ مهر
یک روز یک کانگورو با بچه ای که در کیسه داشت، از باغ وحش فرار کرد و رفت توی حیاط خانه ی خرس. پرنده کوچولو گفت: «تو هم چیزی را که من می بینم، می بینی؟» خرس جواب داد: «البته اما باورم نمی شود، مثل یک رؤیاست.»
یکشنبه, ۳۱ مرداد
کسی که عاشق پنیر باشد حتما با موش ها دچار مشکل خواهد شد. شاه این قصه هم پنیر خیلی دوست دارد و بهترین پنیرسازان در خدمت او هستند. بوی پنیر سبب می شود که رقیب های کوچولو به سوی کاخ سرازیر شوند.
یکشنبه, ۲۳ خرداد
اسم این پسر "هنر" است. او نقاشی کردن را خیلی دوست دارد. با نقاشی هزاران کلمه حرف می زند. همیشه همراه با هنرش است. او موقع نقاشی حسابی کیف می کند. فکرش را به کار می اندازد و آدمکی با خانه و درخت می کشد.
چهارشنبه, ۱۲ خرداد
داستان کتاب «دستی که بوسه میزند» راز قدیمی مامان راکنی را بیان میکند که نسل اندر نسل به او منتقل شده، راز آرامش و جدایی، رازی که همه در سنی باید آن را بدانیم و بپذیریم تا بتوانیم جدایی را تاب بیاوریم.
سه شنبه, ۲۱ اردیبهشت
اسمش پتستینو بود. دیگران، همه بزرگ بودند و کارهای جالب و سختی می توانستند بکنند. اما او کوچک بود. خودش فکر می کرد حتمی باید تکه کوچکی از یک نفر دیگر باشد. از «آن که می دوید» پرسید: ببخشید ها! یعنی ممکن است من یک تکه از شما باشم؟. «آن که می دوید» با تعجب گفت: چه حرفها! من اگر یک تکه ام کم بود، چطوری می توانستم بدوم؟
شنبه, ۱۸ اردیبهشت
این کتاب از مجموعه ی ۵ جلدی غاز کوچولو است. در این کتاب، غاز کوچولو به تماشای دنیای اطرافش می رود. او در این سیر و گشت، حشرات و جانوران مختلف و نیز دانه ها و میوه های گیاهان را می بیند و با مفهوم رشد آشنا می شود.
چهارشنبه, ۱ اردیبهشت
کتاب را که باز می کنیم، تصویر های دوست داشتنی حیوانات کوچک را کنار پدرهای شان می بینیم، بچه میمون ها، بچه زرافه ها، توله خرس ها و ....
شنبه, ۲۸ فروردین
دنبالم بیا ! کتابی است مصور که تصاویر زیبای آن پوشش طبیعی زمین را - در یک جنگل - نشان می دهد، تصاویری واقع گرایانه از جانوران، گیاهان، حشرات و گل ها که برای شناخت جنگل فراهم آمده است.
کودکان به دنبال پروانه ای کوچک، به یک گردش تخیلی در جنگل می روند و با کشف کردن و نامیدن چیزها، شناخت کاملی از محیط طبیعی جنگل و آن چه در آن است، پیدا می کنند.
یکشنبه, ۲۲ فروردین
امروز جمعه است. من یک برگ کاغذ چهارخانه دارم. یک جعبه آب رنگ هم دارم
جعبه آب رنگ هفت رنگ دارد. هفت روز هفته داردم
چهارشنبه, ۲۶ اسفند
وقتی جوزف خیلی کوچک بود، پدربزرگش روانداز محشری برای او دوخت. روز به روز جوزف بزرگتر می شد و رو اندازش کوچک تر و کهنه تر می شد، تا این که یک روز مادر گفت: جوزف دیگر وقتش رسیده است که بیندازیم اش دور.
یکشنبه, ۱۶ اسفند
آلفونس با خودش می گوید" "چیزی به اسم شبح وجود ندارد." آلفونس تنها است. چیزی خش خش می کند ... به سنگینی نفس می کشد. شاید شبح است؟ شاید یک هیولای وحشتناک است. پدر برای فراری دادن شبح به لفونس یک شعر یاد می دهد.
چهارشنبه, ۱۲ اسفند
داستی امروز قرار است پیش مادربزرگ و پدربزرگ باشد.
از لحظه ای که می رسد، چشمش به هر چه می افتد می خواهد بردارد. عینک مادربزرگ، کلاه پدربزرگ و حتی چاقوی آشپزخانه. ناگهان خانه ساکت ساکت می شود. پدربزرگ فکر می کند داستی در جایی خوابش برده. واقعاً همینطور است؟ پس با هم سری به اتاق های دیگر می زنیم، چون مادر آمده و می خواهد او را با خود ببرد.
یکشنبه, ۴ بهمن