مهمان‌های ناخوانده

کتاب «مهمان‌های ناخوانده» بازنویسی یک قصه قدیمی است که بیش‌تر کودکان ایرانی این قصه را با نام‌های «خانه‌ مادربزرگه» یا «خاله پیرزن» شنیده‌اند.

داستان درباره‌ پیرزنی است که خانه کوچکی دارد و در یک شب بارانی جانوران به او پناه می‌آورند. پیرزن با این‌که خانه‌اش کوچک است، جانوران را پناه می‌دهد و با آنان با مهربانی رفتار می‌کند. صبح روز بعد، پیرزن از جانوران می‌خواهد که خانه‌اش را ترک کنند، اما آن‌ها دوست دارند که برای همیشه نزد پیرزن بماند پس سعی می‌کنند که پیرزن را راضی کنند.

«مهمان‌های ناخوانده» بازگوکننده تعامل میان پیرزن و مهمانانش است. شخصیت پیرزن قصه، نمادی از پیرزن مهربان و خوش‌قلب است و تاثیر زیادی در شخصیت‌پردازی مادربزرگ در ادبیات داستانی ایرانی داشته است.

«مهمان‌های ناخوانده» داستان هم‌زیستی مسالمت‌آمیز جانورانی است که دشمن یکدیگرند. کودک که سگ و گربه و مرغ را دشمن یک‌دیگر می‌پندارد در این داستان با هم‌زیستی مسالمت‌آمیز آنان مواجه می‌شود.

«مهمان‌های ناخوانده» مناسب بلندخوانی است و در نشست بلندخوانی کتاب می‌توان به مفاهیمی چون رواداری، صلح و مهمان‌نوازی پرداخت. کتاب هم‌چنین قابلیت اجرای نمایش و گفت‌وگو دارد.

کتاب «مهمان‌های ناخوانده» زمینه خوبی برای پیش کشیدن موضوع پناهندگی را فراهم می‌کند. از یک‌سو، جانورانی که در یک شب بارانی جایی برای خوابیدن ندارند حق پناه داده شدن دارند و از سوی دیگر، جانوران اگر می‌خواهند برای همیشه در آن خانه بمانند باید تن به کار و کوشش بدهند و مسئولیت اجتماعی خود را در زندگی جمعی جدید بپذیرند.

«فریده فرجام» نویسنده‌ کودکان، نمایش‌نامه‌نویس، نویسنده و شاعر بزرگ‌سالا‌ن در ۲۲ دی‌ماه سال ۱۳۱۳ در تهران زاده شد. او در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۵ کار ادبی خود را با نوشتن داستان‌های کوتاه آغاز کرد. فریده فرجام نخستین کار کودکانه‌ خود به نام «حسنی» را در سال‌هایی نوشت که در دانشگاه درس می‌خواند. فریده فرجام با شروع کار شورای کتاب کودک به عضویت این نهاد درآمد.  او هم‌چنین بخش کتاب‌های فارسی کودکان کتابخانه بین‌المللی کودکان و نوجوانان مونیخ را راه‌اندازی کرد.

کتاب «مهمان‌های ناخوانده» در سال ۱۳۴۵ از سوی کانون پرورش فکری کودکان به عنوان نخستین کتاب این ناشر منتشر شد. کتاب‌های «عمونوروز»، «گل بلور و خورشید»، «حسنی و زنجیر عمو زنجیرباف» از دیگر آثار فریده فرجام است.

از داستان مهمان‌های ناخوانده، نسخه دیگری نیز برای ناشنوایان توسط سازمان رفاه ناشنوایان در سال 1359 طراحی و منتشر شده است.

گزیده‌هایی از کتاب

باران تند شد. صدای رعد و برق، کاسه کوزه‌های روی تاقچه را می‌لرزاند. پیرزن سردش شد، فکر کرد رختخوابش را بیندازد و برود زیر لحاف گرم شود؛ که صدای در بلند شد: تق تق تق

...

پیرزن نگاه مهربانش را به یک‌یک مهمان‌ها انداخت و گفت: «حالا که دلتون می‌خواد پیش من بمونین باید دسته‌جمعی کمک کنین و برای خودتون اتاق بسازین تا همه‌مون به راحتی زندگی کنیم.»

تصویرگر
جودی فرمانفرمایان
سال نشر
1345
نویسنده
فریده فرجام
نگارنده معرفی کتاب
Submitted by editor3 on