چکیده
ادبیات کودکان تنها مجموعهای از کتابها نیست؛ بلکه نهادی فرهنگی، تربیتی و اجتماعی است که در شکلدادن به مفهوم «کودکی» و تولید معنا برای نسلهای جدید نقش اساسی دارد. این مقاله به تعریف ادبیات کودکان، پیشینهٔ نظری آن، نگاههای مختلف پژوهشگران، و جایگاه آن در مطالعات فرهنگی معاصر میپردازد و تصویری روشن از مبانی این حوزه ارائه میدهد.
ادبیات کودکان چیست؟
ادبیات کودکان در دهههای اخیر جایگاه تازهای یافته است؛ از کالای آموزشی ساده در مدارس تا یکی از محورهای پژوهشهای فرهنگی، تربیتی و روانشناختی. پژوهشگران اکنون بر این باورند که ادبیات کودک نهتنها بازتابی از فرهنگ، بلکه سازندهٔ فرهنگ کودکی است. پیتر هانت (Hunt, 1991) تأکید میکند که برای فهم ادبیات کودک باید آن را در بستر قدرت، ایدئولوژی، زبان و تجربهٔ کودک بررسی کرد. این نگاه ادبیات کودک را شایستهٔ مطالعهٔ دانشگاهی و نقد جدی میکند.
تعریف ادبیات کودک بسته به دیدگاه نظری متفاوت است، اما سه محور مشترک وجود دارد:
-
ادبیات کودکان بهمثابه متن: در سادهترین تعریف، ادبیات کودکان مجموعهای از متنها (داستانی، غیرداستانی، تصویری) است که برای مخاطب خردسال تولید شدهاند. اما این تعریف کافی نیست؛ زیرا ماهیت ادبیات کودک تنها به «کتاب» محدود نمیشود.
-
ادبیات کودکان بهمثابه تجربه: بر اساس نظریهٔ واکنشخوان لوئیس رزنبلات، معنا در تعامل کودک با متن ساخته میشود و در نتیجه هر کودک کتاب را به شکل متفاوتی و بر پایهٔ تجربهٔ زیستهاش میخواند. در این وضعیت، با خواندن هر کتاب، آن کتاب بخشی از زندگی و تجربهٔ زیستهٔ او میشود.
-
ادبیات کودکان بهمثابه نظام فرهنگی: بر مبنای مطالعات کودکی (Childhood Studies)، ادبیات کودک در ساختن «کودکی» نقش فعال دارد. نودلمن (Nodelman, 1992) بر این باور است که: «ادبیات کودک همواره بازتاب نگاه بزرگسال به کودک است؛ پس بخشی از گفتمان قدرت و فرهنگ است.» این نگاه اهمیت نقد و تحلیل ادبیات کودک را دوچندان میکند.
پیشینهٔ شکلگیری ادبیات کودک
ادبیات کودکان مانند ادبیات بزرگسالان دو دورهٔ تاریخی متفاوت دارد. دورهٔ کهن که یک سر آن به پیشاتاریخ میرسد؛ هنگامی که انسان نوشتن را نمیدانست و همهٔ روایتهایی که بازمیگفت شفاهی بودند. بسیاری از افسانههای بسیار کهن که از آن دوره به ما رسیده است، مربوط به این دورهٔ تاریخی و پیشاتاریخی است. اما ادبیات کودکان در دورهٔ مدرن و پس از سدههای میانه سه دورهٔ متمایز داشته است:
-
دورهٔ اخلاقمحور (تا سدهٔ نوزدهم): کتابها برگرفته از ادبیات مسیحی یا مذهبی، بیشتر آموزشی و اخلاقی و پندآموز بودند و هدف این ادبیات «اصلاح رفتار» کودکان بود.
-
دورهٔ لذت ادبی و پیدایش فانتزی و ادبیات خیالی (سدهٔ نوزدهم و بیستم): در این دوره که بسیاری از نویسندگان برجسته به همراه تصویرگران نامی را در خود جای میدهد، کلاسیکهای ادبیات کودکان، از رمانها و داستانهای واقعگرا تا داستانهای فانتزی، در سرتاسر اروپا، آمریکای شمالی و سپس استرالیا و کشورهای دیگر منتشر شدند. ویژگی این دوره این بود که کودک بهعنوان انسانی با نیازهای مستقل دیده شد.
-
دورهٔ معاصر: در این دورهٔ ویژهٔ سدهٔ بیستویکم، کودک بهمثابه سوژهٔ اجتماعی دیده میشود. ویژگی آن چندصدایی، موضوعهای متنوع اجتماعی و خانوادگی (از خانوادهٔ تکوالد و کودکِ طلاق تا موضوع تبعیضهای جنسیتی و نژادی و داستانهای مهاجرت و موضوعهای روانشناختی و هویت کودکی) است.
ویژگیهای ساختاری ادبیات کودک
ادبیات کودکان مانند ادبیات بزرگسالان از مادهٔ اصلیِ روایت و زبان ساخته میشود، با این تفاوت که در ادبیات کودکانِ امروز، تصویر نیز به شکل توصیفی و روایی نقشی بسزا دارد. روایت و زبان بسته به سن کودک تا نوجوان میتواند ساده تا پیچیده باشد؛ اما پیچیدگی زبان در ادبیات نوجوان هم باز تا اندازهای سادهتر از ادبیات بزرگسالان است.
یکی از بنیادهای اصلی زبان در ادبیات برای خردسالان، استفادهٔ گسترده از ریتم و موسیقی زبانی و واژگان اندک است که به آن «اقتصاد واژگانی» نیز گفته میشود. عناصر روایی در ادبیات کودکان، مانند زبان آن، میتواند بسته به سن، از کودکی تا نوجوانی، از ساده به پیچیده تغییر کند. پیرنگهای روشن، شفاف و ساده یا خطی برای کودکان خردسال مناسب است. این پیرنگها از ادبیات کهن و از افسانههای کودکانه برجای مانده است.
شخصیتها در جهان افسانهها و داستانهای کودکان ساده و تکقطبی هستند؛ یا خوبِ خوباند یا بدِ بد. میانهای برای آنها وجود ندارد. این ویژگی مربوط به افسانهها است. اما در ادبیات نوجوانان، بهویژه در روزگار معاصر، روایتها و عناصر ساختار و شخصیتها میتوانند به همان پیچیدگیِ ادبیات بزرگسالان باشند.
موضوعهایی که در گسترهٔ ادبیات کودکان و نوجوانان به کار میرود، بسیار متنوع و متناسب با سطح علاقه و نیازهای کودکان است. برای مثال در داستانهای کودکان دبستانی، موضوع عشق به حیوان بسیار برجسته است، در حالی که در ادبیات نوجوانان، موضوع عشق به جنس مخالف نیز مورد توجه این گروه سنی است.
ادبیات کودکان از جنبهٔ قالب و گونه نیز با ادبیات بزرگسالان تفاوتهایی دارد. کتابهای تصویری که ستون ادبیات کودکانِ امروز را میسازند، ترکیبی از متن و تصویر هستند. این تصویرها بخشی از کلیت کتاب و روایت را شکل میدهند و به هیچ وجه جنبهٔ تزیینی ندارند و خود معناساز هستند.
«مخاطب دوگانه» (Dual Audience) در ادبیات کودکان—اینکه کودک آیا خود خوانندهٔ کتاب است یا کتاب برای او به شکل بلندخوانی خوانده میشود—یکی دیگر از ویژگیهای این گونهٔ ادبی به شمار میرود.
کارکردهای ادبیات کودکان
ادبیات کودکان کارکردهای گستردهای از زبانآموزی تا شکلگیری هویت فرهنگی را در خود جای داده است. در زمینهٔ زبانآموزی، ادبیات کودکان، بهویژه در رشد زبانی و سواد شکوفایی، در دورهای که هنوز کودک وارد نظام آموزشی نشده است، نقش مهمی دارد. پس از آن، کودکانی که از ادبیات کودکان در دورهٔ دبستان تا نوجوانی بهره میبرند، به زبان و بیان غنیتری دست پیدا میکنند.
آنها از تفکر انتقادی و تفکر روایی بهتری بهرهمند میشوند و در زمینهٔ رشد هیجانی و عاطفی نیز میتوانند با بهرهگیری از کتابها و ادبیات کودکان احساسات خود را تنظیم و خودمراقبتی بهتری داشته باشند. همچنین از کارکردهای ادبیات کودکان، کمک به این گروه سنی است تا بتوانند احساسات خود مانند ترسها و غمها، فقدانها و خشم را کنترل کنند و بر آن چیره شوند.
یکی دیگر از کارکردهای برجستهٔ ادبیات کودکان، تقویت همدلی و آشنایی کودکان با تفاوتها، درک عدالت، مسئولیت و مشارکت است. از کارکردهای مهم دیگر ادبیات کودکان میتوان به شکلگیری هویت فرهنگی اشاره داشت. کتابهای کودک بخشی از میراث فرهنگیاند و کودک را به سنتها و داستانهای جامعهاش پیوند میدهند.
ادبیات کودک و مطالعات فرهنگی کودکی
امروز مطالعات فرهنگی کودکی بخشی از دانش اجتماعی است که در دانشگاه و بیرون از فضای دانشگاهی تولید میشود. ستون فقرات این مطالعات، به نقش ادبیات کودکان در زندگی کودکان اختصاص دارد. گستردگی نهادهایی مانند انتشارات کودکان، نویسندگان و پدیدآورندگان متنوع در عرصهٔ کودکی مانند تصویرگران، و شبکهٔ گستردهٔ کتابخانههای کودکان و کتابداران کودک که در ارتباط با این گروه سنی هستند، نقش مدرسه و خانواده در ترویج کتاب کودک و نقش ادبیات کودکان در سواد و ارزشهای فرهنگی، به این حوزه بازمیگردد.
به گفتهٔ پیتر هانت: «ادبیات کودک جایی است که فرهنگ، آیندهٔ خود را بازتولید میکند.» از جنبهٔ مطالعات فرهنگی و نگاه انتقادی به ادبیات کودکان، امروزه موضوع «ادبیات کودکان و ایدئولوژی» نقش برجستهای در پژوهشهای دانشگاهی و بیرون از آن پیدا کرده است.
از این دیدگاه گفته میشود که هیچ متنی بیطرف و خنثی نیست و بهطور کلی میتوان نقشهای جنسیتی، طبقه و نابرابری، قومیت و زبان، مفهوم «خانوادهٔ طبیعی» و تصویر قدرت و نظم اجتماعی را در کتابهای کودکان دید؛ اینکه از دید پدیدآورندگان آنها چگونه در این کتابها بازتاب یافته و بازنمایی شده است. مطالعهٔ انتقادی ادبیات کودک کمک میکند این تصویرها بازشناسی و اصلاح شوند.
منابع انگلیسی
-
Hunt, Peter. Understanding Children’s Literature.
-
Nodelman, Perry. The Hidden Adult: Defining Children’s Literature.
-
Nikolajeva, Maria. Children’s Literature: A Reader’s History.
-
Rosenblatt, Louise. The Reader, the Text, the Poem.
-
Zipes, Jack (ed.). Oxford Encyclopedia of Children’s Literature.
