از متلها چه یاد گرفته و در یاد داریم؟ چرا این ترانهها هنوز در ذهن ما جاری هستند؟ گویی با هر بار خواندنشان دوباره کودک میشویم و بازی بدهبستان را تمرین میکنیم؛ چیزی به زمین میدهیم و زمین چیزی به ما. طبیعت بخشنده است، پاسخ میدهد. آب بدهی سبز میشود و رویاننده، خوراک بزی را میدهد و بزی شیر به تو. در نهایت به زمین وابستهایم و به دستان یکدیگر تا آب و نان از خاتونان بستانیم و دوان دوان چرخ زندگی را بچرخانیم. ما ساخت این متل را از همان کودکی با شنیدن و تکرارش بلد شدیم؛ داد و ستد.
«تمامی آموزههای روایی ما با داستان آغاز میشوند و ما از همین آموختهها در ساختن داستانهای واقعی سود میجوییم.[1]»
در مجموعه داستانهای بلند هوشنگ مرادی کرمانی داستان-حکایتی است به نام «آبانبار» که از هرجنبه نگاه کنیم در کارهای او متفاوت، ویژه و تأمل برانگیز است. او این داستان را با نگاهی به حکایتی از «قابوسنامه» نوشته است.
حقیقت یکی است، حکیمان بر آن نامهای گوناگون نهادهاند.[1]
از «سفر قهرمان»[2] چه میدانید؟ سفر قهرمان چرخهای است که مسافر ناپخته در سیر آن و با پشت سر گذاشتن مراحل سفر، به کمال میرسد. در واقع، سفر قهرمان الگویی تکراری است که احتمالاً برای شما هم آشناست:
شخصیت مشهور «پیتر ژولیده»[2]، نخستینبار در نسخهی اصلی و آلمانیزبان کتاب کودک هاینریش هافمن[3] در سال 1845 ظاهر شد. چندی بعد نیز عنوان اصلی کتاب به نام او تغییر یافت.
تصاویر این کتاب الهامبخش فیلم «ادوارد دستقیچی»[1] شد.
پیتر هانت، یکی از نظریهپردازان برجسته ادبیات کودکان در جهان امروز بر این باور است که ادبیات کودکان در زمینه سوادآموزی دو نقش متفاوت دارد که یکی در سوادآموزی کارکردی و دیگری در سوادآموزی فرهنگی خود را نشان میدهد. پیش از آن باید یادآوری کرد که همگان چنین میاندیشند که سواد کارکردی گونهای مهارتاندوزی برای شناخت خواندن و نوشتن و کاربرد آن در زندگی است. درحالیکه پیتر هانت فراتر از این میاندیشد و میگوید: باور عمومی بر این است که سواد یک مهارت پایه است که عمدتاً به کودکان آموزش داده میشود؛ ادبیات کودک بخشی از روشی است که کودکان بهواسطه آن سواد کارکردی و سواد فرهنگی را فرامیگیرند؛ یعنی میآموزند که چگونه زبان و دنیای اطراف خود را کنترل کنند. اما سواد کارکردی تنها این نیست که بچهها خواندن بیاموزند، بلکه بخشی از درک آنها از جهان است؛ اینکه چگونه این درک را سازماندهی میکنند، مهارتهای تفسیری را چگونه تقویت میکنند، الگوهای روایتی را چگونه بازمیشناسند و نیز اینکه هر متن چگونه بهگونهای درونی عمل میکند و چگونه با متنهای دیگر در تعامل است.
خواندن را میتوان بلافاصله برای کودکان شروع کرد ... حتی زمانی که خیلی کوچکاند! بسیاری از خوانندگان کودک، هنگام خواندن و دنبال کردن تصاویر، سرگرم و تشویق میشوند. کتابهای مقوایی معمولاً اولین صفحههایی هستند که ورق میزنیم؛ زیرا برای نوزادان و کودکان نوپا بسیار بادواماند!
خیلی پیش نمیآید که فرصتی پیدا کنم و دربارهی کتابی که حتی هنوز به چاپ نرسیده معرفی بنویسم. خب، منظورم نسخهی انگلیسی اثر است برای همین، خیلی هیجانزده و خوشحال هستم که میتوانم کتاب خرگوشان چشمهی ماه را با شما به اشتراک بگذارم [نسخهی انگلیسی کتاب اکنون منتشر شده است]. این کتاب اثر مشترکی از محمدهادی محمدی – نویسنده، پژوهشگر، منتقد و یکی از بنیانگذاران موسسهی پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان – و تصویرگر برجسته و برندهی جایزه امیر شعبانیپور است. این کتاب در سال 2020 برنده بخش نامزد کتاب تصویری چهاردهمین مسابقهی بینالمللی تصویرگری و طراحی کتاب با عنوان «تصویر کتاب» در مسکو شد و یکی از تصاویر کتاب در نمایشگاه کتاب کودک بولونیا در سال 2020 نمایش داده شد.
«سازمان انگشتان رویایی»[2]، برندهی «جایزهی آساهی ایبی» در سال ۲۰۱۸، 25 سال پیشینهی تولید کتاب برای کودکان کمبینا را دارد و آنها را به دورنمای چشمگیر جهان پیرامونشان فرا میخواند. در این مقاله، پایهگذار سازمان انگشتان رویایی، داستان الهامبخش، چالشبرانگیز و موفقیت این پروژهی مهم در فرانسه را با ما درمیان میگذارد.
چکیده
در این پژوهش دو مجموعهٔ شعر کودکانه از کشور تاجیکستان، سرودهٔ جوره هاشمی بررسی میشود. در کتاب «چرا شمالک وزید؟» با یک نوع ادبی تازه به نام چِگِلَک آشنا میشویم. در فرهنگ تفسیری تاجیکی دربارهٔ معنی واژهٔ «چِگِل» آمده است: به هم پیچیده، پیچ در پیچ، گره در گره، بی ترتیب و بی سر و نوگ.
فرهنگ واژگاننویسی برای بزرگسالان در جهان پیشینهی چشمگیری دارد؛ اما فرهنگ واژگاننویسی برای کودکان، به دلیل نبود مفهوم کودکی و پیرو آن فرهنگ کودکی در جامعههای گوناگون، پیشینهی چندانی ندارد. مراجعه به تاریخ، گواه محکمی بر این ادعاست.
خلاصه داستان جادوگر شهر اُز
«جادوگر شگفتانگیز شهر اُز» رمانی است از ال. فرانک باوم که در آن دختری به نام دوروتی، پس از آن که گردباد او را به شهر اُز میبرد، باید دوباره راه برگشت به خانهاش را پیدا کند.
خانهی دوروتی با گردباد به شهر اُز رفته است.این خانه ناخواسته روی جادوگری بدجنس فرو میآید و او را از بین میبرد. دوروتی دمپاییهای نقرهای جادوگر را از پای او درمی آورد و میپوشد.
چکیده:
از آنجا که طبیعت در رشد و پرورش و توسعهی آموزش و مهارتهای زندگی برای کودکان تاثیرگذار است، نویسندگان و شاعران از این کارکردهای طبیعت برای پیوند مخاطبین با نوشتهها و سرودههایشان بهره برده و آثار جذاب و قابل تأملی ارائه دادهاند که همواره مورد توجه مخاطبین قرار گرفتهاند. یکی از شاعرانی که به مضامین طبیعت در شعرش توجه ویژه داشته است، عبید رجب (1932 ـ 2004 م.) شاعر توانای تاجیکستان است که در این پژوهش به بررسی مضامین طبیعت در شعر وی پرداخته میشود.
سید محمدعلی جمالزاده، فرزند سید جمالالدین اصفهانی، در اصفهان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در تهران و دبیرستان را در بیروت به پایان رساند. سپس به اروپا رفت و از دانشگاه لوزان فارغالتحصیل رشتهی حقوق شد. پس از پایان تحصیلات، مدتی مشغول به خدمت در سفارت ایران در برلین بود. آنگاه به عضویت دفتر بینالمللی کار در آمد.
مقاله تحلیلی «ادبیات کودکان ایران در چرخش از سدهای به سده دیگر» نخستن بار در ویژه نامه بهار 1400 در شمارهی 41 نشریه زنان امروز منتشر شده است.
یک سده کار و کوشش هزاران کوشنده و پدیدآورنده ادبیات کودکان، سیمایی از تحول فراگیر اجتماعی به طور عام و تحول در فرهنگ کودکی ایران را به طور خاص به نمایش میگذارد. کوشندگان و پدیدآورندگانی نامآور و کم نام یا گمنام، همه برای این که ادبیات کودکان این سرزمین در جایگاهی شایسته قرار بگیرد، کوشیدند. اما از همان آغاز آنچه که انکارکردنی نیست، سهم زنان در شکلدادن به این تحول است و البته مهمتر از این، نوع نگاه آنها به این مقوله است که ارزش کارشان را بالاتر میبرد. زنان برجستهای که نهاد کودکی را در این سرزمین با کمک مردان همراهشان برپا کردند، به دلایل گوناگون نگاه سالمتر و پاکیزهتری به موضوع فرهنگ کودکی و ادبیات کودکان داشته و دارند. به عنوان کسی که بخش بزرگ از زندگیاش را در این راه گذرانده، گواهی میدهم، آن چه که در زیر به عنوان وضعیت ادبیات کودکان در این یک سده با مردم در میان میگذارم، اگر مدیریت آن به طور کامل در دست زنان میبود، وضع ما این نبود که اکنون هست. اما انگیزهام از نوشتن این جستار، بیان این آرزو نیست، بلکه انگیزهام از نوشتن این جستار، مرور و تحلیلی کوتاه در این زمینه است که شاید جدای از این که به کار امروزیان بیاید، یادگاری باشد برای کارشناسان و دوستداران ادبیات کودکان ایران در یک سده دیگر.
پیش از مطالعهی بخش سوم، دو بخش دیگر را بخوانید:
نقش عباس یمینی شریف در تاریخ ادبیات کودکان ایران (بخش نخست)
نقش عباس یمینی شریف در تاریخ ادبیات کودکان ایران (بخش دوم)
تولید معنا برای شکلدهی نهاد کودکی و ادبیات کودکان در ایران
اكنون كه از هر دو زمانه، یعنی زمانه آغاز كار یمینی شریف و زمانه كار صمد بهرنگی دورتر شدهایم و به همان نسبت هم با فروكش كردن جامعهای درگیر احساسات انقلابی و رشد نسبی عقلانیت انتقادی میتوان گفت كه حاصل آن بیست و پنج سالی كه یمینی شریف و اندک همراهان او برای كودكان كار كردند، تحول در چند سازهی بنیادی از نهاد كودكی بود.
بخش نخست مقاله را در اینجا بخوانید.
همساز كردن سامانه آموزش و پرورش با نیازهای جامعه
با توجه به محدود بودن نقش فرد و گستردگی نقش زمینه متنی، عباس یمینی شریف در كدام زمینه متنی رشد كرد؟ عباس یمینی شریف یكی از سازندگان نهاد كودكی مدرن در ایران، همه زندگیاش را در راه شناخت این كودكان و تحول در نگاه به مفهوم كودكی و بهبود اوضاع اجتماعی و فرهنگی آنها گذاشت. اگرچه او در این راه یگانه نبود، اما در موقعیت دشواری قرار داشت. این موقعیت دشوار شامل حال همه كسانی میشد كه كودكان پس از انقلاب مشروطه بودند.
پیشدرآمد:
محمود کیانوش یکی دیگر از پیشگامان ادبیات کودکان، در سدهای که به دنیا آمده بود، از دنیا رفت. در سدهای که رو به پایان و چرخش به سده دیگر است، هر روز از شمار این کوشندگان کم و کم تر می شود. این قانون و جبر زندگی است و چاره ای جز پذیرش آن وجود ندارد.
گویندگان اولیهی قصههای عامیانه حرفهای گنگ، نامفهوم و عجیبوغریب به زبان نمیآوردند و شنونده را به حیرت و تعجب وانمیداشتند. آنها واقعیت را به زبانی بسیار ساده اما عمیق و لطیف بیان کردهاند و حتی یک واژه یا یک جمله را بیهوده و بینتیجه نگفتهاند. عدهی زیادی از مردم که بهدست آوردن کوچکترین موفقیت در زندگی برای آنها از محالات روزگار بوده است، درهمراهی با قصههای عامیانه هر کار مشکل و حل نشدنی را با آمیختن به معجزه و کارهای شگفت، برایشان عملی میشد.
در کتیبههایی که از ایران باستان بهدست آمده، خدایان دروغین دیده شده که به آنها «دیوه» میگفتهاند. ما امروز به دیوه، «دیو» میگوییم.
فردوسی در شاهنامه، دیو را برابر اهریمن (شیطان) میداند. در عصر حاضر نیز کسانی هستند که دیگران آنها را به دیو تشبیه میکنند، یا این که میگویند: این شخص از نسل شیطان است. موسی (ع) پیش از این که به پیغمبری نائل گردد، دو نفر را دید که باهم نزاع میکنند. موسی مشتی به یکی از آنها زد، او هماندَم افتاد و جان داد. موسی ناراحت شد و گفت: این کار دیو بود.[1]
بر اساس باور اسطورهها، ساختار و نظامهای طبیعی حاصل حوادثی هستند که در آغاز زمان اتفاق افتاده است. ماه نیز همچون خورشید، آبها، گیاهان و حیوانات، تاریخ افسانهای دارد. هر موضوع مهم جهان تاریخی دارد. اسطوره داستانی مقدس بوده و یک «تاریخ حقیقی» است، چون اسطوره همیشه در ارتباط با واقعیتها است.[1]
به مجموع اسطوره، قصهی عاميانه، قصهی پريان، مَتَل و حتي چيستانها، فولكلور گفته ميشود كه بهمعناي «دانش عامه» است.
اسطوره و افسانه در تمام نوع بشر وجود دارد. همچنانكه در نزد بوميان باستانی و بوميان استراليا هم بوده است. در هرجایی که اسطورهها از آنجا آمده، به انديشههای مافوق الطبيعه و نو، ارزشی خاص میدادند و يا با اسطوره و افسانه، برای تشريفات و آداب و عبادات قبيله، يک نوع حقانيت و استقلال ايجاد میکردند.
اهمیت تصویر در درک عناصر ادبی
هرچه دانشآموزان در تصویر کردن عناصر داستان تواناتر شوند، درک آنها از داستان افزایش مییابد. این مقاله به این موضوع میپردازد که چگونه آموزگاران میتوانند با استفاده از رمانهای گرافیکی به افزایش درک دانشآموزان از عناصر ادبی کمک کنند.