«پیتر ژولیده» کتابی وحشت‌انگیز که در قرن نوزدهم، به کودکان آلمانی هشدار می‌داد درست رفتار کنند!

شخصیت مشهور «پیتر ژولیده»[2]، نخستین‌بار در نسخه‌ی اصلی و آلمانی‌زبان کتاب کودک هاینریش هافمن[3] در سال 1845 ظاهر شد. چندی بعد نیز عنوان اصلی کتاب به نام او تغییر یافت.

تصاویر این کتاب الهام‌بخش فیلم «ادوارد دست‌قیچی»[1] شد.

پیتر ژولیده

هافمن پزشکی اهل فرانکفورت بود. او در شش داستان کوتاه مصور، روایت‌های اخلاقی خوفناکی را تعریف کرده است: پسری سوپش را نخورد و به همین دلیل، آب رفت و تکیده شد! پسر دیگری از درد به خودش می‌پیچید، چون با سگی بدرفتاری کرده بود و آن سگ از او انتقام گرفت! پسر داستان سوم، انگشت شستش چیده شد؛ زیرا بی‌وقفه آن را می‌مکید! گناه پیتر ژولیده این بود که هیچ‌وقت ناخن‌هایش را کوتاه نمی‌کرد، حمام نمی‌رفت یا موهایش را شانه نمی‌زد. تنبیه او واقعاً بیرحمانه بود: کسی او را دوست نداشت!

هاینریش هافمن

شمایل اولیه‌ی پیتر ژولیده

هافمن پیش از آنکه نام کتاب را «پیتر ژولیده» بگذارد، آن را «داستان‌های بامزه و تصاویر خندهدار با 15 صفحه‌ی رنگی، برای کودکان 3 تا 6 سال»[4] نامید که نام چندان گیرایی نبود. در بخش کتاب‌های کمیاب کتابخانه‌ی عمومی نیویورک، یکی از نسخه‌های اصلی کتاب مربوط به سال 1845 نگهداری می‌شود. (تصاویر این مقاله از نقاشی‌های رنگی هافمن در آن نسخه برداشته شده است.) کتابخانه کپی کتاب را در سال 1933 خرید. در آن زمان، این رونوشت فقط یکی از چهار نسخه‌ی شناختهشده‌ی موجود از نسخه‌ی نخستین بود.

در سایت کتابک بخوانید: داستان‌هایی از برادران گریم

صفحه نخست کتاب پیتر ژولیده

صفحه‌ی نخست

کتاب اصلی نازک است و پانزده صفحهی یک‌رو دارد. به نقل از هافمن، زمانی‌که هیچ کتاب کودک دیگری در کار نبود، او این کتاب را به‌عنوان هدیه‌ی کریسمس برای پسر سه‌ساله‌اش آماده کرد. بر اساس یافته‌های والتر ساورِ[5] پژوهشگر، این کتاب یک‌باره نوشته نشده است! در حقیقت، هافمنِ پزشک، به‌مرور زمان این داستان‌ها را برای بیماران جوانش می‌خواند و از آن‌ها بازخورد می‌گرفت. در آن زمان، دوستان هافمن در باشگاه کتاب‌خوانی، در عرصه‌ی نشریات آلمان نفوذ داشتند. آن‌ها بودند که هافمن را ترغیب کردند تا کتاب را برای عموم مردم منتشر کند.

هافمن در نامه‌ای به دوستش خبر داد که چاپ نخست کتاب حدود هزار‌و‌پانصد تا سه‌هزار نسخه بوده و در دو سال فروخته شده است. فروش رفتن تمام نسخه‌ها مشوقی بود برای چاپ دوم کتاب. با شروع چاپ دوم، بازنگری‌هایی در نقاشی‌های اصلی انجام شد. در نسخه‌های بعدی، تعداد تصاویر بیش‌تر شد، همچنین تصویر پیتر ژولیده به جلد کتاب منتقل شد و داستان‌های بیش‌تری هم در کتاب گنجانده شد.

مرد دست‌قیچی

پسرک بیچاره‌ای که انگشت شستش را می‌مکد

این کتاب برای دوره‌ای طولانی محبوب باقی ماند. تا سال 1848، کتاب به چاپ ششم رسید و بیش از بیستهزار نسخه‌ از آن به فروش رفت! «داستان پسرک بیچاره‌ای که انگشت شستش را می‌مکد»[6] یکی از معروف‌ترینِ این داستان‌هاست. داستان‌ درباره‌ی پسری به نام کُنراد[7] است. به کنراد هشدار داده بودند که اگر به مکیدن شستش ادامه دهد، احتمالاً مرد دست‌قیچی می‌آید و انگشتش را می‌چیند؛ اما پسرک نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد. یک روز او شستش را در دهانش می‌گذارد، مرد دست‌قیچی وحشتناک هم ظاهر می‌شود و انگشت متخلف را می‌چیند! بعدها این موجود بیمار وارد مجموعه‌ی کتاب‌ها می‌شود و در آثار گوناگونی مانند اشعار دبلیو. اچ. اودن[8] و فیلم «ادوارد دست‌قیچی» از تیم برتون[9] حضور دارد.

در سایت کتابک بخوانید: نشست «داستان ‌های ترسناک و تأثیر روانی آن بر مخاطب کودک و نوجوان» برگزار شد

کتاب وحشت‌انگیز

باید سوپ را می‌خورد

هافمن از خطای هیچ‌‌یک از کودکان کتاب چشمپوشی نمی‌کرد. هریک که بدرفتاری می‌کرد، تنبیه می‌شد؛ برای نمونه، فردریک سنگدل[10] با همه‌ی موجودات بد بود. او بال حشرات را می‌کند، پرنده‌ها را می‌کشت و بچه‌گربه‌ها را از پله‌ها به پایین می‌انداخت.

فردریک سنگدل

فردریک سنگدل

اما هنگامی‌که فردریک با بی‌رحمی سگش را زد، سگ به او حمله کرد.


خرید کتاب کودک درباره دوستی با حیوانات


مجازات فردریک

فردریک بیرحم مجازات می‌شود

فردریک زخمی و مریض بر تخت افتاد؛ اما هیچ تنبیهی در انتظار سگش نبود. او حتی شام پسرک را سر میز خورد!  

 کودکان بازیگوش

در پایان سگ برنده می‌شود

بیش‌تر داستان‌های کتاب درباره‌ی کودکان بازیگوش است؛ اما شخصیت اصلی یکی از داستان‌ها خرگوش است. شکارچی با حواس‌پرتی در مزرعه خوابش می‌برد.

داستان شکارچی وحشی

داستان شکارچی وحشی که شبیه فاد[11] است

خرگوش که شکار مرد بود، تفنگ را می‌دزدد. او مانند باگزبانی[12] بر اِلمرفاد[13] چیره می‌شود و تفنگ را به‌سمت او نشانه می‌رود. در ادامه، اوضاع به‌خوبی پیش نمی‌رود و بچه‌های خرگوش در آشفتگی بعدی با قهوه‌ی داغ می‌سوزند!

در سایت کتابک بخوانید: قصه‌های کودکانه

پیتر ژولیده

در حرکتی معکوس، خرگوش تفنگ را می‌گیرد!

بیش‌تر این داستان‌ها ماندگارند. همیشه کودکانی هستند که شستشان را می‌مکند، حیوانات را آزار می‌دهند یا شام نمی‌خورند؛ اما داستان «پسرهای جوهری»[14] از گسترهی ماندگاری خارج می‌شود. داستان «پسرهای جوهری» ماجرای سه پسر سفیدپوست است که پسری سیاهپوست را برای رنگ پوستش اذیت [G1] [G2] می‌کنند.

داستان نژادپرستی

ادبیاتی که برای توصیف پسر سیاهپوست به کار رفته است، امروزه استفاده نمی‌شود؛ همچنین تصاویر داستان شدت نژادپرستی در آن زمان را برملا می‌‌کنند: پسران سفید‌پوست با لباس و پسر سیاه‌پوست با لنگی بر کمر نشان داده شده‌اند. در واقع، سه ‌پسر برای تمسخر رنگ پوست پسرک دیگر تنبیه می‌شوند؛ این درسی است که در قصه‌های امروزه هم جای دارد. به‌جز این، بخشی از تنبیه سه ‌پسر فرو رفتن در جوهر و سیاه شدن است. هرچند با این تنبیه، تفاوت رنگ پوست همچنان ننگ تلقی می‌شود، احتمالاً مقصود اصلی داستان پذیرش تفاوت‌هاست.

در سایت کتابک بخوانید: فهرست کتاب به مناسبت روز جهانی انسان‌دوستی

پذیرش تفاوت‌ها

آن‌ها را در ظرف جوهر فرو بردند

هم‌زمان با بازنگری در محتوای کتاب در طول سالیان، به نقاشی‌ها نیز جزئیات بیش‌تری افزوده شد. طولی نکشید که تصاویر دستی جای خود را به چاپ‌های رنگی دادند که با باسمه‌های چوبی چاپ زده می‌شدند؛ اما نسخه‌ی اصلی همچنان فریبنده و به‌یادماندنی و البته تا حدودی آزاردهنده است؛ تا جایی که امروزه نیز فراموش کردن پیتر ژولیده و مرد دست‌قیچی آسان نیست.

حال تصور کنید که این شخصیت‌ها در اواسط قرن نوزدهم چه تأثیری بر کودکان آلمانی داشتند!


[1]. Edward Scissorhands

[2]. “Struwwelpeter” or “Shockheaded Peter”

[3]. Heinrich Hoffman

[4]. “Funny stories and droll pictures with 15 color plate, for children ages 3–6”

[5]. Walter Sauer

[6]. “The Story of Little Suck-a-Thumb”

[7]. Konrad

[8]. W.H. Auden

[9]. Tim Burton’s “Edward Scissorhands”

[10]. Cruel Frederick

[11]. شخصیتی کارتونی

[12]. Bugs Bunny

[13]. Elmer Fudd: المرفاد شخصیتی کارتونی که شکارچی و مخالف باگزبانی است.

[14]. inky boys


 
Submitted by editor69 on