یکی از مسائلی که سلامت جسمی و روانی کودکان را تهدید میکند ابتلا به بیماریهای سخت و طولانی مدت مثل سرطان است.
بدون شک کودکان عظیمترین سرمایههای بشری هستند و اجرای سیاست گذاریهای بهداشتی و درمانی دقیق مبتنی بر تأمین سلامت جسمی و روانی آنها الزامی است.
تشخیص بیماری سرطان میتواند استرسهای روانشناختی قابل توجهی برای فرد و خانوادهاش ایجاد کند.
همچنین ابتلا به سرطان و فهمیدن وجود این بیماری توسط کودک تأثیرات روانشناختی عمیقی بر آنان میگذارد.
از طرفی بستری شدن در بیمارستان و حضور مداوم در محیط سرد و بی روح بیمارستان، کودک را غمگین و تنیده میکند.
درمانهای طولانی مدت و دردآور این بیماری، شدت مشکلات روانی موجود را افزونتر میکند.
شیمیدرمانی به عنوان یکی از روشهای درمان اصلی سرطان کودکان، علاوهبر مزایای درمانی به دلیل عوارض درمانی که دارد بر کیفیت زندگی و میزان قبول و پذیرش درمان از جانب مددجو تأثیر میگذارد و عاملی برای عدم پذیرش بیمار برای تکمیل دوره درمان میگردد.
امروزه عدم پذیرش رژیمدرمانی و یا عدم پیگیری توصیههای بهداشتی در میان بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن بسیار شایع میباشد و عدم پذیرش درمان درحد بالایی حدود ۵۶ درصد گزارش شده است (ویلیز ۲۰۰۰).
تشخیص سرطان به عنوان یک تجربه استرس بزرگ از یک سو و عوارض جانبی ناشی از شیمیدرمانی از سویی دیگر، باعث رها کردن درمان و عدم تبعیت از درمان در کودکان میشود.
تمامی این شرایط به طور پیوسته، کیفیت زندگی بیمار را کاهش میدهد و حتی ممکن است حیات او را با به تأخیر نداختن یا قطع شیمیدرمانی، به خطر بیاندازد (هریس، ایلرز، ارنیمن، کشولی و مکسول ۲۰۰۸). به گونهای که مطالعات نشان دادهاند بین ۵۰ تا ۸۰ درصد از بیماران مبتلا به سرطان بطور همزمان از یک اختلال روانپزشکی رنج میبرند. (پرل، ۲۰۰۴)ادامه دارد...
فایل کامل مقاله را از بخش پیوست دریافت کنید.