کتاب «کلاه دزد» داستانی است شاعرانه درباره اطمینان خاطر و عشق به طبیعت ... (به روایت از پشت جلد کتاب)
در کتاب «کلاه دزد» ماجرا از این قرار است که کلاههای همه در شهر گم میشود و همه به دنبال دزدی میگردند که کلاهها را میدزدد.
دزدی که هیچ ردپایی از خودش به جا نمیگذارد و هیچ کس او را نمیبیند.
کلاهها به سرقت میروند و کارآگاه زبردست شهر هم در پی راهحل این ماجرا دستانش بسته است و راه به جایی نمیبرد ...
تا اینکه معما حل میشود .... ابری از کلاههای جورواجور در آسمان که به شکل ابر در آمده است، به بالای جنگلی سوخته میرود که پرندگان تمام آشیانههای خود را از دست دادهاند و وقتی کلاهها بر سر جنگل سوخته میریزد هر پرندهای برای خودش پناهگاهی پیدا میکند.
کتاب «کلاه دزد» کتابی زیباست در نقطهای که از انسانها چیزی از بین میرود این بار به نفع طبیعت و حیوانات .....
کتاب «کلاه دزد» با فونتی عجیب و صفحهبندی خاصی نوشته شده و جملهها در حال رقص بر روی کاغذ هستند.