کتاب «ماجرای یک روز آفتابی» ماجرای یک روز عالی آفتابی برای گربه، سگ، پرنده و سنجاب است که با آمدن خرس به هم میریزد. داستانی لطیف که با طنز آمیخته است و لبخند به لب خواننده میآورد و نشان میدهد معنای یک روز خوب برای هرکس ممکن است متفاوت باشد و ما ممکن است احساسات دیگران را درک نکنیم.
هوا آفتابی است. گربه دوست دارد روی بستری از گلهای نرگس زیر آفتاب بخوابد. سگ دوست دارد در این روز گرم یک استخر آب آبتنی کند. چرخ ریسک دنبال دانه است و سنجاب هم دنبال غذا. امروز یک روز عالی است و همه به آرزوهای خود میرسند. تا اینکه خرس وارد میشود و دانههای پرنده و ذرت سنجاب را میخورد و آب استخر بادی را مینوشد و جای گربه به خواب میرود. آن روز برای همه روز خوبی بووود و برای خرس روز خوبی هست!
درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «ماجرای یک روز آفتابی»
«لین اسمیت» نویسنده و تصویرگر آمریکایی شناخته شده کتابهای کودک است و تاکنون جوایز مختلفی را دریافت کرده است. او به طبیعت و زندگی در حاشیهی شهر در میان درختان و روباهها و پرندگان علاقهی زیادی دارد و کتاب «ماجرای یک روز آفتابی» را بر اساس تجربههای واقعی خودش نوشته است. از دیگر کتاب این نویسنده، «این یک کتاب است» و «پدربزرگ سبز من» نیز به فارسی منتشر شدهاند.
«لین اسمیت» در کتاب «ماجرای یک روز آفتابی» با شیوهی تصویرگری جذاب خود، هرج و مرج در یک روز آفتابی را به شکلی لطیف و طنزآلود به تصویر کشیده است. اسمیت در هر کتاب خود، متناسب با موضوع داستان، از سبک تصویرگری متفاوتی استفاده کرده است.