کتاب «دیک دامپزشک» از مجموعه کتاب «شغل آینده من» درباره خانم دامپزشک شهر و یک روز کاری اوست. او از صبح با مراجعه به درمانگاه جانوران کارش را شروع میکند و مشکلات جانوران را یکی یکی حل میکند. اما فقط در درمانگاه نمیماند و برای برطرف کردن مشکل گاو مزرعه به مزرعه یکی از اهالی هم میرود. او با مهربانی و صبر و حوصله مشکلات همه بیمارانش را برطرف میکند.
دیک دامپزشک مثل هر روز دیگر، صبح با وانت آبی رنگش به سر کار میرود و افراد زیادی را میبیند که منتظرش هستند. بعد از اینکه مشکل سگ خانم داگزبری، گربه اشلی آتش نشان و موش بیلی بنا بهخوبی حل میشود، برای معاینه مومو، گاو مزرعه به آنجا میرود. او چند روزی است که غذا نمیخورد. اما وقتی به آنجا میرسد گاو از شکاف حصار فرار کرده. بعد از اینکه ردهای سماش را دنبال میکنند، او را در حیاط مدرسه و در حال خوردن گلهای خوشبو پیدا میکنند. دیک به آرامی او را به مزرعه برمیگرداند و معاینهاش میکند. او به مک مزرعهدار میگوید که حال مومو کاملا خوب است و فقط در غذایش باید کمی گل هم اضافه کنند؛ چون او خوردن گلها را خیلی دوست دارد. مک هم خوشحال، برای تشکر پنیر گرد و چربی را که از شیر مومو درست شده به دیک دامپزشک میدهد.
مجموعه کتابهای «شغل آیندهی من»، با زبانی بسیار شاد و ساده، کودکان را با تعدادی از شغلهای جامعه و حتی ارتباطی که میتوانند با هم داشته باشند آشنا میکند. این مجموعه شامل یازده جلد است و کتابهای دیگر آن عبارتند از: «دیزی دکتر»، «رالف راننده»، «پنی پرستار»، «آنی آرایشگر»، «پلی پلیس»، «مونا معلم»، «مک مزرعهدار»، «فابیو فوتبالیست»، «بیلی بنا» و «اشلی آتشنشان».
«دیزی دکتر» خانم دکتر شهر داستانی است. او در روز قلب سالم، صدای قلب تکتک اهالی شهر را گوش میکند و در مورد ورزش کردنشان از آنها سوال میکند تا مطمئن شود که قلب همه آنها سالم است. وقتی به خانه برمیگردد کارت پستالی شکل قلب جلوی خانهاش پیدا میکند که اهالی برای تشکر بابت اینکه مراقبشان است برایش فرستادهاند.
کتاب «مونا معلم» ماجرای معلم شهر است که قرار است برای روز اردو بچهها را برای بازدید به قصر ببرند. شاگردان فکر میکنند که شاید ملکه کلارا را هم ببینند؛ اما مونا معلم میگوید که خیلی بعید است چون او سرش خیلی شلوغ است. وقتی خیلی اتفاقی در زندان قصر روی مونا معلم بسته میشود، ملکه برای باز کردن در میآید و مونا معلم را که تاج گمشده ملکه را در زندان پیدا کرده به همراه شاگردانش برای خوردن ناهار به سالن قصر دعوت میکند.
«فابیو فوتبالیست» کتابی است دربارهی فابیو، ستاره تیم فوتبال شهر که در بازی فینال با گوش دادن به حرف مربی و کمک همتیمیهایش موفق میشود گل بزند و تیماش بازی را میبرد و جام را میگیرد. در پایان بازی، همه اهالی شهر با هم این پیروزی را جشن میگیرند.
در کتاب «پنی پرستار» کودکان با ماجرای پرستاری آشنا میشوند که وقتی به بیمارستان شهر میرسد به بیماران مختلفی که آنجا هستند سر میزند و کارهای مختلفی را برای هر کدام از آنها انجام میدهد. او حتی به انگشت دست آسیب دیده بیلی بنا هم که موقع کار صدمه دیده و با آمبولانس به آنجا آمده رسیدگی میکند.
«اشلی آتش نشان» نام کتاب دیگر این مجموعه است که در آن کودکان با اشلی همراه میشوند که پس از یک شب توفانی باید برای برداشتن درختی که راه را بسته است به ماموریت برود. اما وقتی به آنجا میرسد میبیند درخت خیلی بزرگتر از آن است که فقط با یک ماشین آتشنشانی حرکت کند. در نتیجه تراکتور خانم مزرعهدار و موتور پلی پلیس و کامیون بیلی بنا هم به کمک میآیند و همه با هم مشکل را حل میکنند.
«پلی پلیس» یکی دیگر از کتابهای مجموعه کتاب «شغل آیندهی من» است. پلی پلیس در روزی که قرار است در شهر نمایشگاه برگزار شود به سر کارش میرود، ولی وقتی به آنجا میرسد میفهمد که سگ خانم داگزبری و سوسیسهای آقای قصاب گم شدهاند و وقت زیادی هم به نمایشگاه نمانده. هر سه با هم به دنبالشان میگردند و وقتی سگ را پیدا میکنند او با بو کشیدنهایش به پیدا شدن سوسیسها کمک میکند.
بیلی بنا در کتاب «بیلی بنا»، صبح به سرکارش میرود تا ساخت خانه خانم داگزبری را تمام کند. او با دقت آجرها و سفالهای آخر را روی هم میچیند و در خانه را رنگ میزند. خانم داگزبری از خانه جدیدش خیلی راضی است اما سگش بارکر خانه ندارد. بیلی بنا داخل حیاط یک خانه کوچک هم برای سگش میسازد تا هر دو در خانههای جدیدشان راحت باشند.
در کتاب «مک مزرعه دار»، مک صبح بیدار میشود تا به کارهای مزرعه برسد، اما زنش به او میگوید که گربهشان نلی گم شده است. مک به همراه سگشان همه جا را دنبال او میگردند. اول سراغ لانه مرغها میروند، اما آنجا نیست. بعد برای دوشیدن شیر به گاوداری میروند, اما آنجا هم نیست. تا اینکه سگ مزرعه متوجه میشود که چیزی بالای کاههاست. آنها نلی را در حالیکه شش بچه گربه در آن بالا به دنیا آورده است، پیدا میکنند.
کتاب «رالف راننده» در مورد راننده شهر است. او که قرار است بستهای را از پستخانه تحویل بگیرد و به دست ملکه کلارا برساند، در راه با تعداد دیگری از اهالی شهر روبرو میشود که اتفاقا نیاز به کمک دارند. پس او تصمیم میگیرد تا سر راه رسیدن به قصر و تحویل بسته، به آنها نیز کمک کند.
در کتاب «آنی آرایشگر»، آنی صبح که به سر کار خود میرود تمام وسایل را آماده میکند تا ملکه کلارا بیاید. قرار است او موهایش را فر کند و برای مهمانی عصر آماده شود. اما اشتباهی اتفاق میافتد. موهای ملکه فر میشود؛ اما رنگش سبز میشود! آنی و ملکه هر دو شوکه میشود. اما آنی با ابتکاری که به خرج میدهد باعث میشود تا مدل موهای ملکه خیلی زیبا و دوست داشتنی شود.
مجموعهی «شغل آیندهی من» شامل یازده کتاب است که هم به صورت تکی و هم به صورت مجموعه تک جلدی توسط نشر افق چاپ شده است. کتابهای این مجموعه توسط دو نویسنده به نامهای «مندی راس» و «رونه رندل» نوشته شدهاند. تصاویر کتاب رنگی، ساده و متناسب با گروه سنی کتاب است. متن داستانها نیز ساده است.
«مندی راس» نویسنده بیش از 90 عنوان کتاب و برنده جوایز بینالمللی است. کتابهای «دیزی دکتر»، «مونا معلم»، «دیک دامپزشک»، «اشلی آتشنشان»، «پلی پلیس»، «بیلی بنا» و «رالف راننده» از این مجموعه را او نوشته است.
«رونه رندل» نویسنده دیگر کتابهای مجموعه کتاب «شغل آیندهی من» شامل «پنی پرستار»، «آنی آرایشگر»، «مک مزرعهدار» و «فابیو فوتبالیست» است. او تا کنون بیش از 130 کتاب برای کودکان نوشته است.
«اما داد» متولد 1969 در لندن است. او نویسنده و تصویرگر کتابهای کودکان است و تمام کتابهای مجموعه کتاب «شغل آیندهی من» را تصویرگری کرده است.