«حواسم به غریبهها هست» به کودکان یاد میدهد که چگونه موقعیتهای خطرناک را بشناسند و به چه کسانی اعتماد کرده یا از چه کسانی دوری کنند. این کتاب دربارهی خانواده و ارتباط سالم با دیگران است و به کودکان یاد میدهد که چگونه بدون ترس، اما با احتیاط با دیگران ارتباط بگیرند و از خطر بچهدزدها در امان باشند.
«حواسم به غریبهها هست» با بازیهای کودکانهی دختری در حیاط خانه با یک خرگوش آغاز میشود. مادر دخترک را به داخل خانه صدا میزند و او را روی صندلی «گفتنیها» مینشاند، جایی که همیشه حرفهای مهم را به دخترش میزند. مادر برای او از تفاوت آدمها میگوید، از قد و چاقی و لاغری آنها و چیزهای دیگر. مادر میگوید دنیا پر از آدمهای بیخطر است، اما آدمهای خطرناک هم وجود دارند. آدمهای بیخطر مانند مادرها، پلیسها و آتشنشانها و آموزگاران هستند، اما باید مراقب بقیهی مردم باشد. مراقب کسانی که با دادن چیزی میخواهند او را فریب دهند و بدزدند.
مادر به دختر میگوید که باید از غریزهاش برای شناخت آدمها و دزدها استفاده کند و به او قانونهای سادهای را یاد میدهد؛ مانند اینکه با آدمهایی که نمیشناسد، حرف نزند، تنها به جایی نرود، همیشه شمارهی چند بزرگتر را داشته باشد و از آنها کمک بخواهد، به صدای «وای نه» در سرش گوش بدهد، از غریبهها فاصله بگیرد و همیشه دو نفری و با یک دوست یا یک بزرگتر به جایی برود. در این کتاب، خانواده نقشی پررنگ در راهنمایی و هدایت و ایجاد فضایی امن دارد.
کتاب «حواسم به غریبهها هست» دستورهایی ساده و کاربردی است که هر کودکی باید آنها را بداند و بزرگترها هم باید این راهکارها را برای رویارویی کودکانشان در موقعیتهای سخت یاد بگیرند. والدین باید با کودکشان صمیمی باشند، کودک را در جایی تنها رها نکنند و با او ارتباطی فعال و مؤثر داشته باشند. این کتاب حتی دربارهی استفاده از رایانه و رفتن به مدرسه و پارک هم نکتههای خوبی برای والدین دارد.
خواندن این کتاب با کودکان و برای کودکان لازم است و پرهیز از موقعیتهای خطرناک، شناخت آدمهای خوب و غریبههای خطرناک را به بچهها یاد میدهد.