بازی فرصتی برای ابراز خود و تجربه کردن کار و زندگی است. بازی و شادی همسایه یکدیگرند و در لحظات شادِ بازی میتوانیم از عمق جانمان با خود و دیگران ارتباط بهتری برقرار کنیم. کتابِ «بازی: چگونه بازی به مغز ما شکل می دهد، تخیل را شکوفا می کند و به روحمان غنا می بخشد» دعوتی است به بازی و شادی در جریان قدم زدن، دوچرخهسواری و پرتاب توپ برای بچهها و بزرگترها.
استوارت براون در این کتاب از جهان سادهی بازی، مانند نشستن کنار کودکان و بازی با قطعات خانهسازی میگوید و دنیای بهتری که در جریان بازی برای بچهها و بزرگترها میتوان ساخت. براون با نود سال سن با دوچرخه رکاب میزند و در سربالایی خوشبینانه به خود میگوید بهزودی چشمانداز اقیانوس را خواهد دید. او همراه نوهاش پیاده به جنگل میرود و زمانیکه نوهی نهسالهاش، که عاشق بازیهای رایانهای است، از قدم زدن خسته میشود، به او یاد میدهد که به رنگ گلهای مسیر، پرواز پرندگان و صدای آب توجه کند.
در کتابک بخوانید: انتشار مجموعهی «کودک و تجربه طبیعت»
بر اساس مطالعات براون، بچههایی که اجازه دارند در خانه و مدرسه شاد باشند و بازی کنند، خوشبینترند، میل کمتری به خشونت نشان میدهند و در سازگاری، یادگیری و دوستیابی موفقتر خواهند بود. به عقیدهی او، باید در جریان بازی بین نظارت و رهایی، و نظم و بینظمی کودک تعادل ایجاد کرد تا بچهها بتوانند در کنار بزرگترها خود را ابراز کنند و روابط و مناسبات کار و زندگی واقعی را تجربه نمایند.
به باور براون، بازی تمرینی برای کسب مهارتهای لازم در آینده است و بچهها دنیای اطرافشان را با بازی میشناسند، همکاری را یاد میگیرند و میفهمند در صورتی که اشتباه کردند، چگونه آن را تصحیح کنند. در واقع، بازی نوعی حجاری روی مغز است و ما انسانها در جریان بازی، با شبیهسازیِ زندگي میتوانیم موقعیتهایی را تصور و تجربه کنیم که هرگز با آنها مواجه نشدهایم و از این موقعیتها درس بگیریم؛ برای مثال، ما با آموختن بازی اسکی یاد میگیریم باید همواره در جریان کار و زندگی به پیش راند، تعادل را حفظ کرد و از افتادن و شکست دوری گزید.
براون بازی را یکی از اجزای اصلی تکامل میداند که بخشی از هر سیستم پیچیده و خودسازماندهنده است و بدون آن سیستم در حالت قفلشدگی باقی میماند. بازی را میتوان ریتم موسیقی، جهش توپ و خواندن آوازی دانست که ما را از انجماد خارج میکند و روز را خاطرهانگیز و ارزشمند میسازد.
براون تأکید میکند آن کاری که تمایل بیشتری برای انجامش داریم، همان کاری است که به بازیهای کودکی و نوجوانی برمیگردد و مهندسان کاربلد همان افرادی هستند که از دستهایشان در کودکی کار کشیدهاند، اجزای ساعت دیواری یا یک دوربین را جدا کرده و دستگاههای صوتی را سرهم کردهاند. این بچهها در بزرگسالی هم، در جریان کار و زندگی، خود را مشغول بازی مییابند و موفقتر خواهند بود.
از نگاه براون، ما برای بازی ساخته شدهایم و از طریق بازی ساخته میشویم و در هنگام بازی درگیر نابترین نوع بیان انسانیت و خالصترین شکل ابراز فردیتمان میشویم. پس تعجبی ندارد بیشتر لحظههای خوشی که بهترین خاطراتمان را ساختهاند همان لحظههایی بودهاند که مشغول بازی بودهایم. او بازی را یک فرایند زیستی عمیق بین همهی جانداران، اعم از انسانها و حیوانات، تصویر میکند؛ فرایندی که مغز را شکل میدهد. در سطح بالاتر، بازی همدلی ایجاد میکند و امکان شکلگیری گروههای اجتماعی پیچیده را فراهم میآورد و البته، بازی هستهی اصلی خلاقیت و نوآوری برای گونهی ما انسانهاست.
کتابِ «بازی: چگونه بازی به مغز ما شکل می دهد، تخیل را شکوفا می کند و به روحمان غنا می بخشد»، از مجموعه کتابهای «کودک و تجربه ی طبیعت»، نوشتهی استوارت براون، با ترجمهی زینب زعفرانچی، در ۱۵۶ صفحه و به همت انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد رهسپار بازار کتاب شده است.
استوارت براون، متولد سال ۱۹۳۳، پزشک، روانپزشک، پژوهشگر و بنیانگذار مؤسسهی ملی بازی در آمریکاست. او بهطور منظم با تهیهی سریال، شرکت در برنامههای رادیویی و نوشتن مقالات دربارهی اهمیت بازی در کار و زندگی صحبت میکند.