۱۰ شعر کودکانه درباره‌ی بهار و نوروز

در این بخش ۱۰ شعر کودکانه بهاری برای کودکان گردآوری شده است. این شعرها را با کودکان خود بخوانید و نوروز و بهار را با آنان سهیم شوید.


دایه ی زمین

بر شاخه شکوفه

خوش چشم باز کرده،

گنجشک در کنارش

آواز ساز کرده:

فصل بهار این است

او دایه‌ی زمین است

خورشید رنگ و بویی

دیگر به باغ داده،‌

از گل به دست شاخه

صد چلچراغ داده:

فصل بهار این است،

او دایه‌ی زمین است.

تا آن هوای وحشی

آرام و نرم گشته،

قلب زمین دوباره

پر شور و گرم گشته:

فصل بهار این است،

او دایه‌ی زمین است.

آورده از سر کوه

باد ابر و ابر باران،

داده عجب صفایی

باران به کشتزاران

فصل بهار این است،

او دایه‌ی زمین است.

خاموشی و سیاهی

از خاک و آب رفته؛

آواز و روشنایی

تا آفتاب رفته:

فصل بهار این است،

او دایه‌ی زمین است. 

سروده‌ی محمود کیانوش


باز می رسد بهار

نارون به باد گفت

ای دم تو گرم

آمدی که بر تنم کنی

آن حریر نرم

با تو هر نفس بهار

می‌دمد به پیکرم

آمدی خوش آمدی بیا

با تو می‌شود بهار باورم

باد رقص کرد گرد نارون

سربسر پر از جوانه شد

باغ خنده کرد و گل دمید

نارون بهار را نشانه شد

سروده‌ی پروین دولت‌آبادی 


بهار آمد

بهار آمد، گل آمد

نسرین و سنبل آمد

گل‌های سرخ و زیبا

در باغ خانه‌ی ما

چشم‌ها را باز کردند

با خنده ناز کردند

بنفشه دسته‌دسته

کنار جو نشسته

در روز آفتابی

در آسمان آبی

پرنده‌ی خوش‌آواز

پر زد و کرد پرواز

بهار آمد، گل آمد

نسرین و سنبل آمد

سروده‌ی پروین دولت‌آبادی


عیدت مبارک

کودک من، بهارمن

مایه‌ی افتخار من،

عیدت مبارک

کودک مهربان من،

بلبل خوش‌زبان من،

عیدت مبارک

ای گل خوب‌روی من،

طوطی قصه‌گوی من،

عیدت مبارک

کودک من، امید من،

بخت خوش سفید من،

عیدت مبارک

سروده‌ی محمود کیانوش


دامن دامن فروردین

یک گل، ده گل، صدتا گل

این‌جا، آن‌جا، هر جا گل

دامن، دامن، فروردین

می‌روید بر دل‌ها گل

باغ و دره پُر گل شد

کوه و دشت و صحرا گل

لب‌ها را گل خندان کرد

شد از شادی لب‌ها گل

سروده‌ی محمود کیانوش


رقص باد خنده‌ی گل

باد سرد آرام بر صحرا گذشت

سبزه‌زاران، رفته‌رفته، زرد گشت

تک درخت نارون شد رنگ رنگ

زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ

برگ برگ گل به رقص باد ریخت

رشته‌هاى بید بن از هم گسیخت

چشمه کم‌کم خشک شد بی‌آب شد

باغ و بستان ناگهان در خواب شد

کرد دهقان دانه‌ها در زیر خاک

کرد کوته شاخهء پیچان تاک

فصل پاییز و زمستان می‌رود

بار دیگر چون بهاران می‌شود

از زمین خشک می‌روید گیاه

چشمه جوشد، آب می‌افتد به راه

برگ نو آرد درخت نارون

سبز گردد شاخساران کهن

گل بخندد بر سر گل‌بوته‌ها

پر کند بوى خوش گل باغ را

باز می‌آید پرستو نغمه‌خوان

باز می‌سازد در اینجا آشیان

سروده‌ی پروین دولت‌آبادی


سفره هفت‌سین

سبزی بیار سیر بیار

سیب و سماق گیر بیار

سنجد و سرکه پیدا کن

در وسط سفره گذار

وقتی که گوید آن عمو

آی سمنو آی سمنو

صداش بزن بیاد جلو

کاسه بده بخر از او

ماهی و آرد و آب و شیر

سبزه و گل نون و پنیر

شمع و گلاب خوب بیار

هر چه که لازمه بیار

سفره بینداز به زمین

تمام چیز هفت سین

ظرف به ظرف پیش هم

درست و پاکیزه بچین

تا به خوشی سال دگر

به شادی و بی‌دردسر

آسوده زندگی کنی

از غم و غصه بی‌خبر

سروده‌ی عباس یمینی‌شریف


شب عید

شد شب عید

سال جدید

جوانه زد

درخت بید

حالا باید

دوید دوید

بالا پرید

پایین برید

خانه تکاند

جارو کشید

گردگیری کرد

اطاق را چید

شیرینی و

آجیل خرید

رخت پاک و

تمیز پوشید

رفت این را دید

رفت آن را دید

گفت و شنید

تبریک عید

سروده‌ی عباس یمینی‌شریف


سیزده بدر

می‌رویم سیزده بدر

دسته به دسته

میبندیم بار و بنه

بسته به بسته

خیلی داره مزه

گره زدن به سبزه

خرم و خوش می‌دویم

روی چمن‌ها

پشت هم مثل دوی

آهوی صحرا

خیلی داره مزه

گره زدن به سبزه 

سروده‌ی عباس یمینی‌شریف


نوروز تو راهه

بازَم گُل نرگس،

اومد به خونه.

به کوچه اومده،

نعنا و پونه.

بیا گُلِ ریحون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

بیا رنگین‌کمون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

پرستو برگشته،

لونه می‌سازه.

لونه‌شو گوشه‌ی

ایوون می‌سازه.

بیا گُلِ ریحون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

بیا رنگین‌کمون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

اسب سفیدِشُو

سرما زین کرده.

باد و بارونِ‌شو

تو خورجین کرده.

بیا گُلِ ریحون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

بیا رنگین‌کمون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

خورشید خانم پنجه‌ش،

گرم و طلایی.

تو باغ درختارُو،

چراغون کرده.

بیا گُلِ ریحون دارم،

دیگه نوروز تو راهه.

بیا رنگین‌کمون دارم،

دیگه نوروز تو راهه

ثمین باغچه‌بان

Submitted by editor6 on