در اسفندماه 1401 آگاه شدم یکی از ناشران تازهکار حوزه کتاب کودک و نوجوان به روال معمول خود بدون اجازه ناشر اصلی و رعایت کپیرایت کتاب «همایش پرندگان» اثر پیتر سیس را با عنوان «سیمرغ و سیمرغ» منتشر کرده است، کتابی که انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان (تاک) با اجازه نویسنده و تصویرگر و ناشر اصلی، هفت سال پیش یعنی در سال 1395 در دو فرمت جلد سخت و جلد نرم منتشر کرده بود. کتاب را تهیه کردم. نام مترجم نامآشنا جناب غلامرضا امامی بر جلد بود. باورش برایم سخت بود که غلامرضا امامی که انسانی خوشنام و بااخلاق در حوزه فرهنگی است بدون اجازه از صاحب اثر شاهکار تصویری یک تصویرگر شناختهشده جهان را به اثری مخدوش و بیکیفیت بدل کرده باشد. پیتر سیس در کتاب «همایش پرندگان» اشاره میکند که منطقالطیر و داستان سیمرغ را بارها از منابع گوناگون خوانده و منابع مطالعاتی خود را هم به دقت معرفی کرده است.
او درباره این که چرا سراغ کتاب منطقالطیر عطار رفته است در پایان کتاب خود مینویسد:
«تا آن جا که ذهن ام یاری میکند، از سالهای دور همواره عاشق به تصویر کشاندن پرواز- آزادی و پرندگان بوده ام... داستان سیمرغ که در کتاب «موجودات خیالی» خورخه لوییس بورخس تصویرگری کردهام برای من یک منبع الهام بود. آن کتاب مرا یک راست به سوی اصل کتاب منطق الطیر عطار کشاند و عطار- پرندهی هدهد من – به نوبه ی خود مرا در گذر از هفت وادی رهنمون بود.»
در شناسنامه کتاب «سیمرغ و سیمرغ» منتشر شده از سوی انتشارات مهرسا و دلتا، نام غلامرضا امامی به عنوان راوی و پیتر سیس تصویرگر این اثر آمده است. که این نقض آشکار حقوق یک آفریننده اثر هنری و دستبردی فرهنگی است. پرسش این است که اگر آقای امامی به بازنویسی یا بازآفرینی این اثر علاقهمند بودند چرا خود اثر مستقل دیگری نیافریده اند و آن را بدست تصویرگر دیگری برای تصویرگری نسپرده اند؟ و در عین حال به عنوان یک نویسنده به خوبی میتوانم احساس تأسف و سرخوردگی پیتر سیس را زمانی که از سلاخی شدن اثرش با خبر شود پیشبینی و تصور کنم. نویسنده و تصویرگر هنرمند و انساندوستی که این اثر را به امید برخورداری کودکان ایرانی از کتاب با کیفیت به برنامه «با من بخوان» پیشکش کرده است. پیتر سیس حق انتشار این کتاب را به انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان سپرد که ضمن پاسداری از حقوق معنوی او در ایران، در ترجمه و چاپ تصویرها بالاترین حساسیت و دقت را به کارگیرند تا کودکان سرزمین عطار پیوند بهتری با این اثر فلسفی پیچیده برقرار کنند.
البته آقای امامی که بیش از چهل سال است در ایتالیا زندگی میکنند، با حقوق معنوی و مالکیت نویسندگان و تصویرگران به خوبی آشنا هستند و میدانند عبور از این خط قرمز چه قدر به حیثت و آبروی جامعه هنری و فرهیختگان ایرانی لطمه میزند. درست است که شوربختانه ایران به کنوانسیون بینالمللی کپیرایت نپیوسته است، اما ما به عنوان ناشر، مترجم و نویسنده و تصویرگر از نظر اخلاقی چه وظیفهای داریم؟
من در این گفتار قصد ندارم با همتایان و همکاران خود وارد گفتوگو شوم. روی سخنم اکنون با ناشران است که مسبب اصلی این وضع اسفبار هستند. از نظر حقوقی تمام بار این کار برعهده ناشر است و راوی یا مترجم هیچ مسئولیتی در این مورد برعهده ندارد جز مسئولیت اخلاقی که نباید دست به چنین کاری بزند. در دنیای نشر بینالملل، ناشر تنها نهاد پاسخگو در نقض حقوق معنوی نویسندگان و تصویرگران است. اگر ناشر حاضر نباشد که کتابی را بدون رعایت کپیرایت منتشر کند، یا اجازه انتشار آنها را بگیرد، در نهایت این ترجمهها یا روایتها توی صندوقخانه میمانند و پیامدهای قانونی و حقوقی هم نخواهند داشت.
از بخت شور وضعیت نشر کتاب کودک ایران از این نظر بسیار آشفته و اسفبار است. قدرت و منابع مالی هنگفت دست ناشرانی است که این عرصه را نه عرصه فرهنگ، بلکه بازار آشفتهای میبینند که به نام «کودک» از آب گل آلود ماهیهای بزرگی بگیرند. این ناشران حتا روند طبیعی رشد ادبیات کودکان ایران را با موانع جدی روبه رو کردهاند. مدتها است که نویسندگان و تصویرگران ایرانی احساس میکنند که کارهای آنها به درستی دیده نمیشود، زیرا عرصه، عرصه رقابت نیست. در این عرصه قانون جنگل حکمفرماست. آن که بیشتر قدرت و توان مالی دارد میدرد و میخورد و به هیچ جایی هم پاسخگو نیست. یادمان باشد که فرهنگها در دیالوگ یا گفتوگو رشد میکنند. ترجمه بخشی از این دیالوگ است، اما آن چه اتفاق میافتد دیالوگ نیست، بیارزش کردن فرهنگ خودی و چپاول فرهنگ دیگری است.
برای این که روشن شود عدم رعایت کپیرایت یا سرقت ادبی افزون بر آن که عملی مجرمانه است چه پیامدها و نتایج فاجعهباری برای یک اثر ایجاد میکند، بد نیست مستقیم سراغ کتاب «سیمرغ و سیمرغ» برویم و نگاهی به این اثر سلاخی شده بیاندازیم.
تغییر نام کتاب
نام اصلی کتاب The Conference of The Birds است که در نسخه تاک با رعایت امانت به همایش پرندگان برگردانده شده است، و در این نسخه غیرقانونی تبدیل شده است به «سیمرغ و سیمرغ» یعنی اصل روایت عطار. پیتر سیس عنوان این اثر را، که برداشتی از داستان سیمرغ وسی مرغ عطار است، به عمد «همایش پرندگان» گذاشته تا از این اثر ادبیات کلاسیک ایرانی اثری نو در جایگاه یک کتاب تصویری بیافریند. بنابراین اگر مترجم و ناشر دیگری قصد داشتند عنوان کتاب را تغییر دهند اولین کار آن است که از خالق اثر اجازه بگیرند که آیا این کار شدنی است یا نه. البته در وضعیتی که در آن هستیم و این اثر بدون کپیرایت منتشر شده، طبیعی است که گفتوگو معنایی ندارد.
در سایت کتابک بخوانید: همایش پرندگان، بیانیهای برای شناخت خویشتن
کتابی بدون شناسه فیپا
از عجایب این کتاب نداشتن فیپا یا شناسنامه نشر است. یعنی برای اهل فن خیلی شگفتآور است که یک کتاب بدون شناسنامه یا فیپا از سوی وزارت ارشاد اجازه نشر گرفته باشد. برای همین نه نام مؤلف و تصویرگر و نه نام ناشر اصلی را نمیتوانید در جایی از کتاب پیدا کنید. در مقدمه کتاب آقای امامی اشاره میکند «از بخت خوش چند وقت پیش به نسخهای از کتاب پیتر سیس دست یافتم.». در حالی که پیش از این یعنی در سال 1398 از من درباره انتشار این اثر در موسسه پرسش هایی داشتند که در پاسخ گفتم این کتاب با اجازه ناشر اصلی و شخص پیتر سیس از سوی انتشارات موسسه منتشر شده است.
و طنز روزگار این است که در صفحه عنوان همین کتاب، این هشدار رایج آمده است که «کلیه حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به ناشر است. هرگونه برداشت از مطالب این کتاب به هر شکل اعم از محتوای مکتوب، تصویری، انتشار دیجیتالی و ... بدون مجوز کتبی از ناشر ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد.» روشن نیست ناشر که رباینده اصلی است چگونه خود را صاحب اصلی حق چاپ این اثر میداند؟ اگر قرار بر پیگرد قانونی باشد، همیشه آن کسی که اول خلاف کرده است، باید پاسخگو باشد.
صفحه شناسنامه کتاب «سیمرغ و سیمرغ»
در صفحه عنوان کتاب «سیمرغ و سیمرغ»، در میان نام راوی و تصویرگر و مدیر هنری، نام اصلاحکننده تصویرها نیز آمده است. که حکایت از آن دارد که فردی اسکن تصویرها و تنظیم رنگها درفتوشاپ را به عهده داشته است و هر جا نیز نیاز بوده است برای هماهنگی با قالب جدید برشهایی هم اعمال کرده است. و البته دهها دستکاری دیگرکه جز آه و افسوس چیزی برای اهل فن برجای نمیگذارد.
دست بردن در قطع کتاب
انتشارات مهرسا و دلتا در قطع اصلی کتاب همایش پرندگان دست برده و آن را در قطعی غیراستاندارد با کتاب اصلی یعنی قطع 23 در 16 درآوردهاند در حالی که قطع اصلی کتاب 18 در 26 است. شاید کسانی بپرسند که خب در ایران کتاب دوبرابر قطع این را هم نصف قطع اصلی منتشر میکنند. این هم رایج است و فراوان دیده شده است. اما کتاب «همایش پرندگان» یک کتاب معمولی نیست. یک شاهکار تصویری است که هر نوع تغییر قطع در آن به تناسب میان تصویرها و متن آسیب میزند. زیرا فرمول نهایی پیتر سیس به عنوان یک استاد برای تصویرگری این کتاب ترسیم روی یک دایره پیوسته بوده است که نشان از گردهمایی و انجمن دارد. انجمنی که او تصویر کرده است در قطعی که خودش مناسب دیده ساخته و پرداخته شده است و آن نسخهای هم که انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان درآورده است با همین نگاه و البته با تأیید نظر خود او بوده است. جالب است گفته شود هنگامی که انتشارات موسسه میخواست اجازه نشر این کتاب را بگیرد، شرط ناشر این بود که باید در کاغذی که جنس آن مانند همین کاغذ نسخه اصل باشد، منتشر شود، باز هم با پادرمیانی پیتر سیس که عاشق فرهنگ ایران است و اطلاع یافتن او از وضع بازار کاغذ در ایران، تنها این شرط از میان شرطهای چندگانه به کنار گذاشته شد.
استفاده از تصویرهای بیکیفیت
جدای از موضوع قطع کتاب که بسیار مهم است، نکته مهمتر، چاپ بدون کیفیت و سلاخیشده تصاویر کتاب است که دلیل آن عدم دسترسی انتشارات دلتا و مهرسا به فایل اصلی تصویرهای کتاب بوده است.
در این کتاب تصویری از صفحههای اول اصل اثر که پیتر سیس تخم مرغی شکسته که جوجه پرنده یا همان هدهد از آن سربرمی آورد حذف شده است. این تصویر معنای ویژهای در کار پیترسیس دارد و مشخص نیست به چه منظوری حذف شده است.
در مورد کیفیت چاپ تصویرها باید گفت به طورکلی تصویرهای این کتاب در یک فضای رنگی بسیار متفاوت با تصویرهای اصلی منتشر شدهاند. و فضای دیداری کتاب با افزودن متن و شعرهای اصلی عطار چنان بهم ریخته است که با اصل اثر فرسنگها فاصله گرفته است.
نسخه اصلی کتاب
برای سنجش بهتر، در نسخه اصل یا انگلیسی حجم نوشته در این اندازه. و در نسخه فارسی انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان که تصویر آن در زیر آمده، درست برابر با متن اصلی است.
نسخهی چاپ موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان
حال اگر تصویر زیر که همان تصویرهای بالا است، با کتاب دستاورد نشر مهرسا- دلتا بسنجیم، به خوبی میتوان دید که ناشر به سبب در اختیار نداشتن تصویرهای اصلی، چنان رنگی از کتاب ساخته است که فقط در قدرت و توان ناشران پختهخوار ایرانی است که چنین شاهکاری را به چنین کتاب زشتی تبدیل کنند. حجم نوشتهای هم که جناب امامی به این صفحه چشمنواز افزودهاند چنان آن را از جنبه دیداری عذابآور کرده است که نمیتوان نامی جز کژاندیشی و کژپسندی به آن داد.
نسخه چاپ مهرسا- دلتا
یا در تصویر زیر از کتاب اصلی و کتاب انتشارات موسسه رنگ آبی که به فیروزهای میزند، در چاپ انتشارات مهرسا- دلتا به سوی مایه رنگی لاجوردی میل کرده است. البته در همین جا باید اضافه کرد که در این دو صفحه متن ترجمه ای از متن پیتر سیس است و به طور طبیعی راوی در این صفحه ها حرفی برای گفتن نداشته است. چون جدا کردن متن پیتر سیس از تصویرهای او در چنین صفحههایی ناممکن بوده است.
نسخه اصلی کتاب
نسخهی چاپ موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان
نسخه چاپ مهرسا- دلتا
در نمونه سوم، تصویر دیگری را میبینیم که از کتاب نشر مهرسا- دلتا باز هم در زمینه رنگ و هم در زمینه افزودن متن به فاجعهای تمامعیار تبدیل شده است. در این تصویر رنگ پرهای طاووس به سیاهی میزند و متنی که جناب امامی با تفسیرهای خود به آن افزوده است به طور کلی تناسب تصویر و متن را در این شاهکار ادبی بهم ریخته است. فضای بالای تصویر که همیشه در بخش متنهای این گونه خالی است با شعرهای عطار با قلمی شکسته و پرحجم پر شده است.
نسخه اصلی کتاب
نسخهی چاپ موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان
نسخه چاپ مهرسا- دلتا
در یک سنجش میان متن اصلی، متن فارسی منتشره از سوی انتشارات موسسه و نشر مهرسا-دلتا میتوان متوجه شد که ناشران این کتاب با شاهکار پیتر سیس چه کردهاند. تصویرها در این چاپ به قدری تیره هستند که پرهای طاووس زیبای پیتر سیس تبدیل به مرغی شده که انگار در زغالدانی زندگی کرده است.
وضعیت ناگوار ترجمه بدون کپیرایت در ایران
دستبرد در این اثر پدیدهای نادر و منفرد نیست. بلکه برآمده از روند انتشار آثار از زبانهای دیگر در ایران است. شاید تا همین یکی دو سال اخیر بسیاری از ناشران خوشخیال ایرانی وقتی که در برابر این پرسش قرار میگرفتند که چرا این کار غیرقانونی را انجام میدهید، هزار بهانه میآورند و بعد اگر به آنها گفته میشد این کار میتواند از نظر حقوق بینالملل نشر و مالکیت معنوی پیگرد داشته باشد، استدلال میکردند که ایران کنوانسیون بینالمللی کپیرایت را امضاء نکرده است بنابراین مسئولیتی متوجه ما نیست. یا این که در نهایت میگفتند بروند شکایت کنند. دستشان که به ما نمیرسد. اما مدتی است که وضع عوض شده است. به لطف شبکههای اجتماعی و دسترس پذیربودن اطلاعات نشر در فضای وب، ناشران بین الملل میتوانند چاپ و انتشار بدون اجازه آثار خود را دنبال کنند. اکنون از منابع متعدد خبر میرسد شماری از ناشران اروپایی و کانادایی مدتها است پروندهای حقوقی را برای مجازات ناشران ایرانی که قوانین کپی رایت را رعایت نمیکنند، در دست اقدام گرفتهاند که شامل مجازاتهایی همچون ممنوعیت پذیرش در نمایشگاههای بین المللی، ندادن ویزا به مدیران و صاحبان انتشاراتیها و مهمتر از همه بررسی ثروت و سرمایهای است که برخی از این ناشران از کشور کوچ دادهاند و در آن سو به رسم امانت برای خودشان یا وارثان بعد از خودشان گذاشتهاند. در این میان مترجمان آثار بدون کپیرایت باید آگاه باشند که مدتها است برخی از ناشران بینالملل جدای از ارسال نامههای اعتراضآمیز به ناشران خلافکار ایرانی، پیگیر مترجمانی هستند که آثار بدون کپیرایت را ترجمه میکنند و شاید دور نباشد روزی که آنها را نیز پاسخگوی این حرکت خلاف قانون بدانند.
البته در این میان اگر توجه را روی ناشران کودک و نوجوان بگذاریم، در گروه ناشران کتاب کودک و نوجوان که قانون کپیرایت را زیر پا میگذارند باید گفت همگی کارنامه یکسانی ندارند. یک گروه بههیچوجه کپیرایت را به رسمیت نمیشناسند. در این گروه ناشران دولتی، خصولتی و رانتی بیشتر به چشم میآیند. گروه دیگر ناشرانی هستند که چند کتاب را کپیرایت میگیرند تا ویترین موجهتری در عرصه جهانی داشته باشند و در بیشتر موارد هم فقط یک بار برای همیشه کپیرایت را میخرند و با آن برای چندین نوبت هر تیراژی را بتوانند منتشر میکنند. در این میان چند ناشر بزرگ هم در حوزه کودک و نوجوان داریم که در بخش بزرگسال یا آموزشی هم کار میکنند. برخی از اینها، برای سفیدشویی نام شان و حضور در نمایشگاههای بین المللی روندی پیچیده را پیش گرفتهاند که البته به ظاهر پیچیده است و آنها که اهل فن باشند خیلی ساده روابط میان این بخشهای انتشارات را پیدا میکنند. برای نمونه یکی از این ناشران در بخش کودک با خرید کپیرایت یک ویترین بینالمللی تروتمیز از خودش درست کرده تا با سفیدشویی نام انتشارات و خودش، چهره دیگری را به جامعه نشر بینالملل ارائه دهد، در حالی که در چند دهه گذشته بیش از هزار عنوان کتاب علمی و آموزشی را بدون کپیرایت در ایران منتشر کرده و همچنان همان روند را ادامه میدهد. و شاید باور کردنش کمی دشوار باشد که برخی از صاحبان این بنگاههای انتشاراتی اکنون در کشورهای غربی در اروپا یا امریکای شمالی خانه اصلیشان را بنا کردهاند و فقط گاهی برای رفع دلتنگی و رسیدگی به امور وکالتی به ایران سفرهای کوتاه مدت دارند. اینها باید بدانند زمانه عوض شده است. اکنون مسیرها و کارنامهها رصد میشوند تا زمان مناسب به پاسخگویی فرا رسد. این هشدار تنها از این جهت است که به سبب دگرگونی در فضای ارتباطی دیگر نمیشود دولادولا شترسواری کرد. زمان آن گذشته است.