گفت و گوی روزنامه جام جم با توران میرهادی:
دغدغه این روزهای شما چیست؟
دغدغه من مثل همیشه برای كودكان و نوجوانان خودمان بوده است، چون من تمام عمرم را در خدمت بچه های این سرزمین بودم. باید تمام امكاناتی كه ممكن هست را به وجود بیاوریم برای این كه كودكان و نوجوانان، انسان های متعادل و فرهیخته و بیشتر از همه صاحب عمق انسانیت باشند. یعنی بیشترین دغدغه ام این است كه آن ها ابزار نشوند تا در خدمت قدرت قرار بگیرند و انسان های فرهیخته، آزاداندیش و مسلط بر خود بشوند تا بتوانند زندگی شان را آن طور سامان بدهند كه با هدف های متعالی خودشان هماهنگ و همسو باشد.
این دغدغه ها تنها به وسیله انتشار فرهنگنامه به سرانجام می رسد؟
مسلما ما این ها را محدود نمی كنیم به انتشار فرهنگنامه برای كودكان و نوجوانان. در هر زمینه ای در آموزش و پرورش و در رسانه ها اگر بتوانیم خدمتی به آموزش و پرورش كشور كنیم، انجام می دهیم. هم از طریق كتابخانه ها و آموزش كتابداری و علاقه مند كردن به كتابخوانی و هم گسترش اطلاعات و دید واقعی برای آن ها. در واقع این یك بخش بزرگ ماست و تا جایی كه بتوانیم در خدمت آموزش و پرورش هستیم و فرهنگنامه در واقع یكی از اجزایی است كه با این هدف حركت می كند و پیش می رود.
من معتقدم جمع كار را پیش می برد نه فرد. فرد می تواند نقش هماهنگ كننده داشته باشد، بنابراین در هر ۳ زمینه تنها نكته ای كه بتوانم به حساب خود بگذارم، پیدا كردن راه های كار ثمربخش گروهی بود. چه در مدرسه فرهاد و جمع مربیان، معلمان و دانش آموزان، چه در شورای كتاب كودك و جمع علاقه مندان به این زمینه از كار و چه اكنون در جمع گروه های تخصصی و مولفان و ویراستاران فرهنگ نامه كودكان و نوجوانان. كار گروهی برای من بسیار شیرین و آموزنده است.
شما نقدهایی هم در این زمینه به آموزش و پرورش داشتید؟
بله. یكی از روش های تخریبی كه در نظام آموزش و پرورش ایران در زمان حاضر به كار گرفته می شود، مقایسه است. مقایسه دانش آموزان با یكدیگر، به وجود آوردن زمینه مداوم رقابت، ارزشیابی دائم از طریق نمره و تعیین جایزه برای هر كار، نسل جوان ما را به بند كشیده است. وقتی صحبت از برتر و برترین می شود چه كسی می تواند چنین ادعایی كند؟
در نظام آموزش و پرورش، به وسیله كار با یك مجموعه آزمون های سست و بی پایه، گروهی از دانش آموزان را استعدادهای درخشان می نامند و در موسسه های جداگانه امكانات تحصیلی بهتری برای آن ها تهیه می كنند. گروهی را با عنوان المپیادهای علمی آموزش اختصاصی می دهند. این گروه در مسابقه های بین المللی شركت می كنند. از نخبگان صحبت به میان می آید.
یك مطالعه اولیه در نمودار جمعیتی كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه خاستگاه و هدف های این گونه برنامه ها را به خوبی نشان می دهد. كم شدن آمار زاد و ولد در كشورهای توسعه یافته، ضرورت جذب نیروهای كار را از كشورهای دیگر پدید آورده است. نگاهی به طرح استعدادهای درخشان، آزمون های گوناگون و المپیادها و نتایج آن ها نشان می دهد این نیروها از كشورهای در حال توسعه جذب كشورهای توسعه یافته می شوند، بنابراین زحمت از ما و برداشت از آن ها!
اشاره ای به آفت شدن رقابت در سیستم آموزشی كشور داشتید. شما اعتقاد به عدم كاربردی شدن رقابت در آموزش دارید؟
رقابت در جهان امروز انگیزه ای ویران گر شده است. ظاهرا هم چنین استدلال می شود كه رقابت سبب تلاش بیشتر می شود. رقابت، ماهیت هر كار را دگرگون می كند و آن را از هدف اصلی دور می سازد. در ورزش، در تحصیل، در كار به جای هدف اصلی كه سلامت، كسب دانش و تولید محصول مادی یا معنوی است، جلو زدن از دیگری یا دیگران مهم می شود و در عمل نه تنها كیفیت هر تلاش نزول می كند، بلكه فرد اسیر رقابت می شود.
مطالعات گسترده من در زمان دانشجویی سبب شد بیشتر در كار آموزش و پرورش دقت كنم و به مساله راه های رشد واقعی انسان و انسانیت فكر كنم.
با توجه به نگاه دولت نسبت به سازمان های مردم نهاد مثل شورای كودك و نوجوان همكاری شما با وزارت آموزش و پرورش چگونه است؟
ما یك سازمان غیر دولتی تازه تاسیس نیستیم. این شورا ۴۷ سال پیش تشكیل شده است، بنابراین تجربه این سال ها را داریم و نشیب و فراز های گوناگون را طی كردیم، بنابراین حوزه كاری و همكاری خودمان را محدود كردیم به كتاب كودك و نوجوان و كتابخوانی كودك و نوجوان و به كتابخانه های كودك و نوجوان. یعنی بیشتر در حوزه كتاب و ادبیات کودک و نوجوان كار می كنیم.
فارغ از فرهنگنامه كودكان و نوجوانان در حوزه ادبیات كودك و نوجوان جایگاه ما چگونه است؟
من به جوان ها بسیار امیدوارم. همیشه هم به آنها گفته ام كه ایران امروز را، ایران دیروز نبینید. به دانشگاه ها نگاه كنید همه اینها تحول بسیار ارزنده ای است كه باید تجربه همراهش شود و فرهنگ مان در این تغییر و تحول از نو شكل بگیرد.
در حوزه ادبیات كودك و نوجوان آن چنان رشدی داشتیم كه غیر قابل تصور است. یعنی هر سال وقتی كتاب هایی را كه برای كودكان و نوجوانان منتشر می شود فهرست می كنیم، اسامی بسیار زیاد هستند. نكته مهم تر این كه این كتاب ها اغلب خوانده می شود. این كتاب ها در گروه های تالیف، ادبیات كهن، شعر، كتاب های علمی و... هستند كه اغلب آن ها خوانده می شود. البته نكته ای هم هست و آن این كه ما به كتاب های درسی و كمك درسی كاری نداریم. هر سال چیزی نزدیك به ۶۰۰ تا ۷۰۰ كتاب می خوانیم و فهرست نویسی جامع می كنیم به طوری كه هر مدرسه ای، هر كتابداری و هر موسسه فرهنگی ای می تواند از این فهرست استفاده كند و كتاب های مورد نظرش را انتخاب و تهیه كند و به بچه ها برساند.
این رشد شگفت انگیزی كه شما اشاره كردید از لحاظ كمی است یا در محتوا هم ما با رشد قابل قبولی روبه رو بودیم؟
بله كاملا. الان ما نویسندگان و تصویرگران بسیار توانایی در ایران داریم. برخی از آن ها درگذشته اند ولی نویسندگان جوان تری رشد كرده اند و همچنان فعالیت می كنند. یعنی ادبیات كودك سرزمین ما یكی از حوزه هایی است كه در سطح جهان مطرح است. در هر كشوری وقتی بعضی مسائل اقتصادی پیش می آید و به قولی «بازار» مطرح می شود، ما با افت كیفی كتاب های كودكان و نوجوانان هم روبه رو می شویم. یعنی بیشتر مسائل اقتصادی و خرید و فروش و جلب توجه هم مطرح می شود، درست مثل بقیه مسائل. ما این نكته را در شورای كودك و نوجوان بررسی می كنیم، اما در كنار آن حركت های بسیار زیبایی در نویسندگان و تصویرگران جوان مان است كه واقعا باید به جامعه شناسانده شود.
شما آنقدر امیدوارانه صحبت می كنید كه جرات نمی كنم در خصوص مشكلات سوال كنم.
ما مشكلات بسیاری داشتیم و داریم. اما در این ۳۰ سال یاد گرفتیم به مشكلات نگاه كنیم و راه حل ها را بیابیم. یك مشكل ما این است كه از هیچ جا حمایت نمی شویم.
كه البته فكر می كنم زیاد هم بد نباشد!
شاید. نیرویی كه در این جا داریم نیروی داوطلب است. به تازگی وقتی رسیده ایم به ۳۰ سالگی شورا، نگاه كردیم دیدیم ۲۵۰ نفر در كار فرهنگنامه با ما كار كردند كه یك ریال هم نمی گیرند. در ۳۵ گروه تخصصی، مقالات را تهیه می كنند، ویرایش می كنند و شكل می دهند و تا لحظه های پایانی كار این گروه همواره همراه ماست. این همكاران كه همه شان در رشته خود تخصص دارند، ساعات زیادی كار و مطالعه برای فرهنگنامه اختصاص می دهند. كجای دنیا چنین اتفاقی می افتد كه با عشق كار شود؟ همین مساله سبب شده است ما به جای این كه جلد جلد كار كنیم، چند جلد به چند جلد كار می كنیم.
یكی از دغدغه های من این است كه تجربه این ۳۰ سال را به این همكاران جوانم منتقل كنم. چون از ابتدای این كار بوده ام تا الان بنابراین می دانم مشكلات را چگونه باید حل كرد و چگونه باید عمل كنیم كه بتوانیم اطلاعاتی درست و به زبان ساده به كودكان این سرزمین بدهیم و با دید فرهنگ این سرزمین به مسائل نگاه كنیم و این كار آسانی نیست.
برای معرفی فرهنگنامه چه كردید؟
این یكی از مهم ترین دغدغه های شورای كتاب كودك است. مشكلی كه اغلب اعضا هم روی آن تاكید دارند و بر این باورند كه یكی از مشكلات مهم شورا این است كه باید فرهنگنامه به دست كودكان برسد و همچنین این موضوع به تهران محدود نشود و این كه در تمام كتابخانه های كشور در دسترس باشد. از مسوولان مدرسه ها هم خواهش می كنم این فرهنگنامه در ویترین این مدرسه ها قرار نگیرد و قفل نشود. بلكه هم آموزگاران و هم دانش آموزان بتوانند در كتابخانه برای اطلاعاتی كه می خواهند و پژوهش هایی كه انجام می دهند از آن استفاده كنند.البته شورا یك گروه ترویج هم دارد كه این گروه تا جایی كه بتواند سعی می كند بچه ها را با این اثر آشنا كند، ولی كافی نیست.