محمدرضا یوسفی طی یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده نوشته است: این روزها با وجود خریداران دولتی، نویسندگان به سوی سفارشینویسی گرایش پیدا کرده اند که این مساله ادبیات کودک را دچار مصیبت از دست دادن مخاطب کرده است.
اگر نقطه عطفهای ادبیات کودک را در دوران پیش و پس از انقلاب در نظر بگیریم، میبینیم که در آغاز، ادبیات کودک قبل از انقلاب بیشتر با آثار ترجمه پیش میرفت و کمکم با نویسندگان و شاعرانی مانند عباس یمینیشریف، صمد بهرنگی، علی اشرف درویشیان و منصور یاقوتی شکل گرفت. در واقع نخستین کار این نویسندگان پایهگذاری ادبیات جدی در حوزه کودک و نوجوان بود.
سپس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در عرصه نشر پایهریزی شد که نقش بسیار شگفتانگیزی در تربیت و پرورش نویسندگان داشت. با اینکه نقش دولت در کانون پرورش فکری بسیار بازر بود اما با برنامهریزیهای خوب، آثار قابل توجهی در زمان پیش از انقلاب تولید کرده است که هنوز پایههای ادبیات کلاسیک ایران را رقم میزند.
در کنار کانون «NGO»های قدرتمندی نیز مانند شورای کتاب کودک شکل گرفت. نقش شورای کتاب کودک در احیای ادبیات کودک بسیار مهم بوده که تا امروز به آن پرداخته نشده است؛ نقش شورای کتاب کودک هرچند نقشی دولتی نیست اما وقتی بررسی میکنیم، میبینیم که بسیار تاثیرگذارتر از نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده است. سمت و سو دادن به ادبیات کودک و زحماتی که شورا کشیده است نهتنها در عرصه ادبیات کودک بلکه در عرصه نهادهای «NGO» در ایران بسیار مهم است و اگر کسی بخواهد نقش «NGO»ها را در فرهنگ ما بررسی کند، قطعا نقش شورای کتاب کودک بسیار برجسته است زیرا پیشینه شورای کتاب کودک از همه نهادهای دولتی و غیردولتی در ایران قدیمیتر است.
بهطورکلی نهادهای دولتی و غیردولتی نقش مهمی در توسعه و تحول ادبیات کودک داشتهاند که در میان آنها نقش کانون و شورا بسیار بارزتر است. البته در کنار این نهادها نقش مجلات مربوط به کودکان مانند «پیک» که بعداً به «رشد» تبدیل شد را نباید در توسعه ادبیات کودک نادیده گرفت.
با اینکه وجه غالب آثار در زمان پیش از انقلاب آثار ناتورالیسمی، سمبلیک و رئالیستی بوده اما در کنار اینها به مقوله بازنویسی و بازآفرینی متون کهن نیز پرداخته شده است و نویسندههای گوناگونی مانند منصور یاقوتی و علی اشرف درویش با گرایشات سیاسیشان در این حوزه کار میکردند.
بزرگترین امتیاز ادبیات کودک در دوران پیش از انقلاب، حضور مخاطب در عرصه کتاب است. در آن زمان حضور بخش دولتی در فعالیتهای کانون و مجلات کودک محدود میشد و در بازار کتاب کودک نقش زیادی نداشت و حضور بخش خصوصی در قالب انتشاراتی مانند نگاه، پدیده، رز و امیرکبیر به صورت فعال و پویا در سطح جامعه دیده میشد. در آن دوران مخاطب خودش دنبال کتاب میرفت و دولت هنوز به عنوان یک خریدار گردنکلفت وارد عرصه کتاب نشده بود.
بعد از انقلاب تا اوایل دهه 60 این روند تقریبا ادامه داشت اما در عین حال آرام آرام بخش دولتی نیز تقویت میشد. به مرور زمان بخش ادبیات دولتی در ایران قدرتمند و بخش خصوصی به حاشیه رانده شد. حضور بخش دولتی به عنوان خریداری پرقدرت سبب شد که در دهه 60 تکانی در تیراژ کتابها بهوجود آید، از سویی دیگر این مساله مشکلاتی پیش آورد که استقلال نویسندگان و ادبیات کودک را تحتالشعاع قرار داد و به مرور زمان، بخش خصوصی تضعیف شده و از نفس افتاد و به تدریج مخصوصا در دوران جنگ تحمیلی توان خرید مردم کاهش یافت.
البته بعد از جنگ با حمایتهای دولت و اعطای سهمیه کاغذ تا حدی بخش خصوصی تکان خورد اما این حمایتها سبب ایجاد رانتهای مختلفی در این حوزه شد. اصولا رانتخواری و انحصار در ادبیات کودک سبب شد که استقلال ادبیات کودک زیر سوال برود.
تا قبل از انقلاب، نویسندگان و ناشران بخش خصوصی بر اساس گرایشهایی که داشتند اقدام به چاپ کتاب میکردند و این آثار یا از سوی مخاطبان مورد استقبال قرار گرفته و به فروش میرسید یا نه؛ اما بعد از انقلاب خریداران دولتی مانند کانون پرورش فکری، فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهای مختلف دولتی ایجاد شد و نگاه نویسندگان به دلیل سرمایهگذاری بخش دولتی به این سمت رفت و خودبهخود استقلال پیش از انقلاب نویسندگان از دست رفت و با ادبیات سفارشی روبهرو شدیم که قبل از انقلاب قدرت زیادی نداشت. این مساله تاثیر مثبت کم و منفی زیادی بر ادبیات کودک و نوجوان ما گذاشت و سبب شد که مبتلا به مصیبت شده و مخاطب خود را از دست بدهیم و دولت، خریدار عمده کتاب کودک شد.
این مساله تاثیر تعیین کنندهای هم بر تیراژ کتاب داشته است. پیش از انقلاب با وجود 25 میلیون جمعیت که یک چهارم آنها را کودکان و نوجوانان تشکیل میدادند و امکانات عقب مانده در بخش چاپ و حروفچینی؛ میزان تیراژ کتابها از تیراژ امروز کتاب بسیار بیشتر بوده است این درحالی است که تعداد مخاطبان کمتر و سطح رفاه اجتماعی و متوسط فرهنگ مردم هم پایینتر بوده است، اما امروزه دچار فاجعه شدهایم و با وجود 13 میلیون کودک تیراژ کتاب به 500 نسخه رسیده است. حتی متوسط تیراژ بخش دولتی هم سه تا پنج هزار نسخه است. ای کاش بودجه ادبیات کودک به جای سفارش کار به نویسندگان، صرف برنامهریزی برای پخش کتاب و جذب مخاطب عام میشد. باید نوع سیاستگذاریها و حمایتها را عوض کنیم تا بتوانیم به گسترش ادبیات کودک کمک کنیم.»