یک کودک در «روزی که تو به دنیا آمدی» حرفهای پدرش را درباره این روز واگویه میکند. پدر با زبانی لطیف همه شرایط محیطی و حسی آن روز را توصیف میکند. او از جهان پیرامون کودک میگوید که دربردارنده هستی و خانواده است. عمق این گفتهها کودکان و هر بزرگسالی را به فکر فرو میبرد.
1- گفتوگو کنید.
قبل از خواندن داستان درباره نام کتاب از کودک بپرسید. درباره ارتباط با پدر، روز به دنیا آمدن، حسها و ویژگیهای محیطی روز تولد کودک نیز با او گفتوگو کنید و ذهنش را برای خواندن داستان آماده کنید.
پس از بلندخوانی کتاب با پرسشهایی مانند زیر گفتوگو کنید:
- میدانی چه روزی به دنیا آمدهای؟
- روز تولدت هوا چه زمانی از سال است؟ آب و هوا چگونه است؟ گرم یا سرد؟
- در روز تولدت چه احساسی داری؟
- پدر یا مادرت درباره روز تولد تو و خودشان چه خاطرهای دارند؟
- دوست داری روزی تولدت چهگونه بگذرد؟
- چه احساسی به حرفهایی که پدر به کودک گفت داری؟
- نظرت درباره تصویرهای کتاب چیست؟ کدام نظرت را جلب کرد؟
- اگر بخواهی خاطرههای پدر داستان را به تصویر بکشی چه چیزهایی میکشی؟
- چرا پدر درباره طبیعت حرف میزند؟
- وقتی خوشحالی به آسمان یا دریا، جنگل یا پارک، جانوران و چیزهای دوروبرت چه احساسی داری؟
- از به دنیا آمدن کسی خوشحال میشوی؟ چه احساسی به تولدش داری؟ چهگونه احساست را به او میگویی؟
- نسبت به گردش و وقت گذراندن با پدرت چه احساسی داری؟
- دوست داری با پدرت وقت بگذرانی؟ دوست داری چه کارهایی را با هم انجام بدهید؟
- تابهحال داستان آشنایی پدر و مادرت را از آنها پرسیدهای؟
- تو هم گلهای وحشی را دوست داری؟ دوست داری در گردش به کجاها بروی؟
- درباره جانوران و گیاهانی که در داستان هستند چه میدانی؟ آنها را از نزدیک دیدهای؟
- نظرت درباره جملههای پایانی داستان چیست؟ این جمله چه معنایی دارد؟ «آن شب، ما همۀ دنیا بودیم هر سۀ ما با هم.»
2- تصویرگری کنید.
از کودک بخواهید :
- تصویری از کارها و شرایط مختلف روز تولد کودک داستان بکشد. تصویر میتواند مانند یک نقشه کشیده شود. پدر او را برای قدم زدن کجا میبرد؟
- یک بار هم تصویر روزی که خودش به دنیا آمده را بکشد. از خانواده بخواهد داستان را برایش بگویند. آیا مادر را به بیمارستان بردهاند؟ چه ساعتی از روز کودک به دنیا آمده؟ چه زمانی به خانه آمده؟ چه کسانی برای دیدنش آمدهاند؟ و غیره.
- درباره روز به دنیا آمدن اعضای خانواده و دوستانش پرسوجو کند و درباره احساس اطرافیان و شرایط طبیعی آن روز اطلاعات به دست بیاورد. برای روز تولد هرکس یک نقاشی بکشد و آبوهوا و شرایط طبیعی را نقاشی کند. درباره تفاوتهای روزهای به دنیا آمدن هرکس گفتوگو کند. هرکس چه تجربههای گوناگونی داشته و چه چیزهایی را حس کرده است؟
3- همراه بابا به گردش بروید.
کودک به همراه پدر خود برای گردش به طبیعت بروند. در آنجا کتاب را بخوانند و فعالیتهای کتاب را انجام دهند.
4- نمایش بازی کنید.
از کودک بخواهید داستان را از زبان جانوران، گیاهان، جنگل، آسمان و هر کسی یا چیزی که در روز به دنیا آمدن کودک در داستان همراهیاش میکنند بیان کند. چه احساسی به کودک دارند؟ از نگاه آنها روز به دنیا آمدن کودک چهگونه است؟ این داستان را به صورت نمایش دربیاورد. از عروسکها و گیاهان و غیره صورتک یا عروسک بسازد و با کمک آنها داستان را بازی کند.
5- داستان بگویید.
کودک داستان روز به دنیا آمدنش را از نگاه خودش بگوید. وقتی اولین بار پدر و مادر را دیده یا جانوران و جنگل را چه احساسی داشته؟ به چه چیز فکر میکرده؟ او را تشویق کنید تا خیالش را به کار ببندد.
6- جشن تولد بگیرید.
این داستان را میتوانید برای تولد کودک برای او بخوانید و او را همراهی کنید تا یک جشن تولد بگیرد. اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد میخواهد در این سن، روز تولدش چهگونه باشد. از او بخواهید درباره این جشن برنامه ریزی کند. شاید به گردش برود، شاید بازی کند و یا بخواهد با خانواده وقت بگذراند. سپس از روز تولدش یک داستان یا تعدادی نقاشی بسازد. میتوانید از این روز عکسهایی هم داشته باشید. یک پوستر یا یک قاب تهیه کنید و خوشحالیها را در آن جای دهید و به دیوار اتاق کودک بزنید. تابلویی با عنوان روزی که به دنیا آمدی. شاید بخواهد هرسال این کار را بکند. به این روش چندین تابلو با حسها و لذتهای گوناگون دارد.
7- وصل کنید.
کودک به همراه پدر درباره جانوران و گیاهان در داستان پژوهش کند. چه غذایی میخورند؟ کجا زندگی میکنند؟ با چه آبوهوایی سازگارند؟ و غیره. این موردها را جداگانه و به صورت درهم روی کاغذهای مختلف بکشید. از کودک بخواهید ویژگیهای هر جانور و گیاه را کنار هم قرار دهد و درباره ویژگیهای هر کدام صحبت کنید.