آنقدر گنج و ثروت در «کتابها» نهفته است که نمیتوانی تصورش کنی. بسیار بیشتر از غنایم و ثروتهای جزیره دزدان دریایی... اما بخش هیجانانگیز آن، این است که تو میتوانی هرروز زندگیات، از گنجهای درون کتابها بهره و لذت ببری... .
-والت دیسنی
جشن کتابخوانی کاپیتان بوک
امسال هم مانند همیشه، در استان نورد راین وستفالن در آلمان، جشن کتابخوانی کاپیتان بوک در مراکز مختلف شهر، کتابخانهها، موزهها و مراکز فرهنگی برگزار شد. در این جشن نویسندگان از کشورهای مختلف برای کودکان کتاب خواندند و برنامههایی اجرا شد.
در سایت کتابک بخوانید: کتابخوانی برای کودکان؛ هفده دلیل در اهمیت کتابخوانی و آغاز کردن آن
جشن کتابخوانی کاپیتان بوک از سال ۲۰۰۳ بنیان گذاشته شده است و در اکتبر یا نوامبر به مدت یکهفته برگزار میشود. امسال با نوهی شش سالهام قرار گذاشتم در این جشن شرکت کنیم.
فکر میکنم هیجان من، چیزی کم از نوهی کوچکم ندارد بهویژه آنکه قصد دارم گزارشی از این برنامه تهیه کنم.
جشن کتابخوانی کاپیتان بوک با برنامههای گوناگونی که ارائه میدهد نبودش برای بچهها و خانوادهها تصورپذیر نیست و با استقبال هر ساله، به نظر میرسد جشنی همیشگی برای کودکان این ایالت باشد.
خواندن و تشویق کودکان به خواندن در این جشن از راههای گوناگونی صورت میگیرد. از کتابخوانی کاپیتان بوک به همراه چمدان شگفتانگیزی پر از کتاب گرفته تا بلندخوانی نویسندههای کتاب، حضور نویسندگان کتاب کودک از کشورهای مختلف، نمایش فیلم برای کودکان، اجرای تئاتر، کشیدن نقاشی و همچنین ساختن کاردستی پس از خواندن کتاب در کارگاهها به همراه مربیهای ویژه، از جمله برنامههای همیشگی است که برای تشویق کودکان به کتابخوانی انجام میشود.
همچنین کتاب نویسندگانی که برنامهی بلندخوانی دارند فروخته میشود و در پایان بلندخوانی، نویسندهها کتاب را برای بچهها امضا کرده و با آنها گفتوگو میکنند.
در سایت کتابک بخوانید: بلندخوانی، اهداف و روشهای آن
جشن کتابخوانی کاپیتان بوک اهداف بسیاری را دنبال میکند که خانم اورزولا وایسبرن، مسئول موسسه هنر و فرهنگ، آنها را اینگونه توضیح میدهد:
«قابلیت اصلی خواندن این است که برای کودکان و نوجوانان درهای بسیاری میگشاید مانند افزایش سواد آنها، یادگیری واژههای بیشتر، تقویت تواناییهای نوشتاری و تشویق به بیان احساسات خود و... . امروزه دانشمندان دریافتهاند خواندن کتاب از کودکی سبب تقویت و پرورش سلولهای مغزی، افزایش فعالیت مغز، تولید و بازآفرینی فانتزی، تقویت قوهی زیباشناسی و درنهایت، افزایش خلاقیت در کودکان میشود. کودکان در دنیای قصهها و داستانها بسیاری از تواناییهای خود را کشف میکنند؛ تواناییهایی که همواره در مسیر زندگی، در تقویت اعتمادبهنفس و تحکیم شخصیت آنها تاثیرات بسیار مثبت و مهمی میگذارند.»
وارد محوطه بزرگ سالن موزهی هنری آلمان در شهر بن میشوم اما اینبار چندمورد به چشم من که هرسال در این برنامه شرکت میکنم تازه آمد و توجه مرا جلب کرد. اینبار کاپیتان بوک زن بود و چمدان بزرگتری پر از کتاب برای بچهها همراهش بود.
به سوی او رفتم و خود را معرفی کرده و گفتم من با کاپیتان بوک مرد هم گفتوگو داشتهام و عکس گرفتهام، آیا اجازه دارم از شما عکس بگیرم؟ با خوشرویی پذیرفت.
در گوشهای از سالن پلاکارد بزرگی توجهام را جلب میکند. روی آن بزرگ نوشته شده است: Help
از خانمی که پشت میز وابسته به پلاکارد ایستاده بود پرسیدم شما چه وظایف و مسئولیتهایی بر عهده دارید؟ پاسخ میدهد پروژه ما به کودکان جنگزده یاری میرساند. میپرسم مثلاً چه کمکهایی؟ پاسخ میدهند در زمینههای متفاوتی کمک میکنیم: کمکهای پزشکی، درمانی و بهداشتی، آبرسانی، تغذیه و همچنین با ایجاد پروژههایی به کودکانی که آسیب روحی دیدهاند کمک میکنیم. بروشوری به من داد و متوجه شدم فعالیت آنها در سطح بینالمللی است. برای ایشان آرزوی موفقیت میکنم و میگویم ای کاش دیگر جنگی نباشد، با لبخندی میگوید آرزوی ما هم همین است.
در جای دیگری از سالن، دیواری از جنس مقوا توجه مرا جلب میکند. روی دیوار نقاشیشده و کودکان بسیاری در اطراف آن میچرخیدند و بازی میکردند. روی آن امضا شده: بیست سالگی پروژه آبراپالابرا « Abrapalabra». این واژه اصطلاحی اسپانیایی است به معنای «ورد جادویی» یا طبق توضیحی که یکی از خانمهای مسئول پروژه دادند «جادوی کلمه»
این پروژه از سال ۲۰۰۲ شروع شده و مبتکر آن موزه زنان در شهر بن آلمان است. هرسال در کلاسهای چهارم دبستان، مسابقه داستاننویسیای برگزار میشود و داستان هر دانشآموزی که برنده شود جایزه به تمام کلاس تعلق میگیرد. جایزهها معمولاً دیدار از مرکزی هنری یا موزه، شرکت تئاتر یا رفتن به شهربازی است.
از انگیزه آنها برای این کار پرسیدم. پاسخ دادند این پروژه هنگامی که دانشآموزان نوشتن را به تازگی آموختهاند (کلاس چهارم دبستان) به آنها کمک میکند با نوشتن و بیان نوشتاری احساسات و آرزوهای خود، توانایی خود را در بیان و درست نوشتن تقویت کنند.
تاکنون مجموعاً ۱۹ جلد کتاب از داستانهای نوشته شده برای کودکان چاپ شده و بیستمین جلد آن در زیر چاپ است. هر کتاب پیرامون یک موضوع است.
در شانزدهمین جلد با موضوع «اگر یک پرنده بودم»، پسری فلسطینی به زیبایی در داستانی که خودش قهرمان آن است آرزو میکند پرنده شود و مادربزرگش را که در منطقه حیفا زندگی میکند ملاقات کند. این آرزو در طی داستان فانتزی او برآورده میشود. او در راه بازگشت از خانه مادربزرگ، دچار مشکلاتی میشود و پرندهای دیگر که داستانی شبیه به او دارد، به او کمک میکند به مقصد برسد. از آن تاریخ تا امروز این دو کودک دوستان صمیمی یکدیگر شدهاند. این داستان نمونهای ساده از آرزوی کودکی برای برقراری صلح است.
در یکی دیگر از این مجموعه کتابها، گزارش بسیار جالبی از برزیل خواندم. گزارشی از کشتیهای پر از کتاب که به منطقهی آمازون و شمال شرقی برزیل فرستاده میشود. در مناطقی که فقط از طریق رودخانهها با هم تماس دارند و جادهای نیست، هر ماه کشتیای پر از کتاب در ایستگاههای مختلف ساحلی توقف میکند و به این مناطق بهطور رایگان، کتاب کودک و نوجوان میدهد. به این صورت ساکنین این مناطق را تحت پوشش برنامهی کتابخوانی خود قرار میدهند. آنها در این یک ماه سعی میکنند که کتابها را بخوانند و میان خودشان تقسیم کنند تا ماه بعدی که کتابهای جدید از راه میرسد، همهی کودکان و نوجوانان محل کتابها را خوانده باشند. این کار حدود ده سالی است انجام میشود. این پروژه در برزیل جوایز مختلفی را به خود اختصاص داده است. نام این پروژه Barca das Letras است؛ پروژهای بسیار ارزشمند و در نوع خود بینظیر. این گزارش سبب شد من هم تصمیم بگیرم گزارشی از برنامهی «با من بخوان» برای جلد بعدی این کتاب تهیه کنم.
توبا صابری اکتبر ۲۰۲۳