خاله پیرزن لب دریا نشسته بود که ناگهان توی آب می افتد. هشت پای گرسنه ای با دیدن خاله دهانش آب می افتد و سراغ خاله پیرزن می رود و از او می پرسد که کجا می رود. خاله برای نجات خود می گوید که به خانه پسرش، دیو سیاه دم به سر می رود.
هشت پا او را تهدید می کند که اگر دروغ بگوید او را می خورد. خاله پیرزن با همین کلک از دست نهنگ و کوسه هم نجات پیدا می کند. هنگامی که خاله پیرزن متحیر و سرگردان مانده که چه کند و چه گونه برگردد، ناگهان امواج دریا بهم می خورد و همه حیوانات دریا فرار می کنند و ناگهان خاله پیرزن با یک دیو سیاه دم به سر روبرو می شود. خاله پیرزن از ترس شروع به لرزیدن می کند.
آیا دیو به خاله پیرزن آسیب می رساند؟ آیا خاله پیرزن دوباره می تواند به خانه اش برگردد و این قصه را برای بچه ها تعریف کند؟