فاطمه مرتضایی فرد
در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با فاطمه مرتضایی فرد را مشاهده کنید.
جانوران «یک موجود خیلی عجیب» را در جنگل پیدا میکنند که در انتها میفهمند یک نوزاد انسان است. بچه گریه میکند و جانوران نمیدانند با او چه کنند و هرکدام از ظن خود با او یار میشوند! تا اینکه مادر نوزاد سر میرسد و او را آرام میکند.
دوشنبه, ۱۱ مرداد
کتاب «نامههای فلیکس: خرگوش کوچولو به سفر دور دنیا میرود» از مجموعه کتاب «فلیکس» در مرحله اول داستانی است درباره دوستی، دوستیهای عمیق کودکانه و بعد از آن کتابی است برای آشنایی کودکان با سفر، جهان و کشورهای مختلف.
چهارشنبه, ۸ اردیبهشت
هربار پدر میخواهد قصه بخواند، «کاکل قرمزی وسط کتاب خواندن پدرش میپرد». او نمیگذارد مسیر داستان طی شود و به شخصیت داستان راه اصلی را نشان میدهد؛ بنابراین پدر نمیتواند داستان را ادامه بدهد. در این داستان رابطه دلانگیز پدران و فرزندان و تاثیر قصهگویی بر آن را میبینیم.
سه شنبه, ۳۱ تیر
کتاب مهمانی برای خرس» داستان خرسی است که از مهمان خوشش نمی آید و به همین دلیل روی در خانه اش تابلوی «ورود ممنوع» نصب کرده است.
چهارشنبه, ۴ تیر
«گنجشک من بدو...بدو» داستانی لطیف با موضوع دوستی، تابآوری و پذیرش شرایط جدید است.
سه شنبه, ۱۹ فروردین
جشن سورتمه رانی در راه است و اورسلی خود را برای شرکت در آن آماده می کند. او خواهرش، فلورینا، را برای گرفتن منگوله های رنگی به خانه زن نخ ریس می فرستد تا با آن ها سورتمه اش را تزئین کند. فلورینا هنگام بازگشت گرفتار توفان می شود و زیر درخت پناه می گیرد.
سه شنبه, ۱۹ فروردین
لی لی پس از مرگ پدر با شنیدن زمزمه های مادر برای ازدواج مجددش،از خانه فرار می کند. او پس از بازگشت بیمار می شود و از رفتن به اردو بازمی ماند. مادر ناچارمی شود او را بطور موقت نزد خاله دنیز و عمو ژو ببرد. آنان تونسی و جزو مهاجرین عرب هستند.
سه شنبه, ۱۹ فروردین
جویی اسب جوانی است که صاحب مزرعه ای او را خریداری می کند. آلبرت پسر او تیمار جویی را به عهده می گیرد و چنان به او دلبسته می شود که بارها و بارها به سبب رفتار نامناسب پدر با جویی با پدرش در گیر می شود. جنگ جهانی اول شروع می شود و پدر به دلیل بدهی و بی خبر از پسرش، جویی را به سروان نیکلاس افسر مهربان سواره نظام که از جنگ دل خوشی ندارد، می فروشد.
سه شنبه, ۱۹ فروردین
زفی دختری شش ساله و کلاس اول دبستان و کلمنز، برادربزرگترش، ده ساله است. زوفی در هر داستان با شیطنت هایش داستانی خنده دار و جذاب برای کودکان خلق می کند.
او از قطع آب خوشحال می شود چون دیگر مجبور نیست دندان هایش را بشورد، هنگام پختن پودینگ خرابکاری می کند، خودش را به مریضی می زند که حداقل یک روز به مدرسه نرود.....
داستان ها از زندگی روزمره و ماجراهای طنزآمیز کودکان الهام گرفته شده است. داستان ها کوتاه هستند و برای تقویت مهارت خواندن و نوشتن کلاس اولی ها نوشته شده اند.
سه شنبه, ۱۹ فروردین
کتاب «خرگوش کوچولو خرس را بیدار نکنی!» داستانی شیرین از رسیدن بهار، همکاری، پذیرش مسئولیت، شجاعت و دوستی است.
چهارشنبه, ۲ بهمن
آستین گروپر همه چیز دارد، یک سگ قهوه ای به نام فرسکو، یک دوچرخه و دوستی خوب به نام استون و وقتی با خبر می شود که در همسایگی آنان خانواده ای جدید آمده و یک دختر همسن و سالش به نام ایمی دارند چندان خوشش نمی آید.
چهارشنبه, ۲ بهمن
در دهکده ای که به سبب جنگ ویران شده، پسرکی زندگی می کند. خانه او هم خراب و به تلی از سنگ تبدیل شده است. رشته سیمی خاردار و سربازان مسلح او را از تپه دوست داشتنی اش جدا می کند. او دانه ای کوچک پیدا می کند و آن را می کارد.
سه شنبه, ۳ دی
این کتاب اطلاعاتی درباره آب و هوا و تاثیری که خورشید بر آن دارد و هم چنین اطلاعاتی درباره ابرها، باران، تشکیل رنگین کمان، وزش باد، گردباد و رعد و برق و... به مخاطب می دهد. اطلاعات به طور مستقیم ارایه شده است ولی چون مطالب هر صفحه مختصر و مفید ارایه شده اند، مخاطب را جذب می کنند.
سه شنبه, ۳ دی
لوئیز پسر کوچکی مانند همه پسرها است، نوشتن تکالیفش را دوست ندارد و دلش می خواهد قهرمان شود ولی از گرفتن نمره بد و تنبیه شدن هم می ترسد. امّا نکته عجیب اینست که او از گرگ نمی ترسد، گرگی که در کمد اتاق او زندگی می کند و دوست زمان تنهایی اوست. آن دو با هم بازی و گاهی با هم بگو مگو می کنند.
یکشنبه, ۱ دی
پسرک عاقل و سربراه است و همه از او راضی هستند و کمتر کسی است که نقطه ضعف او را بداند. او از تاریکی می ترسد و از باختن و خیلی چیزهای دیگر نگران می شود. مادربزرگ زمانی که می خواهد به سفر برود به او یک خرس عروسکی هدیه می دهد. خرس در نبود مادربزرگ یار و همدم او می شود. پدر و مادرش از این هدیه استقبال نمی کنند. از نظر آنان پسر بزرگ شده و نباید عروسک بازی کند بلکه باید سراغ کامپیوتر برود.
یکشنبه, ۱ دی
میگوری نام پشه ای است که خاطراتش را در این کتاب می خوانیم. از روزی که آب میوه فروش نامزدش را کشته فکر انتقام لحظه ای او را رها نمی کند. او بارها تلاش می کند انتقام بگیرد اما سرانجام از گرفتن انتقام منصرف می شود.
اما میوه فروش به سبب بی احتیاطی با موتورش تصادف می کند و دست و پا و سرش می شکند و روانه بیمارستان می شود. آقای میگوری هم پس از مدتی با پشه ای هم روحیه خودش آشنا می شود و با او ازدواج می کند.داستان در قالب طنز به نکات اجتماعی چون رعایت بهداشت و محیط زیست و خلاف هایی که مردم انجام می دهد اشاره دارد که برای نوجوان آموزنده است.
یکشنبه, ۱ دی
پدران و مادرانی که شاد نیستند، نمی توانند کودکانی شاد هم تربیت کنند. والدین ناسالم امروز، کودکان غمگین دیروزند و کودکان غمگین امروز، پدران و مادران فردا هستند. روزی شما نوزاد تازه متولد شده را در آغوش تان گرفته بودید و تنها به یک چیز فکر می کردید و تنها چیزی که پیش روی شما قرار داشت، مراقبت از او بود.شما پیش از درک کامل این مسیر ناگهان با موجودی باهوش، گاهی خود رأی، کله شق و آتش پاره مواجه شدید.
دوشنبه, ۱۱ آذر
پسرک در انبار خانه اش هواپیمای عجیب و خارق العاده ای پیدا می کند و تصمیم می گیرد با آن به فضا برود.
شنبه, ۲ آذر
پسرک ستاره ها را خیلی دوست دارد و در آرزوی داشتن ستاره ای برای خودش است.
او تلاش زیادی می کند، روی درخت می رود و تا غروب منتظر می ماند ولی موفق به گرفتن ستاره نمی شود. موشک او هم بنزین ندارد تا خود را به آسمان برساند، مرغ دریایی هم به او کمک نمی کند، تا اینکه کنار ساحل ستاره ای بر روی آب می بیند. او خود را به آب می رساند تا ستاره را بردارد ولی موفق نمی شود و سرانجام یک ستاره در ساحل پیدا می کند و حالا او یک ستاره برای خود خودش دارد.تلاش برای رسیدن به هدف و نیاز به دوست، بازی کردن و خیال پردازی از ویژگی کودکان است که در این اثر به خوبی بیان شده است.
شنبه, ۲ آذر
در این کتاب ۲۲ داستان از نویسندگان معروف این عصر و ادبیات عامیانه و کهن سرزمین های مختلف گردآوری شده است. داستان هایی جالب از خرسی بزرگ که عاشق بغل کردن است تا کرم کوچکی که آرزوی درخشیدن دارد. هر قصه از این کتاب می تواند فقط در پنج دقیقه خواننده را سرگرم کند و به وجد آورد. این مجموعه با تنوعی که دارد ثابت می کند حتی زمانی که برای کوتاه ترین قصه صرف می کنیم می تواند منحصر به فرد باشد. فراموش نکنید برای یک قصه همیشه وقت است .
سه شنبه, ۲۱ آبان
پسرک برای بازی به دشت رفته است. بالای تپه ای گل بزرگ پژمرده ای را می بیند که ساقه اش روی زمین خم شده است. او تصمیم می گیرد گل را نجات دهد! امّا چگونه؟ آن بالا حتی یک قطره آب هم نیست!
پسرک خود را به رودخانه ای که در پائین کوه جریان دارد می رساند و دستانش را پر آب کرده و برای گل می برد. او ده ها بار فاصله تپه تا رودخانه را طی می کند. پاهای برهنه اش زخمی می شود، امّا سرانجام گل سرپا می ایستد و بوی خوشش در هوا پراکنده می شود. او کاری انجام داده بود که خیلی از خودش بزرگ تر است.
سه شنبه, ۲۱ آبان
آب آرام پاندای بزرگی است که با راهنمایی چترش به خانه سه خواهر و برادر به نام مایکل، ادی و کارل وارد می شود. آن ها با هم دوست می شوند و هر روز یکی از بچه ها به سراغ پاندا می رود و هر کدام هدیه ای از او دریافت می کنند.هدیه پاندا به دوستان جدیدش قصه است. او با کمک قصه گویی به آنان یاد می دهد که می شود برای حل مشکلات راه حل هایی به گونه ای دیگر جستجو کرد. پاندا در هر قصه گره ای را برای بچه ها باز می کند.
سه شنبه, ۲۱ آبان
دیوید برادر کوچک کاترین، مبتلا به اوتیسم است. کاترین برای اینکه دیودی دچار دردسر نشود مقرراتی را برایش وضع می کند: چگونه باید غذایش را بخورد، چگونه با دیگران رفتار کند یا جای اسباب بازی در آکواریوم نیست و....
سه شنبه, ۲۱ آبان
در شهر تاریخی نورولت در پنسیلوانیا در سال ۱۹۶۲ مادر جک گانتوس دوازده ساله را به خاطر خلافی که انجام میدهد محکوم میکند تمام تابستان را در حبس خانگی سپری کند بنابراین زمانی که دوشیزه ولکر، همسایه مسنشان از او میخواهد که برای کمک نزد او برود میپذیرد زیرا فرصتی است برای فرار از حبس.
سه شنبه, ۲۱ آبان