شورای کتاب کودک کارگاه دوروزهی داستان نویسی خلاق را با حضور داگ لارسن ( مدرس نویسندگی خلاق از کشور نروژ) در محل شورا برگزار کرد. لارسن دراین کارگاه که در تاریخ ۵ و ۶ آبان ۱۳۹۵ برگزار شد، به آموزش روشهای خلاق داستان نویسی در ۱۵ مورد برای کودکان پرداخت. در ادامه گزارش این کارگاه به تفصیل بیان شده است.
۱-اسم نوشتن
داگ لارسن خودشان را معرفی کردند و از همه خواستند اسمشان را روی کاغذ بنویسند و جلوی خودشان بگذارند. ایشان گفتند: نوشتن در تنهایی است، هر کس برای خودش و در خلوت خودش مینویسد. اما اینجا در جمع مینویسیم و نوشتههایمان را به اشتراک میگذاریم تا ایدهها جمع شوند و ماده خامی برای نوشتنمان باشند. در جمع نوشتن با در تنهایی نوشتن متفاوت است. در جمع به فکر رقابت نباشیم که من بهتر مینویسم یا ضعیفتر از بغل دستیام، بلکه فقط به فکر نوشتن باشیم، نوشتن بدون قید و بند.
در ضمن نباید به فکر پیام دادن باشیم. کاملاً آزاد بنویسیم و بدترین کار، اصلاح و ویرایش، موقع نوشتن است. اگر این کار را انجام دهیم، مطالب را در ذهنمان حبس کردهایم. همیشه فرصت برای اصلاح کردن هست.
نکتهٔ دیگر، دشواری نوشتن برای کودکان است. آقای لارسن در حالی که همهٔ ما نشسته بودیم بلند شدند و گفتند وقتی من ایستادهام دارم از بالا و با فاصله به شماها نگاه میکنم. باید بنشینم و دوربین ام را پایین و در سطح شما بیاورم. همین کار را ما با کودکان انجام میدهیم. از بالا و با فاصله برایشان مینویسیم، باید خودمان را هم سطح آنها بکنیم و فاصله را از بین ببریم. بنابراین، خیلی سخت است که بدون فاصله، هم سطح بازیگوشانه و راحت بنویسیم و خیلی راحت است که غیر هم سطح، با فاصله و دشوار بنویسیم.
۲-تمرین کاغذ
آقای لارسن از همه خواستند کاغذی را دو تکه کنند. همه کاغذهایشان را با صبر و حوصله تا کردند و آرام به دو نیم مساوی پاره کردند. ایشان گفتند من از شماها نخواستم که کاغذ را دو نصف کنید.۱۵ ثانیه طول دادید تا کاغذ را پاره کردید، کارتان شبیه معلمهای مرتب و منظم بود. میتوانستید خیلی ساده وسریع کاغذ را پاره کنید. داستان نویسی خلاق هم همین گونه است، باید بدون فکر کردن و سریع هر چه را که به ذهنتان میرسد بنویسید.
۳-تمرین نوشتن در اتاق تاریک و یا با چشم بسته
برای نوشتن در هر شرایطی باید آماده باشید. فرض کنید اتاقتان را با برادر، خواهر یا همسر شریک هستید. او خواب است و نمیتوانید چراغ را روشن کنید، پس مجبورید در تاریکی بنویسید تا ایده از ذهنتان نپرد. باید همیشه دفتر و مدادی در کنار تختتان داشته باشید تا بلافاصله بتوانید بنویسید. این وضعیت همیشه پیش میآید، پس باید بتوانید در هر شرایطی بنویسید. همچنین نباید به دنبال آگاهانه نوشتن باشید، ناآگاهانه بنویسید و به دنبال معنی نباشید. سریع، ناآگاهانه و تحت هر شرایطی بنویسید. فقط بنویسید.
حالا اینجا سریع و با چشمان بسته درباره موضوعی که رنگ سیاه دارد بنویسید.
۴-تمرین نوشتن با بو کردن چای خشک با چشم بسته
به ما لیوانی دادند که ته آن مقداری چای خشک بود. آقای لارسن گفتند: به یک کتاب خوب فکر کنید که یادتان مانده، مطمئن باشید درآن کتاب انواع حواس مثل بینایی، بویایی، شنوایی، لامسه وچشایی به خوبی به کار رفته. برای همین شما آن کتاب را به یاد میآورید. حالا چشمهایتان را ببندید و چای لیوان را بو کنید ببیند چه چیزی به خاطرتان میآید. به بیان دیگر، این بو شما را یاد چه اتفاقات، حرفها و خاطراتی میاندازد.
با کمک این بو به گذشته میرویم، حالا میتوانیم آن خاطرات را بنویسیم. وقتی با کمک بوی چای، مطلبی را مینویسیم، به آن رنگ وبویی دادهایم که مخاطب هم آن را حس میکند. این عطر و بو برای به وجود آوردن فضای داستان مهم است. این حس میتواند یک خط باشد یا میتواند یک صفحه باشد. اما برای مخاطب دلنشین و مهم است، مخاطب حسی را تجربه میکند که ما آن را ننوشتهایم اما واقعاً وجود دارد.
از ایدهها و افکار مهمتان عبور کنید. مخاطب علاقهای به ایدهها و افکار مهم شما ندارد. او دوست دارد چیزی را بخواند که شما حس کردهاید و توصیف اش میکنید. با این کار گویی او هم این حس را تجربه میکند. چیزهایی جزیی را بیان کنید، مسائل کوچک را مهم کنید، پایه گذار کار شما عبور از ایدهها و افکار مهم به سوی توصیف جزئیات و مسائل کوچک است.
۵-هیچ چیز را دور نیندازید
ممکن است در کارگاه یا در خانه و جاهای دیگر زیاد بنویسید. اما هیچ وقت مطالبتان را دور نریزید. در کارگاه سریع مینویسیم و اکثراً خوب نیست. اما مهم هم نیست که خوب باشد، حتی این چیزهای ناخوب و احمقانه را دور نریزید. شما به مطالب و جملههای احمقانه هم نیاز دارید، میتوانید از آنها ایده بگیرید.
جعبهای درست کنید و تمام مطالبتان را در آن بریزید. این جعبه گنجینه شماست که گاهی مطالبش خوب است و گاهی خوب نیست. این مواد خام کار شماست، ولی خلق اثر نهایی شما نیست. برای نوشتن، یک جور ابزار بداهه نویسی است. پس جلوی خودتان را نگیرید و فقط بنویسید و نگه دارید.
۶-تمرین نوشتن با چشم باز دربارهٔ چیزی سبزرنگ
مطلبی بنویسیم که در آن یک چیز سبز رنگ وجود داشته باشد. این بار با چشمهای باز و در مکان روشن بنویسیم.
۷-تمرین ترکیبی
نوشتهمان با چشمان بسته و چیزسیاه به اضافه نوشته برآمده از بوی چای خشک و مطلبی را که با چشم باز با رنگ سبز نوشتهایم ترکیب کنیم و ادامه بدهیم. داستانمان را بلند بخوانیم، حواسمان باشد نظر بدهیم، پیشنهاد بدهیم و فقط نصیحت نکنیم. فقط نگوییم خوب یا بد بود.
۸-دزدی
حالا به مطالب همه گوش کنیم، دقت کنیم و از ایدههای آنها بدزدیم! این در اصل دزدی نیست بلکه ایده گرفتن از دیگران است. نوشتن به زبان خودمان است. با روش خودتان، مطالب دوستتان را بنویسید. آن را مال خودتان کنید. ادبیات کلاً بازنویسی است. ما به سختی میتوانیم مطالب اصل پیدا کنیم. اغلب مطالب ادبیات برگرفته از دیگران است.
۹-بحث کنیم (دو نفری)
به مطالب هم گوش بدهیم. درباره نوشته خودمان به دوستمان توضیح بدهیم، بگوییم چرا این جا را این جوری نوشتهام.منظورم چه بود؟ و از دوستمان بخواهیم درباره نوشتههایش برای ما توضیح بدهد. در این مرحله سؤال و جواب داریم. با این کار خیلی از مسائل برایمان روشن میشود. با بلند حرف زدن و سؤال و جواب، برای خودمان بسیاری برای خودمان بسیاری از مطالب آشکارتر میشود و بهتر میتوانیم بنویسیم.
۱۰-راوی، مگس روی دیوار است
حالا نوشتهها و نتیجه سؤال و جوابهایمان را از زبان مگس روی دیوار مینویسیم. او از روی دیوار تکان نمیخورد و فقط مشاهده گر است. میبیند که برای کودک ۸ ساله چه اتفاقی می افتد و چه کارهایی انجام میدهد و دیگران چه کار میکنند.
۱۱-خواندن نوشتههای مگس
حالا نوشتههایمان را که از زبان مگس است برای هم میخوانیم. ممکن است ترسناک و عجیب باشد اما چارهای نداریم اگر میخواهیم شنا کردن بیاموزیم مجبوریم در آب بیفتیم. مجبور باشد که دوستمان را نصیحت نکنیم. به او پیشنهاد بدهیم، بگوییم کدام بخش نوشتهاش را فهمیدیم و کدام بخش را نفهمیدیم تا او توضیح بدهد. با این توضیح دادنها ابهامهای کار را میتوانیم برطرف کنیم. حتی خودمان برای دوستمان بگوییم که چه قسمتی از کارمان سخت بود. با بلند گفتن، ممکن است همان لحظه راه حلی به ذهنمان برسد، چون صدای خودمان را نشنیدهایم.
۱۲-تغییر راوی از مگس به کودک ۸ ساله
حالا راوی دانای کل نباشد بلکه داستان از زبان کودک ۸ ساله بیان شود. خواننده باید متوجه بشود که راوی کودک است، بنابراین استفاده از زبان، رفتار، افکار و...کودکان مهم است. این جوری خواننده باور میکند که راوی اول شخص ۸ ساله است.
۱۳-بازی با کلمات
چون برای کودکان مینویسیم بازی کردن یادمان نرود. در متن با کلمات بازی کنیم، در موقع کار جدی هم بازی کنیم. هیچ وقت از بازی کردن دست نکشید. دنیا پر از آدمهای احمق جدی هست. بازیگوشانه بنویسید، با خنده بنویسید. هیچ جدیتی وجود ندارد. در جدیترین وضعیتها همیشه چیز خنده دار هست. در موضوعات خنده دار هم جدیت هست. بدون خنده، هیچ چیز جدیای وجود ندارد.
حالا داستانی در حد دو سه جمله بنویسید، آن را بلند بخوانید. حالا چیز حروف «س»، «ر»، «م»، «آ» را از کلمات آن حذف کنید و سپس بلند بخوانید. نتیجه خنده دار است. یادتان باشد بچهها بازی کلمات را دوست دارند حتی اگر در کتاب باشد.
۱۴-بازی در اتوبوس یا مترو
در مترو یا اتوبوس مشغول نوشتن شوید، تا میایستد شما هم دست از نوشتن بکشید تا وسیله نقلیه حرکت میکند شما هم دوباره بنویسید.
۱۵-بازی در آسانسور
وقتی وارد آسانسور میشود تا رسیدن به طبقه مورد نظر، داستانی بسازید و گره آن را بیان کنید. اگر نتوانستید دوباره بالا یا پایین بروید تا گره داستانتان را بتوانید بسازید. آن قدر در آسانسور بالا و پایین بروید تا داستانی با گره محکمی بسازید.
تدوین: جمیله سنجری
این کارگاه آموشی در تاریخ ۵ و ۶ آبان ۱۳۹۵ در شورای کتاب کودک توسط داگ لارسن برگزار شد.