بیان تجربههای برنامه «با من بخوان»
زهره قایینی، سرپرست برنامه «با من بخوان» در نشست تخصصی «مشارکت شهروندی در تحقق آموزش فراگیر، باکیفیت و مداوم» که با حضور فعالان سازمانهای غیردولتی در زمینه آموزش برگزار شد، از تجربههای این برنامه گفت.
در این نشست که شنبه ۹ اردیبهشتماه ۱۳۹۶ در سالن کنفرانس کمیسیون ملی یونسکو برگزار شد، زهره قایینی سخنرانی خود را دربارهی تجربههای برنامه «با من بخوان» از ترویج کتابخوانی میان کودکان به ویژه دانشآموزان در مناطق محروم و دورافتاده ایران ارائه داد. او در سخنان خود بر اهمیت کتابخوانی برای کودکان به ویژه در سالهای پیش از دبستان تاکید کرد و از رابطهی تنگاتنگ میان ترویج کتابخوانی و تقویت سواد پایه سخن گفت.
«با من بخوان» برنامهای برای ترویج کتابخوانی با کودکان خانوادههای کمدرآمد، کودکان محروم و کودکان در بحران است. این برنامه بر پایه رساندن کتابهای مناسب و با کیفیت به دست این گروه از کودکان و نوجوانان است که در وضعیت معمول زندگی به کتابهای با کیفیت دسترسی ندارند.
در ادامه متن کامل سخنرانی زهره قایینی را در نشست تخصصی «مشارکت شهروندی در تحقق آموزش فراگیر، باکیفیت و مداوم» میخوانید:
«با من بخوان» جانی تازه در کالبد پژمرده آموزش
با سلام، خشنود هستم که مرا به این نشست فراخواندهاید تا تجربههایمان را با شما در میان بگذاریم. شاید، شاید که سرانجام در این سرزمین و در بخش آموزشوپرورش روزی برسد که صدای دیگری هم شنیده شود. مایلام که در آغاز سخنانام به تاریخ، گریزی بزنم؛ زیرا بخشی از کار و پیشهام تاریخنگاری در گستره فرهنگ و تاریخ کودک و کودکی است.
اکنون ۱۵۰ سال از زمانی میگذرد که اصلاحگران و آموزشگران ایرانی شالودههای آموزشوپرورش نو را در ایران پایه گذاشتند. در میان این همه کوشنده، نام دو تن برجستهتر است، نخست میرزاحسن رشدیه و دیگر جبار باغچهبان. شاید همگان بدانند که رشدیه برای پایهگذاری مدارس نو چه رنجها برد و چه زخمها بر تناش نشست. او را پدر و پایهگذار مدارس نو ایران میدانند؛ اما خودش اهمیت کارش را ساختن و راه انداختن مدارس نو نمیداند؛ زیرا بر این باور بود که اگر او هم این کار را نمیکرد دیگری میآمد و این مدرسهها را میساخت. او اهمیت کارش را در پایهگذاری الفبای صوتی میدانست؛ یعنی روش سوادآموزی. او در همان آغاز کار متوجه شده بود که سنگ و خشت بالا بردن و ساختن سازه و بنا، تولید روش و محتوای آموزشی نمیکند؛ بلکه تولید روش و محتوای آموزشی است که میتواند نظام آموزشوپرورش بسازد.
پس از ۱۵۰ سال کوششهای فردی و جمعی، خصوصی و دولتی، باید گفت که کارنامه ما در زمینه آموزشوپرورش به دهها دلیل روشن، آن چیزی نیست که بتوانیم به آن افتخار کنیم. آسیبها زیاد است؛ از مهمترین آنها شروع میکنم. آموزشوپرورش در ایران، عامل است و نه ناظر؛ و این بزرگترین آفت نظام آموزشوپرورش ما است. در آموزشوپرورشی که دولت در آن عامل باشد، همه زنجیره برنامه، نیروی انسانی، محتوا، برنامه و فضا یا به طور مطلق کل نظام یا سیستم به طور متمرکز در دستان و اراده دولت است؛ یعنی همین وضعیتی که گرفتار آن هستیم.
از کدام آنها بگویم؟ از کیفیت پایین آموزش، از نرخ بسیار پایین آموزش پیشدبستانی در ایران؟ از کمدانشی و کمانگیزگی مربیان و آموزگاران؟ از فقر فضا؟ از بیعدالتی آموزشی؟ از آموزش پادگانی؟ از محتوای کسالتبار؟ میشود ساعتها از این آسیبها گفت.
با این وضعیت، برای کودکان ایرانی به ویژه کودکان کمبرخوردار، کودکانی که در مناطق دورافتاده ایران هستند و همه این آسیبها را افزون بر بسیاری دیگر از کمبودها، به جان میخرند باید چه کرد. برای هر کسی و هر نهادی دو راه وجود دارد؛ یا این که بگوییم دولت در نظام آموزشوپرورش عامل است و دیگران هیچکاره؛ یا این که بگوییم گاهی میتوان از غلظت هیچ، کم کرد و کمکم با کار طاقتفرسا، آن هیچ را کمرنگ و کمرنگتر کرد تا شاید روزی رسد که نخستین جوانههای آموزش دیگر در ایران پا بگیرد.
برای نهاد ما که موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان است، رشدیه، باغچهبان یا توران میرهادی سرمشقهایی بودند و هستند که با پیروی از آنها باید بگوییم اکنون بیش از شانزده سال است که بر محتوای دیگر در آموزشوپرورش به کودکان پیشدبستان و دبستانی متمرکز هستیم؛ آموزشی که فلسفه آن بر پایه تراز رغبت یا interest level کودکان شکل گرفته است. در این گونه از آموزش ما در اندیشه آینده ناکجاآبادی کودکان نیستیم. ما به اکنون و به آن زمانی که برای کودکان حس میشود میاندیشیم و در آموزش خود میخواهیم که کودکان افزون بر جهتگیری معنااندیشانه به جهان و هستی و محیطزیست، از بستر آموزش خود لذت ببرند و باانگیزه و شادان بیاموزند.
گفتن از تراز رغبت کودکان آسان است، اما عمل کردن به آن بسیار سخت. اکنون میپردازم به راهی که ما تاکنون در برنامه «با من بخوان» پیمودهایم.
برنامه «با من بخوان» که در سال گذشته ۲۰۱۶ برنده بزرگترین جایزه بینالمللی ترویج خواندن با عنوان «ای بی آساهی» شد، قبل از هر چیز گروه هدف خود را کودکان خانوادههای فرودست جامعه قرار داده است.
اگر به این تعریف امروزی سواد باور داریم که پروسه سوادآموزی از زمانی که کودک در جنین مادر شکل میگیرد آغاز میشود، این کودکان به هنگام ورود به مدرسه دستکم ۷ سال و اندی از جریان سوادآموزی خارج بودهاند و این در مورد کودکان مناطق دوزبانه به مراتب اسفناکتر است.
موضوع ترویج کتابخوانی با موضوع تقویت سواد پایه پیوند تنگاتنگ دارد و برای گروهی همچون ما که میخواهد خواندن را ترویج کند، نخستین دشواری. این محرومیت ۷ سالهای است که کودک در جریان سوادآموزی قرار نگرفته است. در اینجا برای کودک مناطق محروم که ۷ سال، نه برایاش کتاب خواندهاند و نه در دسترساش کتاب بوده است، نه با افراد باسواد همکلام بوده است و نه فرصتی برای رفتن به مهدکودک یا پیشدبستان داشته است تا با صداهای حروف و واژگان آشنا شود یا دستکم دایره واژگانی خود را گسترش دهد، باید چه معجزهای صورت گیرد که این کمبودها و نداشته ها در نخستین سال تحصیلی او جبران شود.
اینجاست که ارزش راهها و روشهای نو در آموزش و کتابخوانی خود را نشان میدهد.
این معجزه ادبیات و هنر است تا به کودک خاموش درخودمانده، انگیزه دهد تا بشکفد و سالهای عقبمانده خود را با سرعت جبران کند.
از راه ادبیات به سراغ این کودکان رفتیم تا با صدای بلند بخوانیم و الگوهای درست خواندن را به آنها منتقل کنیم، درباره کتاب با آنها گفتوگو کنیم و آنگاه با اجرای نمایش، همکلامی و همکنشی با یکدیگر این رغبت و انگیزش برای یادگیری را در آنها چند برابر سازیم.
۶ سال است که «با من بخوان» با رویکرد تقویت بنیانهای سواد از راه ادبیات در مناطق محروم در حال اجراست و دستاوردهای آن تحسین و شگفتی مسئولان آموزشوپرورش این مناطق را برانگیخته است.
در خراسان جنوبی که این طرح از سوی دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (ای بی) و جامعه یاوری فرهنگی پشتیبانی شده است و تا با امروز با همیاری جامعه یاوری فرهنگی و آموزشوپرورش استان، در ۷ منطقه، ۱۵۰ مهدکودک و پیشدبستانی و نزدیک به ده هزار دانشآموز را زیر پوشش قرار داده است، به دستاوردهای شگفتی دست یافته است که نشان میدهد بیش از ۸۰ در صد دانشآموزان به سطح مطلوبی از رشد زبانی، اجتماعی، شخصیتی و شناختی دستیافتهاند و توانایی آنها در انجام مهارتهای ریزحرکتی افزایش یافته است، مربیان از انگیزه بیشتری برای کتابخوانی و کار با کودکان برخوردار شدهاند و نسبت به گذشته از دانش بیشتری در زمینه ادبیات کودکان و شیوههای کتابخوانی برخوردار شدهاند.
در استان سیستان و بلوچستان دو سال است که این طرح از سوی شرکت عمران آذرستان، جامعه یاوری فرهنگی، شرکتهای ایداج و بالین تک و چندین شرکت دیگر در حال اجراست. «با من بخوان» وارد کلاسهای اول و چندپایه در مناطق دوردست شده است، کودکانی که گفتوگو به زبان فارسی و درک این زبان برایشان بسیار دشوار بوده است اکنون به روانی و زیبایی شعر میخوانند و با صدای واکها یا حرفها آشنا میشوند.
«با من بخوان» در این دوساله وارد کلاسهایی شد که در کپر یا کانکس یا مخروبههایی تاریک تشکیل میشدند و چنان شوق و شور، رنگ و شادی در کلاسها ایجاد کرد که شاید بسیاری از دانش آموزان در فضاهای آموزشی با امکانات، این لذتها را تجربه نکرده باشند.
این کودکان، این نگاههای مجذوب و شیفته تنها یک چیز را به ما یادآوری میکند. میشود با امکانات موجود، اما با روش خلاقانه دنیای آموزش را برای آنها زیرورو کرد.
خانمها، آقایان!
پس از کوششهای ۱۶ ساله ما در تولید مواد آموزش جایگزین و شش سال تلاش بیوقفه برای آزمون این مواد و ایدهها و روشها در برنامه «با من بخوان»، اکنون میتوانیم با اطمینان و با رساترین صدا بگوییم، آموزش باکیفیت، برابر با تراز رغبت کودکان در دسترس است و آمادهایم با همیاری و مشارکت گروهها و سازمانهای دولتی و غیردولتی اینگونه از آموزش را هر چه وسیعتر در دسترس کودکان به ویژه کودکان مناطق محروم بگذاریم.
سپاس
با برنامه با من بخوان بیشتر آشنا شوید: