محمدصادق شریعتی زاده شهر بهبهان در سال ۱۳۳۶ شمسی هستم.
بهبهان شهری بسیار سنتی با پیشینه تاریخی زیاد، مراکز فرهنگی آن عموماً محدود به حوزههای دینی و کانونهای مسجد میشد اما سالها بعد با جلوههای دیگر شهر زادگاهم آشنا شدم که دریافتم همواره تضادها سبب رشد و نمو در لایههای کمتر آشکار شهر شده است. در شهر ما دو بخش جغرافیایی بالا و پایین وجود داشت که یکی بهبهان و دیگری قنوات نامیده میشد اما در تقسیمات کشوری نام بهبهان به کل مجموعه گفته میشده و امروز هم چنین است.
وجه غالب جمعیتی در سمت قنوات (قناتها) کشاورزی و پیشهوری بوده و در تاریخ معاصر شهر این بخش خواستگاه اندیشههای متفاوت با وجه مسلط و رسمی بود بهگونهای که از دوگانگی جغرافیایی به دوگانگی سیاسی-اجتماعی کشیده شده و نیروی چپ آن روزگار در سمت قنوات فعال بود. زمینداران و تاجران و سران نامدار خاندانها و نیز نهادهای کشوری و لشکری در بخش بهبهان بودند.
من اما در خانواده و خاندانی بسیار دینی چشم به جهان گشودم و ازاینرو دریچههای مطالعه محدود به کتابهای خاصی بود و نوری نمیافشاندند. اما نوعی آمیزش با طبیعت در محیطم جلوهگر بود. طبیعت و بازی با همسالان در فضاهای باز تا حدی شاید مانع شد که دریچههای تنگ برایم گیراتر شوند. پدرم باسواد بود و مادر خانهدار. پدر به پیروی از پدربزرگ درس را ادامه نداده و وارد کسب و کارشده بود و مادرم بارها برایمان میگفت که در نوجوانی با شوق فراوان و همراه دختران دیگری در مدرسهای حاضر میشوند اما دریچههای تنگ ذهنی آن روزگار و سنتهای رایج مانع شده و از این شوق، تنها خاطره تلخی در ذهنشان باقی میگذارد.
از میانه دوران دبستان از شهر سنتی زادگاهم، بهواسطه شغل پدر و پارهای مشکلها به شهر مجاور، گچساران (دو گنبدان) کوچ کردیم و مجال آشنایی با لایههای دیگر شهر بهبهان را نیافتم. گچساران شهری نوپا و مهاجرپذیر بود که برپایه نیازهای نوین صنعتی تنها در رابطه با اکتشاف و بهرهبرداری از اندوختههای نفتی بنا شده بود که از پشتوانه جمعیتی روستایی-عشایری بهره میبرد ازاینرو بنیاد مذهبی نداشت و هر گروه جمعیتی، چه مهاجران شهری و چه روستایی و عشایری، اثر خود را بر مجموعه سکونتی میگذاشت.
کنده شدن از فضای سنتی و وارد شدن به یک گوناگونی فرهنگی-قومی، پرسشهای ناگزیری در ذهنم دامن میزد که اگرچه و شوربختانه نهاد فعال مناسبی برای راهگشایی نمیدیدم اما تصویرهایی از برادران بزرگترم که حالا به دانشگاه رسیده بودند میگرفتم. در سالهای دبیرستان با کتابهای بزرگان شعر معاصر، نیما، شاملو، فروغ و برخی دیگر آشنا شدم و نیز از بین همه درسهای دبیرستان به زبان انگلیسی گرایش بیشتری پیدا کردم. کمی هم کار ادبی میکردم که البته خام بود. همچنین اغلب بهصورت نشریه دیواری در مدرسه، کارهایی میکردم که همه کارهایش با خودم بود چه مطلب چه گزینش شعر و خط و نقاشی و غیره. در دانشگاه بیشتر مصرف میکردم و کمتر تولید. برخی فعالیتها مجال تولید را میگرفت. کمکم دامنه مطالعه از حوزه شعر و ادبیات فراتر رفته و پرسشها هم بیشتر میشد. در دانشگاه از رشته زبان انگلیسی دانشآموخته شدم. پس از پایان دانشگاه و اشتغال در آموزشوپرورش، بااینکه در مدارس زبان انگلیسی درس میدادم اما همواره با علاقهمندی ترجمه میکردم. نخستین کارهای ترجمه مقالههایی بود که برای دوست و آشنا انجام میشد اما نخستین کتاب، جنبه آموزشی داشت که موفق به انتشار آن نشدم.
بهواسطه کارم که تدریس بود و نیز نقدهایی که از برخی کارشناسان تربیتی (که سرآغازش زندهیاد صمد بهرنگی در کتاب ارزشمند کندوکاو در مسائل تربیتی ایران) خوانده بودم و همچنین درد و دریغی که از بازیگوشی تنها، در دنیای کودکی و نوجوانی ناگهان به مطالعه کتابهای بزرگسالی پرتابشده بودم پی بردم که این میدان هماورد میخواهد. اگر آموزش از خردسالی سامان نیابد و مفهومهای نوین به کودکان آموخته نشوند در بزرگسالی رهروان و تصمیم گیران جسوری برای میدانهای رشد و توسعه نخواهیم داشت. با اندوخته کم خود شروع کردم و در پایان دهه ۷۰ کمکم عشق طبیعت-که بیتردید دانهای بود که زندهیاد مادرم در نهاد همه ما، خرد و درشت کِشته بود- معنای تازهای یافت و در کنار پارهای فعالیتها در کنار کنشگران اجتماعی و برای حفظ محیطزیست، ترجمههایم رنگ و بوی تازهای یافت که در کتابها دیده میشود.
کتابهایی که ترجمه کردهام برای کودکان و نوجوانان است و این باور را درستتر میدانم که هرچه برای این بخش سنی کار شود برای توسعه اجتماعی پایدارتر میماند. آرزوی داشتن آموزشوپرورشی که رشد و توسعه انسانی را جدیتر سرلوحه قرار دهد همچنان باقی ست و خواهد ماند.
دسته نخست کتابهایم علمی کودکان بودند که نکتههای علمی مختصری را برای کودکان کنجکاو در مورد پدیدههایی که اغلب موهوم و پرسشبرانگیز هستند مانند ماه و ستارگان و غیره بیان میکردند.
- ستارهها - پاتریک مور/محمدصادق شریعتی- نشر قدیانی/بنفشه/۱۳۸۳
- خورشید و ماه- پاتریک مور/محمدصادق شریعتی- نشر قدیانی/بنفشه/۱۳۸۳
- دنبالهدارها و شهابها- پاتریک مور/محمدصادق شریعتی- نشر قدیانی/بنفشه/۱۳۸۳
- سیارات- پاتریک مور/محمدصادق شریعتی- نشر قدیانی/بنفشه/۱۳۸۳
- رازهای آسمان- پاتریک مور/محمدصادق شریعتی- نشر قدیانی/بنفشه/۱۳۸۳
دستهای از کتابهایی که باز در گذشته کارکردم، کتابهای علمی-تاریخی بودند که با کمک تصویرهایی از آثار و نمونههای بجا مانده از زندگی پیشینیان و هم گذشتههای نزدیک، کودکان را با بخشهایی از تاریخ و تمدن قومهای گوناگون آشنا میکرد یا مسیر رشد دانش و فناوری را مینمایاند. توضیحات این تصویرها مختصر و مفید و بهدوراز واژههای اضافی است و مواردی، گاه تحلیل و نتیجهگیری دارند. اما عموماً از درازگویی در باب تاریخ و رویدادهای تاریخی پرهیز میکنند.
- تاریخ فرهنگ و تمدن یونان- آنی پیرسون/محمدصادق شریعتی- نشر سبزان/۱۳۹۰
- اسرار اهرام در جهان باستان- استیو پارکر/محمدصادق شریعتی- نشر سبزان/۱۳۸۹
- رازهای نهفته در مومیاییها- جیمز پاتنام/محمدصادق شریعتی- نشر سبزان/۱۳۸۹
- تاریخ فرهنگ و تمدن بینالنهرین- فیلیپ استیل/ محمدصادق شریعتی- نشر سبزان/۱۳۹۰
- دانستنیهای اسکلت انسان و حیوانات- استیو پارکر/ محمدصادق شریعتی- نشر سبزان/۱۳۸۸
- کاوشگران سرزمینهای ناشناخته- روبرت ماتیوز/ محمدصادق شریعتی- نشر سبزان/۱۳۸۸
دسته دیگر کتابهای برگردانده شده به فارسی، ادبیات داستانی و نمایشی شناختهشده بودهاند که همچنین با هدف آموزش زبان انگلیسی، بهصورت دوزبانه منتشرشدهاند. زبان ساده این آثار کمک میکند که نوآموزان زبان انگلیسی حتا گامهایی برای تمرین ترجمه هم بردارند اگرچه به شکل مستقیم این نیت بیان نمیشود.
- خوشههای خشم (دوزبانه)- جان اشتین بگ / محمدصادق شریعتی- نشر گویش نو/۱۳۸۶
- داغ ننگ (دوزبانه)- ناتانیل هاوتورن /محمدصادق شریعتی – نشر گویش نو/۱۳۸۶
- رومئو و ژولیت (دوزبانه)- شکسپیر/محمدصادق شریعتی – نشر گویش نو/۱۳۸۷
- مکبث (دوزبانه)- شکسپیر/محمدصادق شریعتی – نشر گویش نو/۱۳۸۷
- موشها و آدمها (دوزبانه)- ارنست همینگوی/ محمدصادق شریعتی – نشر گویش نو/۱۳۸۷
- تس دوربرویلز (دوزبانه)- توماس هاردی/محمدصادق شریعتی- نشر گویش نو/۱۳۸۸
- بربادرفته ۱ و ۲- مارگارت میچل/محمدصادق شریعتی- نشر گویش نو/۱۳۸۸
- مرغان خارزار (دوزبانه)- کالین مک کالو/محمدصادق شریعتی- نشر گویش نو/۱۳۸۸
اما ازآنجاکه دیری ست که جامعه بشری با چالشهای جدی زیستمحیطی دستوپنجه نرم میکند و با دستیابی به نتیجههای نسبتاً اندک، امیدوارانه آماجهای حفظ محیطزیستی را دنبال میکند، من هم به مجموعه افرادی پیوستم که آموزش حفظ محیطزیست را پیوست مهم آموزش همه دانشهای روز میدانند. پزشک باید پزشکی را با نگاه حفظ محیطزیست بشناسد، و ممیز مالیاتی و هر متخصص دیگری بیاندیشه حفظ محیطزیست هنرش کامل نمیشود.
برای اینکه دینم را به محیطزیست نشان دهم دست به ترجمه یک مجموعه ۱۰ جلدی داستانی زدم. داستانهای حیاتوحش.
این مجموعه که بعداً به تشخیص کارشناسان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در رده سنی «د» و «ه» ارزیابی شدند، داستانهای ماجرایی و واقعگرایانه هستند و به شکل کاملاً غیرمستقیم و با نقشآفرینی سه نوجوان آفریقایی و غربی و بزرگترهای همراهشان در سفرهای گشتوگذار در طبیعت آفریقا، میکوشد آموزش حفظ حیاتوحش و محیطزیست را رواج دهد.
در هر جلد، زندگی و خطرهایی مطرح میشود که متوجه یک جانور است و نوجوانهای داستان درگیر ماجراهایی برای نجات جانور میشوند. شبیه آزمایشگاه بزرگی برای آموزشهای میدانی. گاهی که مجادلهای میان نوجوانها یا میان آنها و برخی بزرگترها پیش میآید گویی نویسنده، خوانندگان نوجوان و حتا بزرگسالان علاقهمند را هم به بحث چه باید کرد برای نجات جانور یا حل یک چالش زیستمحیطی وارد میکند.
اغلب چالشها بومی نیستند و بسیاری سرزمینها را در آنها شریک میکنند. پس درد مشترکی ست که همه آدمیان چه در آفریقا و چه در ایران را به هم پیوند میدهد تا به چاره برای محیطزیست بیندیشند.
کتابهای مورد اشاره ابتدا بهصورت ششجلدی در انتشارات سبزان چاپ و منتشر شد که پخش همه طبق قرارداد بهوسیله خودم انجام شد.
- رد پای پلنگ- الیزابت لرد/محمدصادق شریعتی- نشر سبزان/۱۳۸۴
- نجات طوطی – الیزابت لرد/محمدصادق شریعتی- نشر سبزان/ ۱۳۸۴
- گرگ قرمز- الیزابت لرد/محمدصادق شریعتی- نشر سبزان/ ۱۳۸۴-
- صخره بابون- الیزابت لرد/محمدصادق شریعتی- نشر سبزان/ ۱۳۸۴
- آتشافروزی کرگدن – الیزابت لرد/محمدصادق شریعتی- نشر سبزان/ ۱۳۸۴-
- غوغای گورخر- الیزابت لرد/ محمدصادق شریعتی- نشر سبزان/ ۱۳۸۴
و از سال ۱۳۹۶ با طرح جلد و قطع تازه کمکم دست به انتشار همه ۱۰ جلد زدهام.
شمارگان چاپ نخست در سال ۱۳۸۴ هرکدام ۲۰۰۰ نسخه و در چاپ جدید قرار بود هریک ۱۰۰۰ نسخه باشد (که در جلد ۱ و ۲ انجام شد و تاکنون نیمی از کتابها به دست خوانندگان رسیده) اما از جلد ۳ به بعد بهاجبار به شمارگان ۵۵۰ نسخه رسید. تا در آتیه چه در نظر آید!
- رد پای پلنگ- چاپ جدید با تغییر قطع و جلد- ۱۳۹۶
- صخره بابون – چاپ جدید با تغییر قطع و جلد- ۱۳۹۶
- خروش فیل- چاپ جدید با تغییر قطع و جلد- ۱۳۹۷
- آتشافروزی کرگدن- چاپ جدید با تغییر قطع و جلد- ۱۳۹۷
در سالهای اخیر در گوشه و کنار کشور به کوشش برخی کنشگران حفظ محیطزیست مدرسههای طبیعت برای برقراری پیوند میان کودکان و طبیعت راهاندازی شده و میشود که بیتردید میتوانند در هدایت نگاه مردم و بهویژه در ترویج اندیشه آموزشهای طبیعی اثرگذار باشد. کودکانی که در چنین آموزشهای غیرمستقیم وارد میشوند کمکم میآموزند که نگاه کاسبکارانه و یکجانبه بهره بردارانه از طبیعت، بنبست در زندگی بشری به همراه داشته و بهویژه به کودکان ما آسیبزده است. میآموزند که زندگی بشری و نیز وحشی تنها در کنار هم و نه در رویارویی و سرکوب و نابودی گونهها، پایدار میماند.
یادآوری مهم اینکه: برای تهیه کتابهای آخر به خودم مراجعه کنند اما قبلیها در اختیار ناشران آنهاست.