من و مامانم با کتاب دوستیم؛ این شعار مادر و دختری کتابخوان است. باران بهادری ۵ ساله که تقریباً از همان نوزادی به همراه مادرش خانم رؤیا شریعت بهطور جدی با دنیای کتابها همراه شدهاند.
آنها کتاب را نمیخوانند بلکه روایتهای کتاب را زندگی میکنند. باران به همراه مادرش سوار بر بال خیال همراه با کتابها زندگی میان قبیله سرخپوستها را تجربه کرده، مزه غذای ژاپنی را چشیده و یواشکی جوری که حیوانات جنگل متوجه نشوند ردپای جوجهتیغی کوچولو را دنبال کرده است. آنها یک روز در یک محوطه تاریخی کاووش کردند و باستانشناس شدند و روز دیگر خودشان را جای مرمتگران آثار تاریخی گذاشتند.
سیر و سیاحت مادر و دختری آنها همچنان ادامه دارد؛ سیر و سیاحت در دنیای زیبای کتابها. حالا به بهانه این سیر و سیاحت خیالانگیز گفتگوی کوتاهی با سرکار خانم رؤیا شریعت انجام دادیم که در ادامه میخوانید، ما میخواستیم ببینیم او چگونه توانسته باران ۵ ساله را با خود همراه کند.
- از خودتان برایمان بگویید.
رؤیا شریعت هستم؛ مادر باران بهادری ۵ ساله. در سال ۱۳۶۰ به دنیا آمدم و تحصیلاتم کارشناس ارشد تاریخ علوم پزشکی است.
- در چه حوزههایی بیشتر فعالیت دارید؟
سالها قبل به عنوان راهنمای تور با کودکان کار میکردم. بعدها به عنوان تدوینگر ایدههای کارگاههای کودک هم کارهایی انجام دادم. بعد از تولد باران بیشتر فعالیتم مبتنی بر کتاب و انجام فعالیتهای است که با دخترم و گروه همسالانش معمولاً در فضاهای عمومی و یا در منزل انجام میدهیم. سال قبل هم دورههایی را برای کار با کودک گذراندم و کارگاههای مادر و کودک کتابی را هم برگزار کردم. شعار من این است: «من و مامانم با کتاب دوستیم».
- چی شد که به کتاب و کتابخوانی علاقهمند شدید؟
علاقهمندی من به کتاب از زمان کودکی سرچشمه میگیرد. پدرم معلم دبستان بود و مادرم هم از برایمان کتاب تهیه میکرد و میخواند. یادم میآید که سهشنبههای هر هفته، منتظر میماندم تا پدرم مجله «کیهان بچهها» را بخرد و با خودش به خانه بیاورد.
- چطور توانستید دخترتان؛ باران ۵ ساله، را با خود همراه کنید؟
قبل از به دنیا آمدنش کتابهایی را تهیه کرده بودم و از زمان نوزادی همراه با لالایی برایش کتاب هم میخواندم. وقتی هم که بزرگتر شد چون میدید من و پدرش ساعتهایی را به مطالعه میگذرانیم باعث شد که او هم کمکم به کتاب علاقمند شود. باران از اوایل دوران کودکی (قبل از سهسالگی) کتابخانه پارچهای مخصوص خودش را داشت. علاوه بر این باران را از همان سن عضو کتابخانه عمومی هم کردم که همین امر امانتگرفتن کتاب از کتابخانه در ایجاد انگیزه در او مؤثر بود.
- آیا صرفاً از روی کتاب میخوانید یا فعالیتهای دیگری را هم در کنار آن انجام میدهید؟
اوایل کار فقط روخوانی کتاب را انجام میدادم البته با تغییر لحن صدا و گفتار. بعد کمکم هر کتابی را که میخواندم، سعی میکردم متناسب با داستان کتاب فعالیتهای خلاقانهای را در قالب ساخت کاردستی، اجرای نمایش، آشپزی و ... انجام بدهم. پس از مدتی با طرح «خواندن در موزه»، که طرحی از خانم لیلا کفاشزاده است، آشنا شدم که البته مختص بزرگسالان است. من در آن برهه از آن طرح ایده گرفتم و وقتی به یک موزه یا مکان فرهنگی میرفتیم، سعی میکردم کتاب متناسب با آن فضا را هم با خودمان ببریم؛ مثلاً در بازدید از موزه پست کتاب «جالی پستچی» یا هنگام بازدید از گالری نقاشی کتاب «خرگوش کوچولو در گالری» را خواندیم. شناخت میراث فرهنگی بخشی از زندگی ماست. در ضمن باید اشاره کنم که در بازدید از موزهها و مکانهای فرهنگی، شخصیت عروسکی میراثک و کتاب از همراهان همیشگی ما بودهاند.
- از میان کتابهایی که خواندید چه کتابی بیشترین تأثیر را روی خود شما گذاشته است؟
در زمینه رشد شخصی خودم، سعی کردم برنامههای کتاب «پروژه شادی» را در زندگیم اجرا کنم و در زمینه ارتباط با کودک از کتابهای «از بچهها گفتن، از بچهها شنیدن» و کتاب «شادترین کودک محله» نکات زیادی را یاد گرفتم.
- از میان کتابهایی که برای دخترتان؛ باران ۵ ساله، خواندید فکر میکنید به کدام یک از آنها علاقه بیشتری داشته است؟ چرا؟
باران هر چند وقت یکبار ممکن است به کتابی بیشتر علاقهمندی نشان بدهد و مدام میخواهد که فقط آن کتاب را برایش بخوانیم: مثلاً کتاب «پاندورا و پرنده» را دوست دارد، ولی به طور کلی کتابهایی که حالت مجموعه داستان هستند را بیشتر دوست دارد چون میتواند روند یک داستان را به صورت سلسلهوار دنبال کند: مثل کتابهای فلیکس، مجموعه کتابهای فیلی و فیگی، مجموعه کوتیکوتی، مجموعه دنیای من (لولا، کیکی، مکا و کوکو) و مجموعه ارتباط بدون خشونت (سوفی و چارلی).
- برای انتخاب کتابهایی که برای باران میخوانید، به چه نکاتی توجه میکنید؟
من همیشه سعی کردم که کتابهای با کیفیت (چه تألیفی چه ترجمه) را برای باران انتخاب کنم برای این کار هم همیشه از وبسایتهای کتاب کودک (وبسایت کتاب هدهد، کندو و کتابک)، راهنمایی کارشناسان این حوزه (کارشناسان کتابفروشی روباه قرمز، کتابفروشی چشم من)، صفحه اینستاگرام خانم سحر سلطانی و صفحه اینستاگرام نمایشگاه کتاب کودک استفاده میکنم.
- در مورد کتابهای صوتی چه نظری دارید؟ آیا تاکنون برای دخترتان باران هم از این رسانه استفاده کردید؟
در این مدت که به واسطه شیوع ویروس کرونا در قرنطینه به سر میبردیم و امکان دسترسی به کتابخانه را نداشتیم از کتابهای الکترونیک و صوتی اپلیکیشن طاقچه و فیدیبو استفاده کردیم. کتابهای صوتی برای زمانهایی که خودم این امکان را ندارم که برای باران کتاب بخوانم و یا برای زمان خواب خیلی مناسب هستند.
- توصیه شما به پدر و مادرها چیست؟ آنها چکار کنند که بچههایی کتابخوان داشته باشند؟
من اکثر مواقع سعی میکنم به کودکان متناسب با سن و علاقهمندیهایشان، کتاب هدیه بدهم. همین دوستی با کتاب میتواند راهی باشد برای اینکه پدر و مادرها بتوانند علایق و تواناییهای فرزندشان را بشناسند. اگر بتوانیم در کنار سایر خریدهایی که میکنیم بودجهای برای خرید کتاب هم در نظر بگیریم این کار برای ما تبدیل به یک عادت خوب میشود و بچهها هم از ما یاد میگیرند که خواندن کتاب را به عنوان بخشی از نیاز خود بشناسند. اگر بودجهمان کم است عضو کردن بچهها در کتابخانههای عمومی هم یکی از بهترین راههایی است که میتوان برای آشنایی و انس بچهها با کتاب از آن استفاده کرد.
گفتگوی کوتاه ما با خانم رؤیا شریعت با پایان میرسد. حالا با خود فکر میکنم که چه خوب میشد اگر همه والدین کمر همت را میبستند و در قدم اول خودشان با کتاب آشتی میکردند و در وهله بعدی همراه با فرزندانشان وارد دنیای کتابها میشدند. به طور یقین آنوقت شاهد جامعهای پیشروتر میبودیم. من هنوز امیدوارم، امیدوار به روزی که همه بچهها و مامانها با کتاب دوست شوند.